Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
let bygones be bygones
<idiom>
U
فراموش کردن اتفاقات گذشته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
let it lay
<idiom>
U
فراموش کردن
disremember
U
فراموش کردن
forgets
U
فراموش کردن
forget
U
فراموش کردن
lose sight of
<idiom>
U
ندیدن ،فراموش کردن
unlearns
U
محفوفات را فراموش کردن از یاد بردن
unlearnt
U
محفوفات را فراموش کردن از یاد بردن
skip it
<idiom>
U
همه چیز را درموردآن فراموش کردن
unlearn
U
محفوفات را فراموش کردن از یاد بردن
incident
U
اتفاقات
incidents
U
اتفاقات
misremember
U
غلط واشتباه بخاطر اوردن فراموش کردن
not to lose sight of
U
ملاحظه کردن
[به کسی یا چیزی]
را فراموش نکردن
goings on
U
اتفاقات حوادث
futurity
U
اتفاقات اینده
The recent incidents.
U
اتفاقات (رویدادهای )اخیر
eventfully
U
با داشتن حوادث و اتفاقات
Trifling ( small) happenings of life .
U
اتفاقات ( وقایع )کوچک زندگی
to lock somebody
[yourself]
out
[of something]
U
در را روی
[خود]
کسی قفل کردن
[و دیگر نتوانند داخل شوند چونکه کلید در آنجا فراموش شده]
think nothing of something
<idiom>
U
فراموش کردن چیزی ،نگران چیزی بودن
whistle a different tune
<idiom>
U
عوض کردن میل شخصی ویاعقیده گذشته
the incidents of a journey
U
رویدادهای یک مسافرت اتفاقات جزئی و گوناگون یک مسافرت
freemasons hall
U
فراموش خانه
to fall in to oblivion
U
فراموش شدن
slip one's mind
<idiom>
U
فراموش شده
to pass into silence
U
فراموش شدن
haunting
U
فراموش نشدنی
the trusty is that i forgot it
U
فراموش کردم
absent-minded
<idiom>
U
فراموش کار
Forgive and forget.
<proverb>
U
ببخش و فراموش کن.
never to be forgotten
U
فراموش نشدنی
unforgettable
U
فراموش نشدنی
forgot
U
فراموش کرد
It slipped my mind.
U
آن را فراموش کردم.
foregettable
U
فراموش شدنی
absent-minded
<idiom>
فراموش خیال
forgetter
U
فراموش کننده
forget-me-not
U
گل مرا فراموش مکن
i forgot all about it
U
به کلی فراموش کردم
mouse ear
U
گل مرا فراموش مکن
forgotten
U
فراموش کرده یا شده
myosote
U
گل مرا فراموش مکن
forget-me-nots
U
گل مرا فراموش مکن
By the way . Incidentally.
U
راستی ( تا فراموش نکردم )
Freemason
U
عضو فراموش خانه فراماسیون
please dont forget it
U
خواهش دارم فراموش نکنید
the trusty is that i forgot it
U
حقیقا امراینست که فراموش کردم
Freemasons
U
عضو فراموش خانه فراماسیون
We should not have lost sight of the fact that ...
U
ما نباید فراموش می کردیم در نظر بگیریم که ..
Have you forgotten our drinks?
U
آیا نوشیدنیهای ما را فراموش کرده اید؟
due out
U
از وقت مصرف گذشته از وقت گذشته
to lose track
[of]
U
فراموش کنند
[یا دیگر ندانند]
که شخصی
[چیزی]
کجا است
self forgetful
U
نفس خود را فراموش کرده مستغرق در عالم خارج ازخود
red letter
U
مربوط به روزهای تعطیل و اعیاد مخصوص ایام خوشحالی فراموش نشدنی
Life is ten percent what happens to you and ninety percent how you respond to it.
U
ده درصد از زندگی، اتفاقاتی است که برایتان می افتد و نود درصد باقی مانده زندگی واکنش شما به این اتفاقات است.
post script
U
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
last night
U
شب گذشته
last a
U
گذشته
agone
U
گذشته
over with
U
گذشته
beyoned the pale
U
از حد گذشته
bygone
U
گذشته
preceded
U
گذشته
asides
U
گذشته از
aside
U
گذشته از
departed
U
گذشته
aside from
U
گذشته از
What is past is past . what is gone is gone .
U
گذشته ها گذشته
forepast
U
گذشته
forepassed
U
گذشته
to say nothing of
<conj.>
U
گذشته از
historical
U
گذشته
and certainly not
<conj.>
U
گذشته از
older
U
گذشته
yesternight
U
شب گذشته
old
U
گذشته
past
U
گذشته
foreby
U
گذشته
not to speak of
<conj.>
U
گذشته از
not to mention
<conj.>
U
گذشته از
bypast
U
گذشته
gone by
U
گذشته
spun or span
U
گذشته
foretime
U
گذشته
by gone
U
گذشته
oldest
U
گذشته
let
[leave]
alone
<conj.>
U
گذشته از
due out
U
گذشته
further
[moreover]
<adv.>
U
از این گذشته
on top of that
<adv.>
U
از این گذشته
beyond that
<adv.>
U
از این گذشته
additionally
<adv.>
U
از این گذشته
what is more
<adv.>
U
از این گذشته
also
[moreover]
<adv.>
U
از این گذشته
aside from that
<adv.>
U
از این گذشته
over and above
<adv.>
U
از این گذشته
exposed
U
سر راه گذشته
belated
U
ازموقع گذشته
besides
<adv.>
U
از این گذشته
moreover
<adv.>
U
از این گذشته
forby
<adv.>
U
از این گذشته
in addition
<adv.>
U
از این گذشته
on to
<adv.>
U
از این گذشته
on top of this
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
over and above
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
what is more
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
further
[moreover]
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
furthermore
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
beyond that
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
in the p
U
درزمان گذشته
backs
U
عقبی گذشته
moreover
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
forby
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
on top of that
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
besides
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
aside from that
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
in a. to this
U
گذشته ازاین
also
[moreover]
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
on to
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
additionally
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
in addition
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
additionally
<adv.>
U
گذشته از این
the past tense
U
زمان گذشته
the present and the past
U
اکنون و گذشته
retrospective falsification
U
تحریف گذشته
the present and the past
U
حال و گذشته
the present and the past
U
گذشته و حال
retrospect
U
نگاه به گذشته
the preterite tense
U
زمان گذشته
upheld
U
گذشته uphold
the year past
U
سال گذشته
outdid
U
گذشته outdo
retrospect
U
شامل گذشته
bled
U
گذشته Bleed
bygone
U
چیزهای گذشته
over and above
U
گذشته ازاین
by gone
U
چیزهای گذشته
also
[moreover]
<adv.>
U
گذشته از این
aside from that
<adv.>
U
گذشته از این
forby
<adv.>
U
گذشته از این
back
U
عقبی گذشته
ex post
U
به اعتبار گذشته
redolence
U
خاطرات گذشته
belatedly
U
ازموقع گذشته
on to
<adv.>
U
گذشته از این
on top of that
<adv.>
U
گذشته از این
past tense
U
زمان گذشته
past
U
گذشته از ماورای
further
[moreover]
<adv.>
U
گذشته از این
beyond that
<adv.>
U
گذشته از این
swore
U
گذشته sweatr
what is more
<adv.>
U
گذشته از این
over and above
<adv.>
U
گذشته از این
on top of this
<adv.>
U
گذشته از این
yesterday
U
زمان گذشته
moreover
<adv.>
U
گذشته از این
in addition
<adv.>
U
گذشته از این
by gone
U
قدیمی گذشته ها
over-
U
گذشته اضافی
on top of this
<adv.>
U
از این گذشته
sup.latest or last
U
تازه گذشته
also
U
گذشته از این
over
U
گذشته اضافی
regression
U
بازگشت به گذشته
besides
<adv.>
U
گذشته از این
past years
U
سالهای گذشته
pt
U
زمان گذشته
desperate
U
از جان گذشته
self devoted
U
از خود گذشته
rode
U
گذشته ride
whish
U
بسرعت گذشته
stale cheque
U
چک تاریخ گذشته
further on
U
از این گذشته
desperado
U
از جان گذشته
sprang
U
گذشته gnirps
furthermore
U
از این گذشته
yesteryear
U
سال گذشته
sware
U
گذشته swear
retrospective view
[on]
U
نگاه به گذشته
retroactive
U
معطوف به گذشته
expired
U
گذشته از موعد
furthermore
<adv.>
U
از این گذشته
out of date
U
از تاریخ گذشته
self giving
U
از خود گذشته
furthermore
<adv.>
U
گذشته از این
nostalgia
U
حسرت گذشته
lastmonth
U
ماه گذشته
last year
U
سال گذشته
next week
U
هفته گذشته
last week
U
هفته گذشته
ultimo
U
در ماه گذشته
last sunday
U
یکشنبه گذشته
ultimo
U
ماه گذشته
late
U
تازه گذشته
long
U
دیر گذشته ازوقت
gladiators
U
پهلوان از جان گذشته
(a) while back
<idiom>
U
هفتها یا ماهای گذشته
The water has risen over his head .
<proverb>
U
آب از سرش گذشته است .
To review the past in ones minds eye .
U
گذشته را از نظر گذراندن
came
U
گذشته فعل امدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com