English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pagination U فرآیند تقسیم متن به صفحاتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
real time U مدل کامپیوتری یک فرآیند که به هر فرآیند در زمانه مشابه با فرآیند واقعی اجرا میشود
history U صفحاتی که مشاهده شده
histories U صفحاتی که مشاهده شده
background U فرآیند با حق تقدم پایین که تا وقتی منبع فرآیند بزرگ فراهم شود پردازش میشود
exits U در DOS-MS دستور سیستم برای توقف و ترک زیر فرآیند و بازگشت به فرآیند اصلی
backgrounds U فرآیند با حق تقدم پایین که تا وقتی منبع فرآیند بزرگ فراهم شود پردازش میشود
exit U در DOS-MS دستور سیستم برای توقف و ترک زیر فرآیند و بازگشت به فرآیند اصلی
dynamic U توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود
dynamically U توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود
divisor U عملوندی که برای تقسیم مقسوم علیه در عمل تقسیم به کار می روند
fissiparous U تولیدکننده سلولهای جدیدبوسیله تقسیم سلولی یاشکاف تقسیم شونده
vernier U درجه یا تقسیم بندی فرعی تقسیم بدرجات جزء
asynchronous U 1-کامپیوتری که از یک عمل به عمل دیگر طبق سیگنالهای دریافت شده پس از خاتمه فرآیند تغییر میکند. 2-کامپیوتری که در آن یک فرآیند در آغاز ورود سیگنال یا داده آغاز میشود به جای اینکه مط ابق با باس ساعت باشد
base band U 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
baseband U 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
trellis coding U روش تقسیم سیگنال که از تقسیم فرکانس و فاز استفاده میکند تا خروجی بیشتر و نرخ خطای کمتر برای سرعت ارسال داده بر حسب بیت در ثانیه ایجاد کند
subdivide U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivided U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivides U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdividing U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
sectors U کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
sector U کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
deposition U فرآیند پوشاندن
decaying U فرآیند سیگنال
regulate U کنترل فرآیند
regulates U کنترل فرآیند
decays U فرآیند سیگنال
decay U فرآیند سیگنال
decayed U فرآیند سیگنال
flowchart U شرح فرآیند
depositions U فرآیند پوشاندن
regulating U کنترل فرآیند
flow diagram U شرح فرآیند
regulated U کنترل فرآیند
document U نوشتن شرح یک فرآیند
finishes U انتهای فرآیند یا تابع
documenting U نوشتن شرح یک فرآیند
halt U فرآیند را متوقف میکند.
normalization U فرآیند یا داده نرمال
documented U نوشتن شرح یک فرآیند
halts U فرآیند را متوقف میکند.
phase U بخشی از فرآیند بزرگتر
initialization U فرآیند مقداردهی اولیه
phased U بخشی از فرآیند بزرگتر
phases U بخشی از فرآیند بزرگتر
selections U عمل یا فرآیند انتخاب
selection U عمل یا فرآیند انتخاب
finish U انتهای فرآیند یا تابع
halted U فرآیند را متوقف میکند.
mastered U آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
inherited error U خطایی در فرآیند یا عمل قبلی
execute U اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
checked U خطا یا توقف کوچک در فرآیند
executed U اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
executes U اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
executing U اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
execution U اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
check U خطا یا توقف کوچک در فرآیند
masters U آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
checks U خطا یا توقف کوچک در فرآیند
master U آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
stage U یکی از چند نقط ه در یک فرآیند
stages U یکی از چند نقط ه در یک فرآیند
technical U مربوط به ماشین یا فرآیند خاص
process U کنترل خودکار فرآیند توسط کامپیوتر
jam U توقف فرآیند یا مکانیزم در اثر خطا
static U چاپ وضعیت سیستم پس از خاتمه فرآیند
jams U توقف فرآیند یا مکانیزم در اثر خطا
simultaneous U دو یا چند فرآیند که همزمان اجرا شوند
jammed U توقف فرآیند یا مکانیزم در اثر خطا
processes U کنترل خودکار فرآیند توسط کامپیوتر
microinstruction U که عملیات ALU را در فرآیند کنترل میکند
hunting U فرآیند جستجوی رکورد داده در یک فایل
pause key [کلیدی که موقتا فرآیند را قطع میکند]
flags U فرآیند یا وضعیت یا موقعیتی که یک پرچم را تنظیم میکند
recognition U فرآیند تشخیص خط وط یا نشانه ها یا الگو ها به صورت نوری
flag U فرآیند یا وضعیت یا موقعیتی که یک پرچم را تنظیم میکند
c U استفاده مشابه از کامپیوتر و سایر اجزا در فرآیند
schema U شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
processes U که کاملاگ یک فرآیند را بررسی , مدیریت و مرتب می کنند
schemata U شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
indexing U فرآیند ساخت و ذخیره سازی لیستی از رکوردها
processes U کامپیوتر مخصوص برای کنترل و مدیریت فرآیند
process U کامپیوتر مخصوص برای کنترل و مدیریت فرآیند
cancellation U عمل متوقف کردن فرآیند شروع شده
process U که کاملاگ یک فرآیند را بررسی , مدیریت و مرتب می کنند
frameworks U ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
framework U ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
deterministic U نتیجه فرآیند که بستگی به موقعیتهای اولیه ورودی ها دارد
flowchart U نموداری که ترتیب مراحل در یک فرآیند یا برنامه را نشان دهد
coordination U سازماندهی کارهای پیچیده همزمان کردن دو یا چند فرآیند
cancelling U متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
enhancer U وسیله یا نرم افزاری که یک فرآیند یا محصول را بهبود می بخشد
product U محصولی که در انتهای فرآیند تولید ساخته شده باشد
mastering U فرآیند تبدیل داده تمام شده به دیسک اصلی
cancel U متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
failure U شروع مجدد یک فرآیند یابرنامه پس از اینکه رخ داد و تصحیح شد
products U محصولی که در انتهای فرآیند تولید ساخته شده باشد
cancels U متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
quantize U اختلال در سیگنال ناشی از عدم دقت در حجم فرآیند
flow diagram U نموداری که ترتیب مراحل در یک فرآیند یا برنامه را نشان دهد
failures U شروع مجدد یک فرآیند یابرنامه پس از اینکه رخ داد و تصحیح شد
redirected U فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری
level U استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
leveled U استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
levelled U استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
congestion U وضعیتی که در آن نیازهای ارتباطی یا فرآیند ها بیشتر از توانایی مستقیم باشد
indicator U چیزی که وضعیت فرآیند را نشان دهد. معمولا با صورت یا نور
propagates U خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
propagated U خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
propagating U خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
propagate U خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
redirect U فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری
redirecting U فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری
levels U استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
redirects U فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری
cams U استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
cam U استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
inhibit U توقف رخ دادن یک فرآیند یا جلوگیری از انجام عملیات در مدار مجتمع یا دروازه .
inhibits U توقف رخ دادن یک فرآیند یا جلوگیری از انجام عملیات در مدار مجتمع یا دروازه .
event driven U برنامه کامپیوتری یا فرآیند که هر مرحله اجرا مربوط به عملیات خارجی است
cycles U تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
stopping U دستوری که فرآیند را موقتاگ متوقف میکند تا کاربر داده وارد کند
cycled U تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
analysis U بررسی یک فرآیند یا سیستم برای اینکه آیا میتواند کاراتر باشد
stop U دستوری که فرآیند را موقتاگ متوقف میکند تا کاربر داده وارد کند
stopped U دستوری که فرآیند را موقتاگ متوقف میکند تا کاربر داده وارد کند
cycle U تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
stops U دستوری که فرآیند را موقتاگ متوقف میکند تا کاربر داده وارد کند
searchingly U فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
searches U فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
session U 1-زمان یک کار. 2-مدت زمانی که برنامه یا فرآیند اجرا میشود یا فعال است
searched U فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
sessions U 1-زمان یک کار. 2-مدت زمانی که برنامه یا فرآیند اجرا میشود یا فعال است
search U فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
maintenance U فرآیند بهنگام سازی فایل با تغییر دادن یا اضافه کردن یا حذف ورودی ها
operator U مجموعه عملیات که اپراتور انجام میدهد تا ماشین یا فرآیند درست کار کند
operators U مجموعه عملیات که اپراتور انجام میدهد تا ماشین یا فرآیند درست کار کند
fix U 1-فرآیندی که در آن هر عمل در یک زمان مشخص انجام میشود. 2-عملیاتی در یک فرآیند که همان با ساعت هستند
fixes U 1-فرآیندی که در آن هر عمل در یک زمان مشخص انجام میشود. 2-عملیاتی در یک فرآیند که همان با ساعت هستند
enabling U استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
deallocate U آزاد کردن منبعی که به یک کار یا فرآیند یا رسانه جانبی اختصاص داده شده است
enables U استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
enabled U استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
quiescent U وضعیت فرآیند یا مدار یا وسیله وقتی که هیچ سیگنال ورودی اعمال نشده باشد
enable U استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
advisory lock U قفلی که فرآیند روی یک قسمت از فایل می گذارد تا سایر فرآیندها به آن داده دستیابی نداشته باشند
sequence U کدها که حاوی حروف کنترل و آرگومانهای مختلف است برای اجرای فرآیند و تغییر حالت وسیله
sensor U وسیله الکترونیکی که یک خروجی با توجه به وضعیت یا موقعیت فیزیکی فرآیند ایجاد کند.مراجعه شود به TRANSDUCER
sequences U کدها که حاوی حروف کنترل و آرگومانهای مختلف است برای اجرای فرآیند و تغییر حالت وسیله
cleavage U تقسیم
apportionment U تقسیم
allocate U تقسیم
allocating U تقسیم
allocates U تقسیم
sharing U تقسیم
repartition U تقسیم
dispensation U تقسیم
allotments U تقسیم
dispensations U تقسیم
allotment U تقسیم
graduator U خط تقسیم کن
cleavages U تقسیم
branch U تقسیم
branches U تقسیم
distributions U تقسیم
division U تقسیم
distribution U تقسیم
dealing U تقسیم
divisions U تقسیم
admensuration U تقسیم
admeasurement U تقسیم
cycle U 1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
conversion tables U جدول جستجو یا مجموعهای ازنتایج ذخیره شده که به سرعت با یک فرآیند قابل دستیابی هستند و نیازی به محاسبه نتیجه نیست
cycled U 1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
cycles U 1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
distribution pannel U تابلوی تقسیم
divide exception U استثناء تقسیم
division check U ازمایش تقسیم
divisibility U قابلیت تقسیم
fire distribution U تقسیم اتش
divide exception U خطای تقسیم
dividable U قابل تقسیم
division line U خط تقسیم شده
short division U تقسیم باختصار
frequency domulipliction U تقسیم فرکانس
frequency distribution U تقسیم فرکانس
divisional U مربوط به تقسیم
compartment U تقسیم کردن
scissor U قطع تقسیم
compartments U تقسیم کردن
frequency division U تقسیم فرکانس
severability U قابلیت تقسیم
subdivisions U تقسیم مجدد
dividing U تقسیم بندی
subdivision U تقسیم مجدد
regionalism U تقسیم کشوربنواحی
sharing the market U تقسیم بازار
division of labor U تقسیم کار
frequency alloment U تقسیم فرکانس
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com