English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 65 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pavilion U غرفه نمایشگاه
pavilions U غرفه نمایشگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
stallage U حق نصب غرفه و کیوسک دربازار یا نمایشگاه کالا
carpet showroom U نمایشگاه و غرفه فرش
Other Matches
booths U غرفه
booth U غرفه
loge U غرفه
stalling U غرفه
stall U غرفه
organ loft U غرفه ارگ
fairer U نمایشگاه
playhouse U نمایشگاه
fairest U نمایشگاه
showplace U نمایشگاه
showplaces U نمایشگاه
fair U نمایشگاه
show room U نمایشگاه
fairs U نمایشگاه
exhibition U نمایشگاه
exhibitions U نمایشگاه
playhouses U نمایشگاه
expositions U عرضه نمایشگاه
menagerie U نمایشگاه جانوران
menageries U نمایشگاه جانوران
exhibition building U ساختمان نمایشگاه
public amnsement U نمایشگاه عمومی
penny gaff U نمایشگاه ارزان
festival of rug U نمایشگاه فرش
odeum U نوازشگاه یا نمایشگاه
stagy U درخور نمایشگاه
exposition U عرضه نمایشگاه
showrooms U سالن نمایشگاه
showrooms U نمایشگاه کالا
trade fair U نمایشگاه بازرگانی
trade fair U نمایشگاه تجاری
trade fairs U نمایشگاه بازرگانی
trade fairs U نمایشگاه تجاری
fair U نمایشگاه کالا
fairer U نمایشگاه کالا
fairs U نمایشگاه کالا
showroom U سالن نمایشگاه
showroom U نمایشگاه کالا
fairest U نمایشگاه کالا
exhibition U نمایشگاه حقوق تقاعد
exhibitions U نمایشگاه حقوق تقاعد
terrarium U نمایشگاه جانوران خشکی
operating theatres U نمایشگاه عمل جراحی
operating theatre U نمایشگاه عمل جراحی
amphitheatres U تاتر یا نمایشگاه بیضوی شکل
aquaria U نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
aquarium U نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
galleries U نقب اصلی نمایشگاه هنری
amphitheatre U تاتر یا نمایشگاه بیضوی شکل
gallery U نقب اصلی نمایشگاه هنری
aquariums U نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
overseas trade fair U نمایشگاه بین المللی بازرگانی
Alhambra U تزئینات الحمرا [در ساختمان غربی اسپانیا استفاده می شود که شامل مجموعه ای از غرفه های به هم متصل شده با دو حیاط بزرگ در هر گوشه می شود.]
There was no end of visitors at the fair. U تا دلت بخواهد در نمایشگاه آدم بود
tolls U حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
tolling U حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
toll U حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
panopticon U نمایشگاه کالای گوناگون اسبابی که دوربین و ریزبین هردودران جمع میشود
west coast computer faire U یک نمایشگاه تجاری بزرگ ریزکامپیوتر که سالانه درسان فرانسیسکو گشایش می یابد
comdex U نمایشگاه بازرگانی کامپیوترهای بزرگ در امریکا و سایر کشورها کامدکس processing Data municationand
fine art U آثار هنری نمایشگاه آثار هنری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com