Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
inapplicable
U
غیر قابل اطلاق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
applicable
U
قابل اطلاق
applicatory
U
قابل اطلاق مناسب
Other Matches
generalizations
U
اطلاق
superpurgation
U
اطلاق
generalisations
U
اطلاق
positivity
U
اطلاق
absoluteness
U
اطلاق
generalization
U
اطلاق
predication
U
اطلاق
predicable
U
اطلاق کردنی
general verdict
U
تصمیم به وجه اطلاق
big five
U
ایتالیا وژاپن اطلاق میشد
Mahal
U
محل
[اصطلاحی است که به قالی ساروق درجه دو اطلاق می شود.]
the big three
U
ترومن و استالین وهم چنین به انگلستان امریکا و شوروی اطلاق میشود
hypothecate
U
در CL به معاملاتی اطلاق میشود که ضمن ان وثیقه دین در اختیارمدیون باقی می ماند
mysticism
U
در عرصه سیاست به استفاده ازروشهای پیچیده و اسرارامیزدر تاسیسات سیاسی اطلاق میشود
tenant by sufference
U
مالک معترض اونشود و تصرفش ادامه پیداکند این عنوان به او اطلاق میشود
newton raphson
U
اصطلاحی که به یک رویه محاورهای بکار برده شده درحل معادلات اطلاق میشود
kidnapping
U
در CL به خصوص به حالتی اطلاق میشود که کسی را بدزدند و ازکشور محل اقامتش خارج کنند
deed
U
در CL به سندرسمی اطلاق میشود که نوعا" جهت انتقال اموال غیرمنقول به کار میرود عمل کردار
deeds
U
در CL به سندرسمی اطلاق میشود که نوعا" جهت انتقال اموال غیرمنقول به کار میرود عمل کردار
necessity
U
درCL به حالاتی اطلاق میشودکه عامل عمل به علت عدم ازادی اراده مسئول اعمال خود نیست
cold war
U
عموما" به مبارزات تبلیغاتی بلوکهای شرق و غرب علیه یکدیگربخصوص بعد از جنگ جهانی دوم اطلاق میشود
serf
U
درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
lease
U
در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
leases
U
در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
serfs
U
درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
predicates
U
اطلاق کردن بصورت مسند قرار دادن مبتنی کردن
predicating
U
اطلاق کردن بصورت مسند قرار دادن مبتنی کردن
predicate
U
اطلاق کردن بصورت مسند قرار دادن مبتنی کردن
predicated
U
اطلاق کردن بصورت مسند قرار دادن مبتنی کردن
ashkenazim
U
عنوان یهودیان المانی که در مقابل سفارادی که به یهودیان اسپانیا وپرتقال اطلاق میشود
relatives
U
خواهر عمو وعمه خواه تنی باشند خواه ناتنی اطلاق میشود
apprenticeship
U
دوره کاراموزی در CL به هر نوع کاراموزی اطلاق میشود که ماجورنبوده یا اجرت ان از دو پاونددر هفته تجاوز نکند
apprenticeships
U
دوره کاراموزی در CL به هر نوع کاراموزی اطلاق میشود که ماجورنبوده یا اجرت ان از دو پاونددر هفته تجاوز نکند
Royal Bokhara
U
فرش سلطنتی بخاراتی
[این واژه تجاری به فرش های ترکمنی با کیفیت بالا اطلاق می شود.]
coalition
U
مثلا" جنگ علیه دشمن اطلاق میشود دراین مقام می توان چنانچه معمول است این کلمه را به "اتفاق " یا " اتحاد " تبدیل کرد
coalitions
U
مثلا" جنگ علیه دشمن اطلاق میشود دراین مقام می توان چنانچه معمول است این کلمه را به "اتفاق " یا " اتحاد " تبدیل کرد
offensive weapon
U
در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند
endless repeat
U
[به هر نوع طرح بندی که کل متن فرش را تا ناحیه حاشیه پر نماید، اطلاق می شود. مثل طرح بته جقه، ماهی درهم، هراتی و غیره.]
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
unit emplaning
U
در عملیات حمل و نقل هوایی به طرح ریزی و سازمان دادن یکان برای حمل و نقل اطلاق میشود
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
program line
U
فرش های همگون
[اصطلاحا به فرش های اطلاق می شود که از نظر نقشه مشابه بوده ولی اندازه آنها با یکدیگر متفاوت باشد.]
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
changeable
U
قابل تعویض قابل تبدیل
exigible
U
قابل تقاضا قابل ادعا
presentable
U
قابل نمایش قابل تقدیم
adducible
U
قابل اضهار قابل ارائه
thankworthy
U
قابل تشکر قابل شکر
transferable
U
قابل واگذاری قابل انتقال
observable
U
قابل مشاهده قابل گفتن
achievable
U
قابل وصول قابل تفریق
elastic
U
قابل کش امدن قابل انعطاف
combustible
U
قابل سوزش قابل تراکم
presumable
U
قابل استنباط قابل استفاده
tenable
U
قابل مدافعه قابل تصرف
bilable
U
قابل رهایی قابل ضمانت
sensible
U
قابل درک قابل رویت
presentable
U
قابل معرفی قابل ارائه
flexile
U
قابل تغییر قابل تطبیق
capacity
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
Oriental rug
U
فرش شرقی
[از آنجا که امروزه فرش های شرقی در همه جا بافته می شوند، این لفظ به فرش دست باف که الهام گرفته از طرح های شرقی است اطلاق می شود.]
visual display terminal
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
cream-colored wool
U
پشم شکری
[این نوع پشم مخلوطی از پشم سفید درجه یک با پشم های رنگی نیز بوده و جداسازی آن یا غیرممکن و یا دشوار می باشد. این اصطلاح به پشم زرد رنگ نیز اطلاق می شود.]
floatable
U
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
inconvertible
U
غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
irrefrangible
U
غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
indiscoverable
U
غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
indemonstrable
U
غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendable
U
قابل فروش جنس قابل فروش
vendible
U
قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable
U
قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar
U
سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
soluble
U
قابل حل
thorough paced
U
قابل
dissoluble
U
قابل حل
capable
U
قابل
incapable
U
نا قابل
good
U
قابل
ablest
U
قابل
apt
U
قابل
abler
U
قابل
acceptor
U
قابل
solvable
U
قابل حل
sensible
U
قابل حس
qualified
U
قابل
able
U
قابل
revocable
U
قابل فسخ
removable
U
قابل انتقال
respirable
U
قابل تنفس
removable
U
قابل رفع
justifiable
U
قابل توجیه
remissible
U
قابل اغماض
remediable
U
قابل علاج
combustible
U
قابل احتراق
resistible
U
قابل مقاومت
variant
U
قابل تغییر
reproachable
U
قابل توبیخ
detectable
U
قابل کشف
rentable
U
قابل اجاره
repairable
U
قابل جبران
apparent
U
قابل رویت
substitutable
U
قابل تعویض
replaceable
U
قابل تعویض
repeatable
U
قابل تکرار
negotiable
U
قابل مذاکره
reparable
U
قابل جبران
negotiable
U
قابل انتقال
restorable
U
قابل اعاده
representable
U
قابل عرضه
imaginable
U
قابل درک
reasonable
U
قابل قبول
reprouducible
U
قابل تولیدیاتناسل
revealable
U
قابل مکاشفه
removable
U
قابل عزل
renderable
U
قابل ارائه
reproducible
U
قابل تکثیر
returnable
U
قابل برگشت
negotiable
U
قابل معامله
prescriptible
U
قابل تجویز
predictably
U
قابل پیشگویی
predictable
U
قابل پیشگویی
quizzable
U
قابل ریشخند
quodlibet
U
نکته قابل
quoteworthy
U
قابل اقتباس
inoculable
U
قابل تلقیح
navigable
U
قابل کشتیرانی
arable
U
قابل کشتکاری
ratable
U
قابل ارزیابی
rebuttable
U
قابل رو کردن
audible
U
قابل شنوایی
audible
U
قابل شنیدن
viable
U
قابل دوام
quenchable
U
قابل جلوگیری
purchasable
U
قابل خریداری
preventable
U
قابل جلوگیری
preventible
U
قابل جلوگیری
producible
U
قابل تولید
promotable
U
قابل ترویج
pronounceable
U
قابل تلفظ
propagable
U
قابل تکثیر
propagable
U
قابل ترویج
adjustable
U
قابل تطبیق
adjustable
U
قابل تنظیم
propagable
U
قابل تبلیغ
identifiable
U
قابل شناسایی
prosecutable
U
قابل تعقیب
pursuable
U
قابل تعقیب
publishable
U
قابل نشر
perceptible
U
قابل درک
rebuttable presumptions
U
احکام قابل رد
receivable
U
قابل قبول
reflexible
U
قابل انعکاس
refractile
U
قابل انکسار
refrangible
U
قابل انکسار
registrable
U
قابل ثبت
regulable
U
قابل تعدیل
reimbursable
U
قابل پرداخت
remittable
U
قابل پرداخت
advisable
U
قابل توصیه
analogous
U
قابل قیاس
analogous
U
قابل مقایسه
detachable
U
قابل تجزیه
detachable
U
قابل تفکیک
combustible
U
قابل اشتعال
refillable
U
قابل تعویض
registered
U
قابل اهمیت
reclaimable
U
قابل استرداد
attributable
U
قابل اسناد
practicable
U
قابل اجرا
sustainable
U
قابل تحمل
admirable
<adj.>
U
قابل تحسین
admirable
<adj.>
U
قابل پسند
reclaimable
U
قابل احیاء
reconcilable
U
قابل تلفیق
verifiable
U
قابل بازبینی
verifiable
U
قابل رسیدگی
negligible
U
قابل اغماض
negligible
U
قابل فراموشی
recoupable
U
قابل جبران
revocable
U
قابل برگشت
divisible
U
قابل تقسیم
passable
U
قابل قبول
believable
U
قابل قبول
arguably
U
قابل بحث
arguable
U
قابل بحث
translatable
U
قابل ترجمه
translatable
U
قابل تعبیر
transmissive
U
قابل انتقال
transmittable
U
قابل پراکنی
transmutable
U
قابل تبدیل
transferable
U
قابل انتقال
transferable
U
قابل ورابری
mobiles
U
قابل تحرک
transmutative
U
قابل تبدیل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com