English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
landless U فاقد زمین
landlessness U فاقد زمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
serf U درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
serfs U درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
Other Matches
unqulified U فاقد شرایط لازم فاقد صلاحیت غیرصالح
single track U فاقد وسعت معنوی فاقد درک عقلانی
acentrous U فاقد ستون پشتی فاقد ستون فقرات
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
frees U فاقد
freeing U فاقد
freed U فاقد
free U فاقد
sans U فاقد
anurous U فاقد دم
ex U فاقد
ex- U فاقد
bankrupt of U فاقد
scentless U فاقد بو
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
astomatal U فاقد دهان
antipathetic U فاقد تمایل
dis qualified U فاقد قابلیت
dis qualified U فاقد شرایط
impassible U فاقد احساس
incoordinate U فاقد حس همکاری
unmannered U فاقد رفتارشایسته
ad hoc U فاقد عمومیت
unobtrusively U فاقد جسارت
unobtrusive U فاقد جسارت
lacks U فاقد بودن
lacked U فاقد بودن
lack U فاقد بودن
acolous U فاقد اعضاء
acholous U فاقد صفرا
acholic U فاقد صفرا
dishonest U فاقد امانت
unmennerly U فاقد رفتارشایسته
inexpert U فاقد خبرگی
ametabolic U فاقد دگردیسی
ametabolous U فاقد دگردیسی
unmeet U فاقد صلاحیت
abulic U فاقد اراده
incompetent U فاقد صلاحیت
inertialess U فاقد اینرسی
homely U فاقد جمال
undocumented U فاقد ویزا
shorthanded U فاقد کارگرکافی
inertialess U فاقد لختی
stolidly U فاقد احساس
exhaust bin level U فاقد موجودی
toom U فاقد لاغر
visionless U فاقد دید
without U انطرف فاقد
stolid U فاقد احساس
without engagement U فاقد تعهد
paratactic U فاقد روابط
indiscreet U فاقد حس تشخیص
burdened U فاقد حق تقدم
impersonal U فاقد شخصیت
intestable U فاقد صلاحیت
inexpessive U فاقد قوه فهماندن
ineligible U فاقد شرایط لازم
depersonalize U فاقد شخصیت کردن
unfeeling U بیحس فاقد احساسات
intestate U فاقد وصیت نامه
deafest U فاقد قوه شنوایی
moneyless economy U اقتصاد فاقد پول
fatherless U فاقد مولف معلوم
irretractile U فاقد قوه قبض
asexual U فاقد خاصیت جنسی
agamous U فاقد الت جنسی
irretentive U فاقد قوه ضیط
acheiria U فاقد قوهء لامسه
denitrify U فاقد نیترات کردن
stereotyped U فاقد نبوغ وابتکار
unqualified U فاقد شرایط لازم
azoic U فاقد نشان زندگی
one track U فاقد قوه ارتجاعی
deaf U فاقد قوه شنوایی
incapacitation U فاقد صلاحیت کردن
deafer U فاقد قوه شنوایی
unmans U فاقد مردانگی کردن
duty free U فاقد حقوق گمرکی
untune U فاقد هم اهنگی کردن
systemoless U فاقد سیستم صحیح
unman U فاقد مردانگی کردن
unthinking U فاقد قوهی تفکر
unmanning U فاقد مردانگی کردن
imperscriptible U فاقد اجازه نوشته
shapeless U فاقد شکل معین
unnerve U فاقد عصب کردن
undocumented U فاقد مدارک قانونی
aplacental U فاقد جفت جنین
unnerved U فاقد عصب کردن
inerrancy U فاقد غلط و اشتباه
unnerves U فاقد عصب کردن
unnerving U فاقد عصب کردن
nonage U فاقد اهلیت قانونی
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
cleaned U هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
clean U هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
cleans U هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
morons U فرد فاقد رشد فکری
visionless U فاقد حس بینش ومال اندیشی
cleanest U هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
indign U فاقد شایستگی خشمگین کردن
unaccounted U حساب نشده فاقد توضیح
disqualifies U فاقد شرایط لازم دانستن
straw boss U [سرپرست فاقد اختیارات کافی]
disqualify U فاقد شرایط لازم دانستن
inert U فاقد نیروی جنبش بیروح
coreless induction furnace U کوره القائی فاقد هسته
inartistic U فاقد اصول هنری بی هنر
disqualified U فاقد شرایط لازم دانستن
color blind U فاقد حساسیت نسبت برنگ
desex U فاقد قوه جنسی کردن
abranchiate U فاقد برانشی یادستگاه تنفس
moron U فرد فاقد رشد فکری
disqualifying U فاقد شرایط لازم دانستن
insolvent U فاقد توانایی پرداختن دیون
desexualize U فاقد قوه جنسی کردن
non cohesive soil U خاکی که فاقد چسبندگی باشد
achordata U جانوران فاقد ستون فقرات
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
albinos U شخص فاقد مواد رنگ دانه
tone-deaf U فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
albino U شخص فاقد مواد رنگ دانه
apteral U ایوان ستوندار فاقد ستونهای کناری
He is only half a man . U مردانگی ندارد (فاقد قدرت وشجاعت )
despiritualize U فاقد خاصیت یا جنبه روحانی کردن
tone deaf U فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
undemonstrative U فاقد ضمیر اشاره غیر مدلل
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
disbud U غنچههای درخت را چیدن فاقد غنچه کردن
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
zooflagellate U اغازیان شبه گیاه فاقد خاصیت جذب نور
He has no influence . He cuts no ice. He carries no weight U دیگر کلاهش پشم ندارد ( فاقد نفوذ است )
to leave yourself open to the charge of lacking seriousness U خود را در معرض اتهام فاقد جدیت بودن گذاشتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
virtual temperature U دمایی که ذرهای از هوا داراخواهد بود اگر فاقد بخار اب باشد
open jet tunnel U تونل بادی که قسما کار ان باز بوده و فاقد دیواره میباشد
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
clear air turbulence U اشفتگی در اسمان فاقد ابر که معمولا در ارتفاعات بالا وهمراه با تغییر سرعت درنزدیکی مسیر خروج گازهامیباشد
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
vortex tube U وسیلهای فاقد هرگونه قطعه متحرک که دران اختلاف فشارسبب ورود جریان سیال ازطریق شکافهای مماسی میگردد
bow wave U موج ضربهای در سرعتهای مافوق صوت که جلوتر از لبه حمله جسمی که فاقد لبههای تیز میباشد بوجود می اید
stateless person U شخصی که تابعیت کشور راندارد شخص فاقد اوراق تابعیت
monocoque U ساختمان سه بعدی مثل بدنه هواپیما که فاقد سازه داخلی بوده و همه تنش بر پوسته و اجزاء ساختمانی که بلافاصله زیر ان قرار دارندوارد میگردد
disqualifications U عدم صلاحیت فاقد صلاحیت قضایی
inhuman U فاقد خوی انسانی غیر انسانی
disqualification U عدم صلاحیت فاقد صلاحیت قضایی
contructive larcency U مقصودسرقتی است که از مجموعه اعمال یک عده یا یک فرد ناشی شود در حالتی که این اعمال به تنهایی فاقد هر نوع وصف جنایی باشد
surface-to-surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface to surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
wanted U فاقد بودن محتاج بودن
want U فاقد بودن محتاج بودن
demurs U ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurring U ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurred U ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demur U ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
surface missile U موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
deoxygenate U اکسیژن گیری کردن از فاقد اکسیژن کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com