English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hug the rail U غلطیدن یا بلندشدن گوی کنارلبه خارجی میز بیلیارد درنتیجه پیچش گوی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rollover U غلطیدن روی یا غلطیدن به پهلو
rolls U غلطیدن
rolled U غلطیدن
roll U غلطیدن
roll U غلطیدن ناو
rolled U غلطیدن ناو
rolls U غلطیدن ناو
positive externalities U صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
western roll U غلطیدن افقی از روی میله
backspin U چرخش و غلطیدن گوی بعقب
upheave U بلندشدن
get up U بلندشدن
rise U بلندشدن
rises U بلندشدن
pockets U کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pocket U کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
to shoot up U قدکشیدن بلندشدن
overslept U دیر از خواب بلندشدن
oversleeps U دیر از خواب بلندشدن
oversleep U دیر از خواب بلندشدن
oversleeping U دیر از خواب بلندشدن
exterior angle U زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
impurity U جزء تشکیل دهنده خارجی ناخالصی ماده خارجی
external symbol dictionary U فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
kill spring U فرود با کاستن فشار بلندشدن و خم کردن زانو
rocketed U راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
rocketing U راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
rocket U راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
rockets U راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
foreign exchange U پول خارجی ارز خارجی
outwork U استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
intorsion U پیچش
buckling U پیچش
ten smus U پیچش
torsion U پیچش
deflection U پیچش
intortion U پیچش
curvature U پیچش
backing off U پس پیچش
deflections U پیچش
wrest U چرخش پیچش
torsion recorder U ضباط پیچش
torsion test U ازمایش پیچش
torsion dynamometer U پیچش سنج
lock torque U قفل پیچش
geometric twist U پیچش هندسی
deflexion U انحراف پیچش
resonantly U با پیچش و ارتعاش
wrested U چرخش پیچش
number of threads U تعداد پیچش ها
wrests U چرخش پیچش
wresting U چرخش پیچش
torsion modulus U مدول پیچش
torsion resistant U مقاوم در برابر پیچش
resonances U پیچش صدا طنین
direction of thread U سوی پیچش پیچ
torsional rigidity U استحکام در مقابل پیچش
draw shot U ضربه با پیچش به عقب
resonance U پیچش صدا طنین
torque twist curve U منحنی گشتاور و پیچش
eversion U پیچش کف پا به طرف خارج
inversion U پیچش کف پا به طرف داخل
inversions U پیچش کف پا به طرف داخل
intortion U پیچش ساقه انعطاف
intorsion U پیچش ساقه انعطاف
curling U پیچش یا حلقه زنی
thereupon <adv.> U درنتیجه
thereat <adv.> U درنتیجه
subsequently <adv.> U درنتیجه
in consequence of U درنتیجه
as a result <adv.> U درنتیجه
they fought with courage U درنتیجه
thereupon U درنتیجه
by impl <adv.> U درنتیجه
from U درنتیجه
along of U درنتیجه
at that [at that provocation] <adv.> U درنتیجه
for that reason <adv.> U درنتیجه
in consequence <adv.> U درنتیجه
by implication <adv.> U درنتیجه
thus [therefore] <adv.> U درنتیجه
therefore <adv.> U درنتیجه
as a consequence <adv.> U درنتیجه
whereby <adv.> U درنتیجه
in this wise <adv.> U درنتیجه
insofar <adv.> U درنتیجه
in this way <adv.> U درنتیجه
in this manner <adv.> U درنتیجه
in so far <adv.> U درنتیجه
in this sense <adv.> U درنتیجه
consequently <adv.> U درنتیجه
in this respect <adv.> U درنتیجه
hence <adv.> U درنتیجه
in this vein <adv.> U درنتیجه
for this reason <adv.> U درنتیجه
as a result of this <adv.> درنتیجه
wilson U پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
crimps U پیچش وانقباض عضله درخواب
crimped U پیچش وانقباض عضله درخواب
crimp U پیچش وانقباض عضله درخواب
external diseconomies U عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
therewith U فورا درنتیجه ان
even tual U درنتیجه اینده
hereupon U درنتیجه این
tabitude U ضعف درنتیجه تب دق
twists U دوران حول محور افقی پیچش
twist U دوران حول محور افقی پیچش
twisting U دوران حول محور افقی پیچش
in the wake of <idiom> U درنتیجه ،شرح ذیل
tabescence U ضعف درنتیجه تب دق یا سل نخاع
what with <idiom> U برای اینکه ،درنتیجه
outswinger U توپی که در هوا با پیچش ازتوپزن دور میشود
double or quits U بازی ای که درنتیجه ان بردوباخت یادوبرابریاازادمیشود
homogeny U همانندی درنتیجه داشتن یک اصل
out and in U گویی که با پیچش بطرف شیارمی رود و برمی گردد
exchanged stabilization fund U مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
senile keratosis U کلفت شدگی پوست درنتیجه پیری
it will wear to your shape U بپوشیدبهترمیشود درنتیجه پوشیدن قالب تن شما خواهد شد
quaker's meeting U انجمن کوالرهاکه اعضای ان خاموش میماندندتایکی درنتیجه
wash in U پیچش بال بطوریکه زاویه نصب ان بطرف نوک کاهش یابد
billiards U بیلیارد
issue of fact U نکته موضوع بحث که درنتیجه انکار مطلبی پیدامیشود
engramme U اثر دائمی که درنتیجه یک محرک درسلول باقی میماند
hear footsteps U عدم توجه به وفیفه درنتیجه نزدیک شدن حریف
engram U اثر دائمی که درنتیجه یک محرک درسلول باقی میماند
haplosis U تقلیل تعدادکروموزوم ها درنتیجه تقسیم بدو سلول منفرد
center fire U اتش درنتیجه ضربه سوزن یاچخماق به مرکز فشنگ
eight ball billiard U بیلیارد امریکایی
english billiards U بیلیارد انگلیسی
billiard U بازی بیلیارد
billiard table U میز بیلیارد
cueball U گوی بیلیارد
cue U باچوب بیلیارد زدن
snooker U بازی شبیه بیلیارد
head U انتهای میز بیلیارد
cues U باچوب بیلیارد زدن
balking billiard U بیلیارد فرانسوی با 4 خط محدوده
endless knots U طرح گره بدون انتها [که حالتی از پیچش نخ را بصورت متقارن و ستاره ای شکل به نگاره می بخشد.]
striker U بیلیارد بازی که نوبت اوست
English U گردش فرفرهای گوی بیلیارد
balkline U خط عرضی روی میز بیلیارد
bed U سطح هموار کف میز بیلیارد
cannon U ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد
beds U سطح هموار کف میز بیلیارد
cannons U ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد
center spot U نقطه مرکزی بیلیارد انگلیسی
top U ضربه به بالای توپ بیلیارد
rotation billiard U بیلیارد امریکایی به ترتیب شماره
carom U ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد
strikers U بیلیارد بازی که نوبت اوست
lion heart U مواد فلزی که درنتیجه قال کردن معدن بدست می ایدوتااندازهای ناپاک است
avulsion U جدا شدن زمینی از یک ملک و پیوستن بملک دیگر درنتیجه سیل یا تغییرمسیررودخانه
fifteen ball billiard U بیلیارد امریکایی بدون تعیین گوی
lemon U بردن بازی بیلیارد به روش اماتوری
masse U ضربه عمودی به یک طرف گوی بیلیارد
nine ball billiard U بیلیارد کیسهای با 9 گوی شماره دار
lemons U بردن بازی بیلیارد به روش اماتوری
cribbage billiard U بیلیارد کیسهای با کیسه انداختن هر 2 گوی
forty one continous billiard U بیلیارد امریکایی با تعیین گوی و کیسه
income elasticity of demand U تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
balking U قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
in hand U گذاشتن گوی بیلیارد در نقطه دلخواه محدوده
bumper pool billiard U بیلیارد روی میز کوچک با 2سوراخ درانتها
break shot U نخستین ضربه برای پراکندن گویهای بیلیارد
baulks U قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
baulking U قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balk U قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
baulked U قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balked U قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
bank shot U ضربهای که گوی بیلیارد به کناره میز بخورد
balkline spot U نقطه مرکزی خط عرضی روی میز بیلیارد
balks U قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
long string U خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
follow shot U ضربه با دادن پیچ به بالای گوی بیلیارد
anchors U هرکدام از 8 مربع کوچک روی میز بیلیارد کارامبول
anchoring U هرکدام از 8 مربع کوچک روی میز بیلیارد کارامبول
block U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
head spot U نقطهای بین نقطه وسط وکناره شروع بیلیارد
bottle pocket billiard U بیلیارد کیسه دار با 2 گوی ومهره بطری مانند
blocked U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
force U ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
blocks U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
forty one billiard U بیلیارد کیسه دار که هربازیگر شماره معینی دارد
billiard spot U نقطه مخصوص گوی قرمزروی میز بیلیارد انگلیسی
anchor U هرکدام از 8 مربع کوچک روی میز بیلیارد کارامبول
forcing U ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
forces U ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
aliasing U اثرات بصری نامطلوب تصاویرتولید شده کامپیوتری درنتیجه استفاده از روشهای نادرست نمونه برداری staircasing
one and nine balls billiard U بیلیارد کیسهای بین 4 بازیگرکه گویها به نوبت زده می شوند
stick bridge U پل دراز چوبی و فلزی کمکی برای رسیدن به گوی بیلیارد
cuts U فرستادن گوی هدف بیلیارد با ضربه قوسداربه زاویه تند
mr. and mrs billiards U بیلیارد کیسه دار بین زن ومرد که زن ازادی ضربه دارد
cut U فرستادن گوی هدف بیلیارد با ضربه قوسداربه زاویه تند
place U پاس به یار ازاد فرستادن گوی بیلیارد به سمت هدف
places U پاس به یار ازاد فرستادن گوی بیلیارد به سمت هدف
stop shot U ضربه با چرخش که گوی اصلی بیلیارد بعد از تماس می ایستد
placing U پاس به یار ازاد فرستادن گوی بیلیارد به سمت هدف
burl [nep] U گلوله ای یا نپ شدن الیاف در سطح بافته شده بدلیل پیچش الیاف بدور یکدیگر
sense probe U مکانیسم ورودی که نقاط حساس روی یک صفحه نمایش را فعال کرده و درنتیجه برای یک کامپیوترورودی تهیه کند
counted U حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com