English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
transient U فانی کوتاه
transients U فانی کوتاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
deathly U فانی
transitory U فانی
earthborn U فانی
fleeting U فانی
fleetingly U فانی
memnetary U فانی
mortals U فانی
finte U فانی
mortal U فانی
fugitives U فانی
written in water U فانی
fugitive U فانی
passing U فانی
earth U دنیای فانی
earths U دنیای فانی
nova U فانی ستاره
afterworld U عالم فانی
death ful U مردنی فانی
earth born U خاکی فانی
undying U غیر فانی
decidua U غشاء فانی
ephemera U چیز زودگذر فانی
man of mould U انسان خاکی یا فانی
indiscerptible U ازهم نپاشیدنی که تجزیه انرا فانی نسازد
blast U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blasts U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge U نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
pantywaist U شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
shorthorn U جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
short quard U سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
hurdle step U جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
linter U ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
dwarfish U کوتاه
pigmies U کوتاه
low U کوتاه
pygmy U قد کوتاه
scut U دم کوتاه
little U کوتاه
stockiest U کوتاه
dumpy U کوتاه
pigmies U قد کوتاه
concise U کوتاه
stocky U کوتاه
stunts U کوتاه
pygmies U قد کوتاه
pygmies U کوتاه
stockier U کوتاه
synoptic U کوتاه
bas relif U کوتاه
pygmy U کوتاه
stunting U کوتاه
of short duration U کوتاه
curt <adj.> U کوتاه
pigmy U کوتاه
concise <adj.> U کوتاه
fleeting <adj.> U کوتاه
short <adj.> U کوتاه
succinct <adj.> U کوتاه
pigmy U قد کوتاه
miniature U کوتاه
miniatures U کوتاه
puny U قد کوتاه
shortest U کوتاه
succinct U کوتاه
liliputian U قد کوتاه
shorter U کوتاه
stunt U کوتاه
down U کوتاه
curtal U کوتاه
short U کوتاه
short haul U خط سیر کوتاه
tunicle U لباس کوتاه
short wave U موج کوتاه
short-wave U موج کوتاه
poops U صدای کوتاه
idyll U چکامه کوتاه
curt U کوتاه ومختصر
undersize U اندازه کوتاه
idyll U قصیده کوتاه
idylls U چکامه کوتاه
vamp U جوراب کوتاه
whiffet U سوت یا پف کوتاه
idylls U قصیده کوتاه
pygmy U ادم کوتاه قد
pygmies U ادم کوتاه قد
pigmies U ادم کوتاه قد
poop U صدای کوتاه
briefer U کوتاه مختصر
truncate U کوتاه کردن
truncated U کوتاه کردن
truncates U کوتاه کردن
curtails U کوتاه کردن
briefest U کوتاه مختصر
formulate U کوتاه کردن
formulated U کوتاه کردن
formulates U کوتاه کردن
formulating U کوتاه کردن
curtail U کوتاه کردن
curtailing U کوتاه کردن
truncating U کوتاه کردن
bas relief U برجسته کوتاه
bas-relief U برجسته کوتاه
curtailed U کوتاه کردن
bas-reliefs U برجسته کوتاه
unabridged U کوتاه نشده
aphorism U سخن کوتاه
aphorisms U سخن کوتاه
low U کوتاه دون
abbreviated U کوتاه شده
wool of short staple U پشم نخ کوتاه
stags U کوتاه کردن
stag U کوتاه کردن
clipping U کوتاه کردن
scurried U مسابقه کوتاه
scurries U مسابقه کوتاه
scurry U مسابقه کوتاه
scurrying U مسابقه کوتاه
mini-skirt U دامن کوتاه
lie down U استراحت کوتاه
lie-down U استراحت کوتاه
shortening U کوتاه شدگی
shortening in U کوتاه کردن
short term U کوتاه مدت
short splice U پیوند کوتاه
idyl U چکامه کوتاه
idyl U قصیده کوتاه
short shunt U شنت کوتاه
short service line U خط سرویس کوتاه
intrim U کوتاه مدت
jog trot U یورتمه کوتاه
knurly U کوتاه قد کوتوله
let us be brief U کوتاه کنیم
short term U دوره کوتاه
fubsy U کوتاه وکلفت
short time U کوتاه مدت
gnomical U کوتاه لب نویس
short test bar U میله کوتاه
half pint U کوتاه تر از مقدارمتوسط
half timber U الوار کوتاه
hare sighted U کوتاه بین
hide bound U کوتاه فکر
line to line fault U اتصال کوتاه خط به خط
lop sided U کوتاه و بلند
one track U کوتاه فکر
short period U دوره کوتاه
short drop U دراپ کوتاه
piaffer U یورتمه کوتاه
playlet U نمایش کوتاه
short circuit U اتصال کوتاه
short burst U رگبار کوتاه
short brittle U شکننده- کوتاه
short blast U سوت کوتاه
short blast U بوق کوتاه
novella U رمان کوتاه
novelet U داستان کوتاه
low frequency wave U موج کوتاه
mackinaw U کت کوتاه و سنگین
manakin U ادم کوتاه قد
manikin U ادم کوتاه قد
short run U مدت کوتاه
short run U کوتاه مدت
short return U برگشت کوتاه
morello U گیلاس دم کوتاه
narrow minded U کوتاه نظر
short precision U دقت کوتاه
razee U کوتاه کردن
short-haul U خط سیر کوتاه
novelettes U داستان کوتاه
term paper U رساله کوتاه
to look in U کوتاه کردن
scutter U دو باگامهای کوتاه
abridge U کوتاه کردن
to fall short U کوتاه امدن
to cut short U کوتاه کردن
an incomprehensive report U گزارش کوتاه
apophthegm U گفتار لب و کوتاه
basso relief U برجسته کوتاه
novelette U داستان کوتاه
short story داستان کوتاه
short-circuit U اتصال کوتاه
short-circuits U اتصال کوتاه
truncation U کوتاه سازی
shuffle U گام کوتاه
shuffled U گام کوتاه
shuffles U گام کوتاه
shuffling U گام کوتاه
short stories U داستان کوتاه
brachydactyly U کوتاه انگشتی
breeks U شلوار کوتاه
correption U کوتاه کردن
cutty sark U دامن کوتاه
cut off U کوتاه کردن
detruncate U کوتاه کردن
detruncation U کوتاه شدگی
draw in U کوتاه شدن
shortwave U موج کوتاه
easy term U کوتاه مدت
epigrammatical U کوتاه ونیشدار
escopet U قرابینه کوتاه
conte U داستان کوتاه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com