English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
exterminatory U فراهم کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
whorls U فراهم
whorl U فراهم
to the fore U فراهم
effecturate U فراهم کردن
procured U فراهم کردن
unaccommodated U فراهم نشده
procuring U فراهم کردن
to find in U فراهم کردن
to d. on U فراهم اوردن
to come about U فراهم شدن
to get together U فراهم اوردن
to call together U فراهم اوردن
to bring about U فراهم کردن
to bring a bout U فراهم کردن
ingathering U فراهم اوری
work up U کم کم فراهم کردن
avaiiability U فراهم بودن
foregather U فراهم امدن
forgather U فراهم امدن
cater U فراهم نمودن
catered U فراهم نمودن
catering U فراهم نمودن
caters U فراهم نمودن
get together U فراهم اوردن
get-together U فراهم اوردن
get-togethers U فراهم اوردن
procure U فراهم کردن
procures U فراهم کردن
trooping U فراهم امدن
trooped U فراهم امدن
troop U فراهم امدن
accrete U فراهم شدن
assembled U فراهم اوردن
collector U فراهم اورنده
assemble U فراهم اوردن
accrete U فراهم کردن
procurance U فراهم سازی
congestion U فراهم امدگی
available U دردسترس فراهم
collectors U فراهم اورنده
assembles U فراهم اوردن
means are not a U وسایل فراهم نیست
to bring something U فراهم کردن چیزی
to get [hold of] something U فراهم کردن چیزی
provides U وسیله فراهم کردن
jockeys U با حیله فراهم کردن
jockey U با حیله فراهم کردن
provide U وسیله فراهم کردن
To raise money. U پول فراهم کردن
obtains U فراهم کردن گرفتن
obtained U فراهم کردن گرفتن
raise money U فراهم کردن پول
ready money U پول فراهم شده
accru U اجتماع فراهم شدگی
to obtain something U فراهم کردن چیزی
obtain U فراهم کردن گرفتن
procurer U فراهم سازنده جاکش
entail U شامل بودن فراهم کردن
gag U مانع فراهم کردن برای
gagged U مانع فراهم کردن برای
gagging U مانع فراهم کردن برای
entails U شامل بودن فراهم کردن
entailed U شامل بودن فراهم کردن
entailing U شامل بودن فراهم کردن
gags U مانع فراهم کردن برای
getting U بدست اوردن فراهم کردن
i provided for his safety U وسائل سلامت او را فراهم کردم
gets U بدست اوردن فراهم کردن
to gather together U جمع کردن فراهم اوردن
get U بدست اوردن فراهم کردن
occasion U موجب شدن فراهم کردن
occasioned U موجب شدن فراهم کردن
occasioning U موجب شدن فراهم کردن
occasions U موجب شدن فراهم کردن
capacitor U تا دو هفته نیرو فراهم کند.
obstructively U با قصد فراهم کردن مانع
enable U قادر ساختن وسیله فراهم کردن
enabled U قادر ساختن وسیله فراهم کردن
enables U قادر ساختن وسیله فراهم کردن
enabling U قادر ساختن وسیله فراهم کردن
pooled U سرمایهای که از سود چندشرکت فراهم میشود
to raise the wind U پول برای مقصودی فراهم کردن
to mediate a result U وسیله گرفتن نتیجهای فراهم کردن
to bring a bout by intrigue U بدسیسه یا پشت هم اندازی فراهم کردن
pool U سرمایهای که از سود چندشرکت فراهم میشود
capacity U فضای فراهم برای ذخیره سازی
pools U سرمایهای که از سود چندشرکت فراهم میشود
capacities U فضای فراهم برای ذخیره سازی
menu U لیست برنامه ها و انتخابهای فراهم برای کاربر
to reseat a theatre U صندلیهای تازه برای تماشاخانهای فراهم کردن
give (someone) a hard time <idiom> U لحظات سختی برای کسی فراهم کردن
off balance <idiom> U فراهم نکردن ،قادربه ملاقات غیرمنتظره نبودن
menus U لیست برنامه ها و انتخابهای فراهم برای کاربر
software U که امکان اجرای کار مشخص را فراهم میکند
text U انتخابی دربرنامه که امکان ویرایش متن را فراهم میکند
usable U آنچه برای معرف قابل استفاده و فراهم است
globally U حافظه فراهم برای همه برنامههای کاربردی ویندوز
global U حافظه فراهم برای همه برنامههای کاربردی ویندوز
eudemonism U اخلاقیاتی که منظوران فراهم کردن خوشی وسعادت است
framework U صفحه گسترده ارتباطات و گرافیکهای تجاری را فراهم میکند
knight of the post U کسیکه معاشش ازگواهی دروغ دادن فراهم میشد
This would provide an obvious solution [to the problem] . U این می تواند یک راه حل واضح [به مشکل] فراهم می کند.
frameworks U صفحه گسترده ارتباطات و گرافیکهای تجاری را فراهم میکند
to turn the tables on any one U وسائل بهبودوضع خودرانسبت به وضع حریف فراهم کردن
capacity U حجم فضای ذخیره سازی فراهم در دیسک یا سیستم
in a pinch <idiom> U بسیار خوب است وقتی چیزی فراهم نیست
Everything worked out well. U همه چیز جور در آمد ( وسایل کار فراهم شد )
texts U انتخابی دربرنامه که امکان ویرایش متن را فراهم میکند
capacities U حجم فضای ذخیره سازی فراهم در دیسک یا سیستم
demands of providing healthy living and working conditions U خواسته هایی از فراهم نمودن شرایط زندگی و کار سالم
languages U سیستم کلمات و نشانه ها که امکان ارتباط با کامپیوترها را فراهم میکند.
user U سوکت که امکان نصب وسایل جانبی به کامپیوتر را فراهم میکند
language U سیستم کلمات و نشانه ها که امکان ارتباط با کامپیوترها را فراهم میکند.
powering U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
magnetic U و امکان ذخیره سازی آنها را در رسانه مغناطیسی فراهم میکند
powered U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
users U سوکت که امکان نصب وسایل جانبی به کامپیوتر را فراهم میکند
rose gall U برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
powers U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
Please supply the facts relevant to the case. U لطفا" حقایق ومطالبی را که با موضوع مناسبت دارد فراهم کنید
eudaemonism U اخلاقیاتی که منظور ان فراهم کردن خوشی و سعادت است اخلاقیات ارسطو
routinely U مجموعه توابعی که امکان مدیریت وپردازش اعداد اعشاری را فراهم میکند
routine U مجموعه توابعی که امکان مدیریت وپردازش اعداد اعشاری را فراهم میکند
logical U LU ارتاط بین وسایلی و LU را فراهم میکند و یک پروتکل peer-to-Reer است
newsgroup U خصوصیتی در اینترنت که امکانات ای که برای همه مسیر است را فراهم میکند
transmissions U ارتباط فیزیکی بین در نقط ه که امکان ارسال داده را فراهم میکند.
eudaimonism U اخلاقیاتی که منظور ان فراهم کردن خوشی و سعادت است اخلاقیات ارسطو
transmission U ارتباط فیزیکی بین در نقط ه که امکان ارسال داده را فراهم میکند.
texts U نرم افزاری که برای کاربر امکانات ویرایش متن را فراهم میکند
routines U مجموعه توابعی که امکان مدیریت وپردازش اعداد اعشاری را فراهم میکند
text U نرم افزاری که برای کاربر امکانات ویرایش متن را فراهم میکند
intermediate U پروتکل OSI که امکان انتقال داده بین router ها را فراهم میکند
random access U رسانه ذخیره سازی که امکان دستیابی به هر مرحله با هر ترتیبی را فراهم میکند
random access U حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی با هر ترتیبی , معمولاگ به صورت IC , فراهم میکند
parallel U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallelled U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
interference U اختلال الکتریکی روی سیگنال در اثر سیگنالهای فراهم از منابع الکترومغناطیسی اطراف
miming U استانداردی که یک روش ارسال فایل ها با نرم افزار پست الکترونیکی فراهم میکند
paralleling U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
paralleled U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
providers U شرکت یا کاربری که منبع اطلاعاتی برای استفاده در سیستم ویدیویی فراهم میکند.
provider U شرکت یا کاربری که منبع اطلاعاتی برای استفاده در سیستم ویدیویی فراهم میکند.
mimes U استانداردی که یک روش ارسال فایل ها با نرم افزار پست الکترونیکی فراهم میکند
mimed U استانداردی که یک روش ارسال فایل ها با نرم افزار پست الکترونیکی فراهم میکند
mime U استانداردی که یک روش ارسال فایل ها با نرم افزار پست الکترونیکی فراهم میکند
parallels U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
lu U مجموعه پروتکلهای IBM که امکان ارتباط روی شبکه SNA را فراهم میکند. LU
parallelling U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
opens U برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
opened U برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
user U بخشی از حافظه که برای کاربر فراهم است و حاوی سیستم عامل نیست
open U برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
users U بخشی از حافظه که برای کاربر فراهم است و حاوی سیستم عامل نیست
allocations U فرآیندی که در آن سیستم عامل برای برنامه کاربردی حافظه لازم را فراهم میکند
input/output U اتصال بین پردازنده و وسیله جانبی که امکان ارسال داده را فراهم میکند
i/o U اتصال بین پردازنده و وسیله جانبی که امکان ارسال داده را فراهم میکند
allocation U فرآیندی که در آن سیستم عامل برای برنامه کاربردی حافظه لازم را فراهم میکند
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
tests U داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
optical U اتصال بین دو وسیله که امکان انتقال داده به کمک سیگنالهای نوری را فراهم میکند.
tested U داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
universal U کانال ارتباطی که امکان انتقال سریع بلاکهای داده به رسانه جانبی فراهم میکند
test U داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
sideways ROM U نرم افزاری که امکان انتخاب یک بانک حافظه مشخص یا قطعه ROM را فراهم میکند
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
programmer U وسیلهای که امکان نوشتن روی حافظه فقط خواندنی و قابل برنامه ریزی را فراهم میکند
users U زبان برنامه نویسی سطح بالا که بیان راحت برخی مشکلات و توابع را فراهم میکند
user U زبان برنامه نویسی سطح بالا که بیان راحت برخی مشکلات و توابع را فراهم میکند
programmers U وسیلهای که امکان نوشتن روی حافظه فقط خواندنی و قابل برنامه ریزی را فراهم میکند
MIDI interface card U کارت آداپتور که به اتصالی در PC وصل میشود و امکان ارسال دریافت داده MIDI را فراهم میکند
IE U جستجوگر وب ساخت ماکروساخت که در حال حاضر فراهم است و به کاربر امکان دیدن صفحات وب میدهد
ethernet U نوعی سیستم شبکه که امکان حمل اطلاعات سمعی و بصری را همانند داده کامپیوتری فراهم می اورد
logical U مجموعه پروتکل IBM که امکان ارتباط در شبکه SNA فراهم میکند. W,W,LU حاوی کنترل بخش هستند
telecommuting U که توسط مودم به مرکز اصلی شرکت وصل است و امکان ارسال پیام و داده فراهم میکند
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com