English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
diatessaron U فاصله یک چهارم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
biquadratic U قوه چهارم توان چهارم
following distance U فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
single space U در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
point blank range U فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف
interval U فاصله اختلاف فاصله مدت زمان
space U فاصله دادن فاصله داشتن
spaces U فاصله دادن فاصله داشتن
collision parameter U در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
alley U منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleys U منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleyways U منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
fourths U چهارم
three-quarters U سه چهارم
quadrant U یک چهارم
three-quarter U سه چهارم
quadrature U یک چهارم
fourth U چهارم
quarter note U نت یک چهارم
quarter U یک چهارم
quartern U یک چهارم پوند
quartern U یک چهارم پینت
pecked U یک چهارم بوشل
biquadrate U قوه چهارم
pecking U یک چهارم بوشل
airt U یک چهارم وسعت
qyaternary U دوران چهارم
fourth dimension U بعد چهارم
peck U یک چهارم بوشل
quarter-final U یک چهارم نهایی
quater tone U یک چهارم پرده
quarterfinal U یک چهارم نهایی
pecks U یک چهارم بوشل
subdominant U نت چهارم موسیقی
quarter final U یک چهارم نهایی
quarter of an hour U یک چهارم سده
quarter-finals U یک چهارم نهایی
dee U حرف چهارم D نام
center of quarter circles U مرکز یک چهارم دایره ها
fourth generation computer U کامپیوتر نسل چهارم
fourth estate U رکن چهارم مشروطیت
ring finger U انگشت چهارم دست چپ
ring fingers U انگشت چهارم دست چپ
hole U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holed U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holes U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
act ii Šscene iv U پرده دوم مجلس چهارم
D, d (D's, d's) U حرف چهارم الفبای انگلیسی
quadrivium U سال چهارم دوره لیسانس
on the th prox U در روز چهارم ماه اینده
d U حرف چهارم الفبای انگلیسی
deltas U حرف چهارم زبان یونانی
delta U حرف چهارم زبان یونانی
close march U راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی
quarterfinal U دوره یک چهارم نهایی درمسابقات حذفی
cleanup U توپزن چهارم که معمولا قوی است
x U حرف بیست و چهارم الفبای انگلیسی
X, x (X's, x's) U حرف بیستو چهارم الفبای انگلیسی
deep sleep U مراحل سوم و چهارم خواب [روانشناسی]
fastigium U راس قسمت فوقانی بطن چهارم
April U ماه چهارم سال فرنگی اوریل
slow-wave sleep [SWS] U مراحل سوم و چهارم خواب [روانشناسی]
quarterfinalist U کسیکه در مسابقه یک چهارم نهایی شرکت میکند
quarter U یک چهارم زمان مسابقه قسمت عقبی کناره قایق
go no go U اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
Georgian architecture U معماری جرجی [در زمان پادشاه جرج اول تا چهارم انگلستان]
milreis U سکه زرپرتقال که 4 شیلینگ وپنج ویک چهارم پنس ارزش دارد
transporting U لایه چهارم در مدل شبکه ISO/ OSI که حاوی اتصال و بررسی و کنترل های مط لوب کیفیت اتصالات است
transports U لایه چهارم در مدل شبکه ISO/ OSI که حاوی اتصال و بررسی و کنترل های مط لوب کیفیت اتصالات است
transport U لایه چهارم در مدل شبکه ISO/ OSI که حاوی اتصال و بررسی و کنترل های مط لوب کیفیت اتصالات است
transported U لایه چهارم در مدل شبکه ISO/ OSI که حاوی اتصال و بررسی و کنترل های مط لوب کیفیت اتصالات است
rood U مقیاس سطحی معادل یک چهارم جریب مقیاس طولی که درانگلستان 7 الی 8 یارد است
quadrant U ربع دایره یک چهارم طول قوس دایره
salor U سالور [از قدیمی ترین ایل های ترکمن که به قرن چهارم هجری شمسی باز می گردند. عده ای هم در افغانستان زندگی می کنند. نگاره خاص فرش های آنها گل های هشت ضلعی است.]
gaps U فاصله
interregna U فاصله
interregnum U فاصله
space bar U فاصله زن
interregnums U فاصله
equidistant U هم فاصله
unremittingly U بی فاصله
hiatus U فاصله
interval U فاصله
lengths U فاصله
length U فاصله
spacing U فاصله
tele U فاصله
gap U فاصله
ranged U فاصله
ranges U فاصله
single space U تک فاصله تو هم
blank character U فاصله
space U جا فاصله
em dash U خط فاصله ام
head space U فاصله سر
clearance U فاصله
discontinuance U فاصله
per saltum U بی فاصله
diastema U فاصله
range U فاصله
en dash U خط فاصله ان
blank U فاصله
blankest U فاصله
space U فاصله
spaces U جا فاصله
spaces U فاصله
intermezzo U فاصله
distances U فاصله
distance U فاصله
intermittence U فاصله
gulfs U فاصله زدوری
line spacing U فاصله سطرها
line spacing U فاصله سطر
spacing U فاصله گذاری
line spacing U فاصله خطوط
soft carriage return U خط فاصله خالی
signal distance U فاصله علامتی
line to line spacing U فاصله سطور
frequency spacing U فاصله فرکانس
light gap U فاصله نور
social distance U فاصله اجتماعی
gulf U فاصله زدوری
interludes U بادخور فاصله
time out U وقفه فاصله
known distance U فاصله معلوم
input gap U فاصله اولیه
time lags U فاصله زمانی
ignition spark gap U فاصله جرقه
ignition gap U فاصله جرقه
lattice spacing U فاصله شبکه
interspace U فاصله مدت
interval confidence U فاصله اطمینان
head space U فاصله سر تیربار
infighting U نبرد در فاصله کم
haul distance U فاصله حمل
time lag U فاصله زمانی
hard space U فاصله واصل
light gap U فاصله روشنایی
keyspace U فاصله کلیدی
spacing U فاصله بندی
dutter U فاصله ستونها
range meter U فاصله سنج
distance meter U فاصله سنج
piston clearnce U فاصله پیستون
deflationary gap U فاصله تنزلی
polar distance U فاصله قطبی
dead rise U فاصله مرده
intervalometer U فاصله سنج
center distance U فاصله مرکزی
center distance U فاصله ازمرکز
class interval U فاصله طبقه
confidence interval U فاصله اعتماد
confidence interval U فاصله اطمینان
close range U فاصله نزدیک
code distance U فاصله رمز
blank character U دخشه فاصله
f. distance or length U فاصله کانونی
interstice U ترک فاصله
magnet gap U فاصله هوایی
focal length U فاصله کانونی
sight distance U فاصله دید
shouting distance U فاصله صدا رس
shim U فاصله پرکن
safe distance U فاصله بی خطر
focal distance U فاصله کانونی
angular distance U فاصله زاویهای
normal interval U فاصله معمولی صف
respite _ U فاصله استراحت
frequency distance U فاصله فرکانس
mode interval U فاصله نما
fiducial interval U فاصله اطمینان
coherence distance U فاصله همدوسی
interlude U بادخور فاصله
vacations U فاصله دو اجلاس
interval U فاصله زمانی
space U فاصله مدت
interval U فاصله تاکتیکی
tritone U فاصله سه گام
spaces U فاصله گذاشتن
spaces U جا فاصله مدت
track pitch U فاصله شیار
tooth gap U فاصله دندانه
leading U فاصله خطوط
interrupted U فاصله دار
interval U فاصله [ریاضی]
white space U فاصله سفید
rivers U فاصله سفید
river U فاصله سفید
clearance U فاصله باز
spaced U فاصله دار
vacation U فاصله دو اجلاس
focusses U فاصله کانونی
distant U فاصله دار
intermissions U فاصله عود
vertical interval U فاصله عمودی
intermission U فاصله عود
unspaced practice U تمرین بی فاصله
unit distance U با فاصله واحد
space U فاصله گذاشتن
space U جا فاصله مدت
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com