English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (19 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
proof reader U غلط گیری کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
intelligence U طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
pointer U اشاره کننده نشان گیرنده عقربه ی دستگاه اندازه گیری
pointers U اشاره کننده نشان گیرنده عقربه ی دستگاه اندازه گیری
artificial intelligence U طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
insulated instrument transformer U ترانسفورماتور عایق کننده ترانسفورماتور اندازه گیری عایق شده
open loop system U مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
preventively U بطور جلو گیری کننده یابازدارنده
He's a wet blanket. U او [مرد] آدم روح گیری [نا امید کننده ای یا ذوق گیری] است.
Other Matches
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
his severity relaxed U از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
digamy U دو زن گیری دو شوهر گیری
with the utmost rigour U با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
measuring converter U مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
stream gaging U اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
compression molding process U فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
point voting system U سیستم رای گیری عددی سیستم رای گیری امتیازی
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
declinating station U ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter U وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
moving iron instrument U دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
luting U گل گیری
retractaion U پس گیری
scorification U کف گیری
exorcism U جن گیری
skims U کف گیری
exorcisms U جن گیری
biases U سو گیری
bias U سو گیری
skimmed U کف گیری
recature U پس گیری
lutation U گل گیری
skim U کف گیری
recapturing U پس گیری
resumption U از سر گیری
dewatering U اب گیری
catch U بل گیری
recapture U پس گیری
monogyny U یک زن گیری
recaptured U پس گیری
recaptures U پس گیری
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
blank experiment U ازمایش مچ گیری
lodgement U موضع گیری
sound absorbing U صدا گیری
takeovers U تحویل گیری
lodgment U موضع گیری
spile U سوراخ گیری
conclusion U نتیجه گیری
conclusions U نتیجه گیری
follow up U پی گیری کردن
catch trial U کوشش مچ گیری
luting U درز گیری
cased U قالب گیری
measurer U اندازه گیری
standardization U معیار گیری
chronicity U دامن گیری
calk U درز گیری
censoriousness U خرده گیری
lodgment or lodge U منزل گیری
subsumption U نتیجه گیری
loading capacity U بار گیری
bailment U امانت گیری
whisk U گرد گیری
to hug oneŠs chains U بغل گیری
extract U عصاره گیری
extracted U عصاره گیری
halieutics U ماهی گیری
insuperability U دشوار گیری
i am in a bad f. U بد گیری امدم
i. and evdevolution U ریشه گیری
implantation U لانه گیری
impressmeat U باز گیری
ingurgtation U فرا گیری
inarm U در اغوش گیری
extracting U عصاره گیری
extracts U عصاره گیری
inarm U در بغل گیری
against time U تایم گیری
nagging U خرده گیری
cupping U خون گیری
gaging U اندازه گیری
backing up U پشتیبان گیری
metering U اندازه گیری
garth U سد یا بندماهی گیری
laxity U اسان گیری
resignations U کناره گیری
knoit U تغ تغ خرده گیری
resignation U کناره گیری
invalidism U زمین گیری
threctia U کناره گیری
amphimixis U جفت گیری
intussusception U در خود گیری
introsusception U در خود گیری
timing U زمان گیری
timming U زمان گیری
acceleration lane U خط سرعت گیری
number dialling U شماره گیری
isolation U کناره گیری
decision making U تصمیم گیری
decarburization U کربن گیری
decalcification U کلسیم گیری
scratching U کناره گیری
scratches U کناره گیری
scratch U کناره گیری
removal of cinder U تفاله گیری
removal of phosphorus U فسفر گیری
removal of slag U شلاکه گیری
renouncement U کناره گیری
damage control U اسیب گیری
criticalness U خرده گیری
monogyny U یک جفت گیری
dial up U شماره گیری
punctiliousness U نکته گیری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com