Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
wordless
U
غیرقابل بیان با لغات خاموش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inexpressible
U
نا گفتنی غیرقابل بیان
unspeakable
U
توصیف ناپذیر غیرقابل بیان
indiscernible
U
غیرقابل مشاهده غیرقابل تشخیص
flashes
U
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flash
U
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed
U
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
shutdowns
U
دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
shutdown
U
دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
to speak
[things indicating something]
U
بیان کردن
[رفتاری یا چیزهایی که منظوری را بیان کنند]
warns
U
بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warn
U
بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warned
U
بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
terminology
U
لغات
terminologies
U
لغات
dictionary
U
فرهنگ لغات
wordbook
U
فرهنگ لغات
vocabularies
U
فرهنگ لغات
word book
U
فرهنگ لغات
glossary
U
فرهنگ لغات
dictionary
U
فرهنگ لغات
vocabularies
U
فهرست لغات
lexicon
[dictionary]
U
فرهنگ لغات
wordplay
U
بازی با لغات
vocabulary
U
فرهنگ لغات
vocabulary
U
فهرست لغات
nomenclature
U
مجموعه لغات
ellipsis
U
انداختن لغات
dictionaries
U
فرهنگ لغات
word
U
لغات رابکار بردن
syntactics
U
علم ترکیب لغات
vocabular
U
مربوط به لغات یا فهرست ان
worded
U
لغات رابکار بردن
semantics
U
علم لغات و معانی
glossary
U
فرهنگ لغات دشوار
nomenclator
U
فهرست لغات و اسامی
etymological
U
مربوط به ریشه لغات
etymologies
U
علم اشتقاق لغات
glossaries
U
فرهنگ لغات دشوار
etymology
U
علم اشتقاق لغات
dictionary program
U
برنامه فرهنگ لغات
vocabulary
U
مجموع لغات یک زبان
vocabularies
U
مجموع لغات یک زبان
english words
U
واژه ها یا لغات انگلیسی
lexical
U
وابسته به فرهنگ لغات
glossary
U
فرهنگ لغات فنی سفرنگ
glossaries
U
فرهنگ لغات فنی سفرنگ
vocabular
U
مربوط به فرهنگ لغات زبان
spelling checker
U
کنترل کننده حروف لغات
the a.of boreign words
U
اقتباس یاگرفتن لغات بیگانه
sesquipedalian
U
معتاد به استعمال لغات دراز
semantics
U
علم لغات معنی شناسی
gallicism
U
اصطلاحات و لغات ویژه فرانسوی
reword
U
لغات متنی را عوض کردن
back formation
U
لغت سازی اشتقاق لغات از یکدیگر
malapropian
U
کسیکه لغات را غلط بکار میبرد
malapropism
U
استعمال غلط وعجیب وغریب لغات
computer jargon
U
لغات فنی مربوط به رشته کامپیوتر
onomastics
U
علم اشتقاق لغات و طرزاستعمال انها
agglutination
U
ترکیب لغات ساده و اصلی بصورت مرکب
king's english
U
اصطلاحات و لغات خاص انگلیسی علمی مصطلح درجنوب انگلیس
synonymize
U
الفاظ مترادف بکار بردن فرهنگ لغات هم معنی راتالیف کردن
linguistics
U
علم السنه واشتقاق لغات وساختمان وترکیب کلمات وصرف ونحو لسانیات
processor
U
کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و...
Pidgin English
<idiom>
U
انگلیسی برای ارتباط بازرگانان با زبان های متفاوت شامل گرامر ساده و لغات کم.
glossarist
U
کسی که در پایان کتابی فهرست یا فرهنگی برای لغات دشوار ان تهیه میکند مفسر
negative true logic
U
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
exception
U
ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر
exceptions
U
ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر
dedicated
U
کامپیوتری که فقط مخصوص پردازش لغات است و برنامه دیگری روی آن قابل اجرا نیست
dilemma
U
معمای غیرقابل حل
inaccessible
U
غیرقابل دسترس
out-of-the-way
U
غیرقابل دسترس
not negotiable
U
غیرقابل معامله
irredeemable
U
غیرقابل خریداری
noteless
U
غیرقابل ملاحظه بی نت
dilemmas
U
معمای غیرقابل حل
unpredictable
U
غیرقابل پیشگویی
out of the way
U
غیرقابل دسترس
unusable
U
غیرقابل استفاده
unquestioning
U
غیرقابل اعتراض
built-in
U
غیرقابل انتقال
implausibility
U
غیرقابل قبولی
not negotiable
U
غیرقابل انتقال
indefensible
U
غیرقابل دفاع
incomparable
U
غیرقابل مقایسه
uncompromisingly
U
غیرقابل انعطاف
uncompromising
U
غیرقابل انعطاف
obsolete
U
غیرقابل استفاده
unpredictable
U
غیرقابل استناد
impermeable
U
غیرقابل نفوذ
ineluctable
U
غیرقابل مقاومت
flexionless
U
غیرقابل صرف
inexplosive
U
غیرقابل احتراق
fordless
U
غیرقابل عبور
unprintable
U
غیرقابل چاپ
watertight
U
غیرقابل نفوذ اب
unerring
U
غیرقابل لغزش
acataletic
U
غیرقابل فهم
inappellable
U
غیرقابل استیناف
inexplosive
U
غیرقابل انفجار
unreliable
U
غیرقابل اعتماد
inapprehensible
U
غیرقابل ادراک
irremediable
U
غیرقابل استرداد
incommunicable
U
غیرقابل ابلاغ
incontestable
U
غیرقابل بحث
incorrodible
U
غیرقابل تحلیل
ineffability
U
غیرقابل توصیفی
indistributable
U
غیرقابل توزیع
unmentionable
U
غیرقابل گوشزد
unprofitable
U
غیرقابل استفاده
checkless
U
غیرقابل جلوگیری
indiscrete
U
غیرقابل تشخیص
inalienable
U
غیرقابل انتقال
infrangible
U
غیرقابل نقض
unquestionable
U
غیرقابل اعتراض
unutilizable
U
غیرقابل استفاده
unacceptably
U
غیرقابل قبول
indissolubly
U
بطور غیرقابل حل
uncontrollable
U
غیرقابل جلوگیری
uncontrollable
U
غیرقابل نظارت
uncontrollably
U
غیرقابل جلوگیری
uncontrollably
U
غیرقابل نظارت
unacceptable
U
غیرقابل قبول
irrespirable
U
غیرقابل استنشاق
irrefrangible
U
غیرقابل تجزیه
ineligible
U
غیرقابل قبول
unthinkable
U
غیرقابل فکر
insociable
U
غیرقابل امیزش
beyond bearing
U
غیرقابل تحمل
unwarrantable
U
غیرقابل ضمنانت
unachievable
U
غیرقابل حصول
invaluable
U
غیرقابل تخمین
indecipherable
U
غیرقابل استخراج
indecipherable
U
غیرقابل کشف
countless
<adj.>
U
غیرقابل شمارش
unappealabe
U
غیرقابل استیناف
unappealable
U
غیرقابل استیناف
untouchability
U
غیرقابل لمس
run wild
<idiom>
U
غیرقابل کنترل
unpromising
U
غیرقابل اطمینان
unreadable
U
غیرقابل خواندن
numberless
<adj.>
U
غیرقابل شمارش
in check
<idiom>
U
غیرقابل کنترل
irrefutable
U
غیرقابل تکذیب
ungovernable
U
غیرقابل کنترل
sumless
<adj.>
U
غیرقابل شمارش
uncountable
<adj.>
U
غیرقابل شمارش
irrevocable
U
غیرقابل برگشت
unwarranted
U
غیرقابل ضمنانت
inaccessible
<adj.>
U
غیرقابل دسترس
untenable
U
غیرقابل دفاع
quenchless
U
غیرقابل جلوگیری
impossible
[colloquial]
<adj.>
U
غیرقابل قبول
inescapable
U
غیرقابل اجتناب
myriad
<adj.>
U
غیرقابل شمارش
innumerable
<adj.>
U
غیرقابل شمارش
unassailable
U
غیرقابل حمله
unassailable
U
غیرقابل بحث
inaccessibility
U
غیرقابل دسترسی
inconvertibly
U
بطور غیرقابل تبدیل
inconvertible currency
U
پول غیرقابل تبدیل
incontestably
U
بطور غیرقابل بحث
indefensibly
U
بطور غیرقابل تصدیق
indivisibly
U
بطور غیرقابل تقسیم
indistinguishably
U
بطور غیرقابل تشخیص
impermeably
U
بطور غیرقابل نفوذ
immutably
<adv.>
U
به طور غیرقابل فسخ
indigestibly
U
بطور غیرقابل هضم
unalterably
<adv.>
U
به طور غیرقابل فسخ
unknowingly
U
غیرقابل ادراک و فهم
unknowing
U
غیرقابل ادراک و فهم
inalterably
U
بطور غیرقابل تغییر
inapplicably
U
بطور غیرقابل اجرا
inappreciable
U
غیرقابل تقدیر نامحسوس
unquestioning
U
محقق غیرقابل منازعه
inconceivably
U
بطور غیرقابل تصور
impenetrably
U
بطور غیرقابل نفوذ
inapprehensible
U
نامفهوم غیرقابل احساس
impermeable layer
U
لایه غیرقابل نفوذ
incognizable
U
غیرقابل درک نفهمیدنی
unchangeably
<adv.>
U
به طور غیرقابل فسخ
incommunicable
U
نگفتنی غیرقابل پخش
incompressible fluide
U
سیاله غیرقابل تراکم
inconcealable
U
غیرقابل پنهان کردن
inconceivability
U
غیرقابل تصور بودن
unquestionable
U
محقق غیرقابل منازعه
invisible trade
U
تجارت غیرقابل رویت
invisibles
U
معاملات غیرقابل رویت
imperceptibly
U
بطور غیرقابل مشاهده
irremovably
U
بطور غیرقابل انتقال
irreproachability
U
غیرقابل سرزنش بودن
irreproachableness
U
غیرقابل سرزنش بودن
defiladed area
U
منطقه غیرقابل دید
disafected person
U
عنصر غیرقابل اعتماد
nondescript
U
غیرقابل طبقه بندی
indiscernibly
U
بطور غیرقابل مشاهده
incomparably
U
بطور غیرقابل مقایسه
incredible
U
غیرقابل قبول افسانهای
nonexecutable statement
U
حکم غیرقابل اجرا
indubitably
U
بطور غیرقابل تردید
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com