English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tumbling barrel U غلتک مخصوص صیقل فلزات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
plater U صفحه فلزی ساز ماشین غلتک کاغذ سازی اسب مخصوص مسابقه اسب دوانی
metallography U شرح فلزات بررسی در ساختمان درونی فلزات
base metals U فلزات اصلی فلزات کم بها
base metal U فلزات اصلی فلزات کم بها
broach U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
rolled U غلتک
platen U غلتک
trundler U غلتک زن
trundling U غلتک
trundles U غلتک
trundled U غلتک
trundle U غلتک
rolls U غلتک
calender U غلتک
roll U غلتک
roller U غلتک
sledge U غلتک
rollers U غلتک
trundl U غلتک
sledges U غلتک
roll U غلتک زدن
feed roller U غلتک پیش بر
calendering U غلتک زنی
rolled U غلتک زدن
rolls U غلتک زدن
steam roller U جاده کوب غلتک
furbisher U صیقل گر
polish U : صیقل
polish U صیقل
polishes U : صیقل
burnish U صیقل
facings U صیقل
facing U صیقل
slicker U صیقل زن
polishes U صیقل
burnishes U صیقل
to get into one's stride <idiom> U روی غلتک افتادن [اصطلاح روزمره]
lustre U صیقل پرداخت
polishing file U سوهان صیقل
glaze U صیقل کردن
varnishing U جلا صیقل
fairing U صیقل کاری
varnish U جلا صیقل
blindage U صیقل کاری
varnished U جلا صیقل
polishing U صیقل دادن
varnishes U جلا صیقل
burnishing U صیقل کاری
polishes U صیقل دادن
polish U صیقل دادن
burnish U صیقل دادن
lustreer U درخشندگی صیقل
burnishes U صیقل دادن
gloss U صیقل دادن
glazes U صیقل کردن
burnishing U صیقل دادن
rollman U کارگر روی ماشین غلتک داریا چرخنده
rolling mill U ماشین غلتک دار کارخانه شیشه جام
blinding U صیقل کاری ساختمان
cylinderical lapping U صیقل کاری مدور
blindingly U صیقل کاری ساختمان
back facing tool U ابزار صیقل کاری
lute U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lutes U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
roller bearing U یاتاقانی که میله ان باچند غلتک دیگر بگردش اید
bright luster U صیقل کاری کاملا" براق
writes U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
write U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil U روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
brown finish U صیقل دادن به وسیله سرخ کردن
refinish U صیقل یا رنگ و روغن تازه دادن به
typefaces U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typeface U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics U کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
go cart U چارچوب غلتک داری که کودکان دست بدان گرفته راه رفتن میاموزند
walking chair U چارچوب غلتک دار که کودکان دست خود را بدان گرفته راه رفتن می اموزند
steel wool U براده فولاد برای صیقل دادن یاپاک کردن فروف
noble metals U فلزات نجیب
base metals U فلزات بنیانی
dioxide; metals U دیاکسید-فلزات
parting of metals U تجزیه فلزات
post transition metals U فلزات پس واسطه
scissel U دم قیچی فلزات
whitesmith U ابکار فلزات
drillings U براده فلزات
base metal U فلزات بنیانی
fineness U عیار فلزات
abrasive grit خرده فلزات
cuttings U براده فلزات
metal physics U فیزیک فلزات
coinage metals U فلزات مسکوک
burnisher U الت پرداخت فلزات
smeltery U کارخانه ذوب فلزات
native metals U فلزات خالص طبیعی
docimasy U فن ازمایش فلزات ودواها
work hardening U سخت کاری فلزات
metal foundry U ریخته گری فلزات
metallurgical engineering U علم ذوب فلزات
metllurgist U متخصص ذوب فلزات
white bearing metals U فلزات سفید یاطاقان
metallize U روکش کردن با فلزات
molten bath U حمام ذوب فلزات
narrow band filter U صافی فلزات باریک
ferrous U فلزات اهن دار
melting pots U دیگ ذوب فلزات
melting pot U دیگ ذوب فلزات
metallurgy U استخراج و ذوب فلزات
non ferrous metal industry U صنعت فلزات غیراهنی
metal foulings U خرده سوفاله فلزات
pitchstone U یکجور خاره اتش فشانی که خاصیت شیشه و صیقل زفت رادارا است
metallurgist U متخصص قال کردن فلزات
cupellation U گرفتن فلزات قیمتی از سرب
carat U درجه خلوص فلزات پربها
mills U دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
joming test U ازمایش تعیین سختی فلزات
pyrometallurgy U استخراج فلزات در اثر حرارت
metallurgy U فن استخراج وذوب فلزات فلزگری
sullage U مواد اضافی فلزات مذاب
mill U دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
metallurgists U متخصص قال کردن فلزات
carats U درجه خلوص فلزات پربها
bullion U شمش فلزات با عیار معین
assay U عیارگیری فلزات گران قیمت
metallurgical U وابسته به فن استخراج وذوب فلزات
assays U عیارگیری فلزات گران قیمت
founding U علم ذوب وریختن فلزات
electro plating U ابکاری فلزات به کمک برق
edging machine U دستگاه خم کننده لبه فلزات
metalline U فلزی اغشته به نمک فلزات
electrometallurgy U ذوب فلزات بوسیله برق
nonferrous U غیراهنی فلزات غیر اهنی
register U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
extrusion U شکل دادن گرم یا سرد فلزات
neck U کم شدن ناگهانی مقاطع فلزات نرم
hydrometallurgy U استخراج یاتهیه فلزات بوسیله اب یا مایعات
transmutation of metals U استحاله فلزات باعلم کیمیا کیمیاگری
vicker's diamond hardness tester U دستگاه ازمایش تعیین سختی فلزات
necks U کم شدن ناگهانی مقاطع فلزات نرم
snips U قیچی دستی برای بریدن ورقات فلزات
metallurgic U وابسته بفن استخراج و قال کردن فلزات
electrometallurgy U صنعت ذوب فلزات با سیستمهای پیشرفته الکتریکی
dross U کف روی سطح فلزات مذاب مواد خارجی
delete U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
picking U پاک مردن سطح فلزات بوسیله محلولهای شیمیائی
cold working property U قابلیت عملیات شکل دهی وچکش کاری فلزات
flame cleaning U تمیزکردن سطح فلزات به کمک اشعه اکسی استیلن
die casting U ریختن فلزات تحت فشار ریخته گری حدیدهای
finery U زر و زیور جامه پر زرق و برق کارخانه تصفیه فلزات
drier U ترکیباتی از فلزات که برای تسریع در خشک شدن رنگهابکار میرود
rivet test U ازمایش تعیین مقاومت فلزات جهت ساختن میخ پرچ
embedded code U کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
dispersion hardening U سخت گردانی فلزات با پراکندن ذرات ریزی با فازهای مختلف داخل ان
compass compensation U تنظیم قطب نما از نظر اثر نیروی مغناطیسی فلزات مجاور
billon U الیاژی از طلا ونقره یامس یا قلع ویا سایر فلزات کم ارزش
hand forming U شکل دادن فلزات تورق پذیر باابزارهای دستی و بلوکهای دقیق
passivating U پوشاندن سطح فلزات با لایهای از مواد خنثی یا بی اثربرای جلوگیری از خوردگی الکتروشیمیائی
cold work U عملیات شکل دادن و چکش کاری فلزات در حالت سرد ودر دماهای پایین
dispersal airfield U فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
to anneal U سخت کردن [روند گرمایش و سرمایش آهسته جهت سفت شدن و کاهش شکنندگی] [فلزات] [مهندسی]
crocus cloth U پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
machines U تراشکاری کردن صیقل کردن
machined U تراشکاری کردن صیقل کردن
machine U تراشکاری کردن صیقل کردن
azoth U جیوه که کیمیاگران قدیم انراماده اصلی فلزات میدانستند جیوه
metallic thread U نخ زربفت [اینگونه نخ ها که از تابیده شدن ورقه های نازک طلا، نقره و یا دیگر فلزات بدور نخ تهیه می شوند، جهت تزئین فرش بکار رفته.]
aerospace projection operations U عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
specifics U مخصوص
particular U مخصوص
particulars U مخصوص
franchise U حق مخصوص
francs U حق مخصوص
franc U حق مخصوص
special U مخصوص
specific U مخصوص
favourites U مخصوص
favorites U مخصوص
extra special U مخصوص
franchises U حق مخصوص
vest pocket U مخصوص
especial U مخصوص
favourite U مخصوص
Afro pick شانه مخصوص فر
special troops U یکانهای مخصوص
specific gravity U ورن مخصوص
special services U خدمات مخصوص
specific gravity U وزن مخصوص
specific gravities U ورن مخصوص
terminologies U اصطلاح مخصوص
general U معمولی و نه مخصوص
special sheaf U مروحه مخصوص
special session U جلسه مخصوص
resistivity U مقاومت مخصوص
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com