English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 157 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ascendant U فراز جو فراز گرای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ascendancy U فراز
ascendency U فراز
upgrade U فراز
upgraded U فراز
upgrades U فراز
acclivity U فراز
accolade U فراز
accolades U فراز
modulusp U فراز خط
ascent U فراز
ascents U فراز
headwater U فراز اب
high U فراز
high water U فراز اب
upgrading U فراز
lofts U فراز
loft U فراز
highs U فراز
highest U فراز
elevations U زاویه فراز
modulus U قدرمطلق فراز خط
hanging valley U فراز دره
hypsometer U فراز سنج
up and down U فراز ونشیب
elevation U زاویه فراز
arrogantly U گردن فراز
arrogant U گردن فراز
high-pitched U میان فراز
phrase U فراز عبارت سازی
altitudes U فراز منتها درجه
altitude U فراز منتها درجه
phrases U فراز عبارت سازی
phrased U فراز عبارت سازی
vicissitude U فراز ونشیب زندگی
hectored U ادم گردن فراز خودنما
hectors U ادم گردن فراز خودنما
hectoring U ادم گردن فراز خودنما
hector U ادم گردن فراز خودنما
drop a goal U ضربه زدن بر فراز دروازه
drop goal U رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
dropped goal U رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
field goal U رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
rugby point U 3 امتیاز برای رد کردن توپ از فراز دروازبا پا
point after touchdown [یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
slip road U سینه کش اتصال فراز اتصال
ramp U سینه کش اتصال فراز اتصال
ramps U سینه کش اتصال فراز اتصال
ascendable U تفوق پذیر فراز پذیر
ascendible U تفوق پذیر فراز پذیر
transit bearing U گرای انتقالی گرای عبور کشتی یا هواپیما
skeptic U شک گرای
meliorist U بهبود گرای
compass direction U گرای مغناطیسی
grid bearing U گرای شبکه
magnetic azimuth U گرای مغناطیسی
lipophilic U چربی گرای
incalescent U گرما گرای
dermotropic U پوست گرای
heliotrope U افتاب گرای
halophile U ابشور گرای
materialists U ماده گرای
equalitarian U تساوی گرای
grid azimuth U گرای شبکه
evolutionist U فرگشت گرای
oxyphil U اسید گرای
oxyphile U اسید گرای
true azimuth U گرای حقیقی
ultramodernist U فرانو گرای
unitarian U توحید گرای
escapist U گریز گرای
impressionist U برداشت گرای
impressionists U برداشت گرای
structuralist U ساخت گرای
structuralists U ساخت گرای
supremacist U برتری گرای
theist U یزدان گرای
solipsist U نفس گرای
photophilic U نور گرای
pneumotropic U ریه گرای
pragmatist U مصلحت گرای
progressivist U پیشرفت گرای
relative bearing U گرای نسبی
theocentric U خدا گرای
ruralist U روستا گرای
saprophytic U پوده گرای
segregationist U جدایی گرای
separatist U جدا گرای
escapists U گریز گرای
supremacists U برتری گرای
compass azimuth U گرای مغناطیسی
militarist U جنگ گرای
socialist U جامعه گرای
realistically U تحقق گرای
socialists U جامعه گرای
realistically U راستین گرای
realistic U راستین گرای
realistic U تحقق گرای
realists U راستین گرای
realists U تحقق گرای
realist U راستین گرای
realist U تحقق گرای
materialist U ماده گرای
capitalists U سرمایه گرای
militarists U جنگ گرای
extrovert U برون گرای
feudal U تیول گرای
nationalists U ملت گرای
centralist U مرکز گرای
capitalist U سرمایه گرای
back azimuth method U گرای وارونه
extroverts U برون گرای
centralists U مرکز گرای
assumed azimuth U گرای فرضی
nationalist U ملت گرای
egalitarian U تساوی گرای
communalist U اشتراکی گرای
individualist U فرد گرای
nudist U برهنگی گرای
sectarian U فرقه گرای
unitary U توحید گرای
individualists U فرد گرای
doctrinaire U ایین گرای
corrected azimuth U گرای تصحیح شده
regionalistic U منطقهای ناحیه گرای
reactionary U مخالفت گرای بی منطق
reactionaries U مخالفت گرای بی منطق
hygrophyte U گیاه رطوبت گرای
visionaries U الهامی رویا گرای
visionary U الهامی رویا گرای
regionalist U منطقهای ناحیه گرای
true azimuth U سمت حقیقی گرای جغرافیایی
closing azimuth error U اشتباه گرای بستن پیمایش
back azimuth method U گرای معکوس در اخراج اشعه
azimuth U گرای نجومی راس القدم
azimuth angle U زاویه گرای نجومی هواپیما
compass azimuth U گرای قطب نمای کشتی
imperialistic U استعمار گرای بهره جویانه
conversion angle U زاویه تبدیل گرای مسیر ناو
quixotic U ارمان گرای وابسته به دان کیشوت
traditionalists U پیرو روایات وسنن سنت گرای
traditionalist U پیرو روایات وسنن سنت گرای
layihg azimuth U گرای روانه کردن لوله توپ
gyroscopes U وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
militarists U ارتش گرای هواخواه توسعه یا سیاست نظامی
militarist U ارتش گرای هواخواه توسعه یا سیاست نظامی
gyroscope U وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
ozone U نوعی اکسیژن ابی کمرنگ گازی و تغییر گرای
introverts U شخصی که متوجه بباطن خود است خویشتن گرای
introvert U شخصی که متوجه بباطن خود است خویشتن گرای
steers U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steer U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeons U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeon U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
azimuth deviation U اختلاف گرای نجومی اختلاف سمت هواپیما
apl U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com