Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
plant food
U
غذای گیاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
isomorph
U
جانور یا گیاه ویاگروهی که مشابه گیاه یاگروه دیگری است
gametophyte
U
گیاه یا نژادی از گیاه که دارای عضو جنسی تناوبی
ear
U
خوشه
[بخشی از ساقه گیاه غلاتی]
[گیاه شناسی]
rhubarb
U
گیاه ریواس
[از برگ های این گیاه در چین و هند جهت تهیه رنگ زرد لیمویی استفاده می شود.]
madder
U
گیاه روناس
[از ریشه این گیاه رنگینه قرمز به دست می آید که یکی از اصلی ترین مواد رنگی در رنگرزی فرش محسوب می شود.]
halophyte
U
گیاه اب شور یا گیاه شوره زی
wildling
U
گیاه وحشی گیاه خودرو
hemp
U
گیاه شاهدانه
[در فرش هند، افغانستان و بعضی از فرش های چین از ساقه های چوبی این گیاه، الیاف تهیه کرده و در تار فرش از آن استفاده می کنند.]
potluck
U
غذای مختصر
seafood
U
غذای دریایی
antipasto
U
غذای اشتهااور
shore dinner
U
غذای دریایی
entree
U
غذای اصلی
dish of the day
U
غذای روز
luncheon
U
غذای مفصل
luncheons
U
غذای مفصل
when in season
U
غذای فصل
chicken feed
U
غذای جوجه
dinette
U
غذای گرم
plant food
U
غذای گیاهی
spirilual nutriment
U
غذای روحانی
cornmeal
U
غذای ذرت
meat
U
غذای اصلی
sops
U
غذای مایع
sop
U
غذای مایع
health foods
U
غذای سالم
health food
U
غذای سالم
birdseed
U
غذای پرندگان
restorative food
U
غذای مقوی
meats
U
غذای اصلی
junk food
U
غذای ناسالم
sweetmeat
U
غذای شیرین
stinkpot
U
غذای بدبو
junk foods
U
غذای ناسالم
boarded
U
غذای روی میز
Good wholesome food .
U
غذای سالم وکامل
chopsuey
U
نوعی غذای چینی
chow mein
U
نوعی غذای چینی
board
U
غذای روی میز
fondu
U
نوعی غذای سویسی
Frozen meat ( food ) .
U
گوشت ( غذای ) یخ زده
gastronomist
U
متخصص غذای لذیذ
debilitant
U
غذای ضعیف کننده
Oily skin (food).
U
پوست ( غذای ) چرب
a special menu
U
صورت غذای مخصوص
stenophagous
U
غذای محدود خوار
set menu
U
صورت غذای هر روزه
sloshes
U
غذای چسبناک مشروب لزج
slosh
U
غذای چسبناک مشروب لزج
food container
U
فرف غذای قابل حمل
Rice is a wholesome food .
U
برنج غذای کاملی است
sloshing
U
غذای چسبناک مشروب لزج
That was a very good meal.
غذای خیلی خوبی بود.
progressive cookery
U
پخت تدریجی غذای یکان
baked meat
U
شیرینی اردی غذای پخته
to toy with one's food
U
با غذای خود بازی کردن
bakemeat
U
شیرینی اردی غذای پخته
speciality of the house
U
غذای مخصوص طبخ منزل
succotash
U
غذای مرکب از لوبیا ومغزذرت پخته
underfeed
U
غذای غیر کافی خوردن یا دادن
agape
U
غذای سبک پس ار جشنی در کلیسا
[دین]
casseroles
U
نوعی غذای مرکب از گوشت وارد
An apple a day keeps the doctor away.
<proverb>
U
غذای خوب طبیب را فراری می دهد.
ravioli
U
نوعی غذای ایتالیایی از گوشت و نشاسته
entremets
U
غذای لذید اضافه بر برنامه معمولی
casserole
U
نوعی غذای مرکب از گوشت وارد
mawkish
U
حالت تهوع نسبت به غذای بدمزه
I revisited her recipe.
U
من دستور کار
[غذای]
او
[زن]
را دوباره بکار بردم.
for half board
U
برای تختخواب، صبحانه و یک وعده غذای اصلی
The food was not fit to eat.
U
غذای ناجوری بود ( قابل خوردن نبود )
slopping
U
غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
He warned he would go on a termless hunger strike.
U
او
[مرد]
هشدار داد که اعتصاب غذای بی مدتی خواهد کرد.
slopped
U
غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
broth
U
غذای مایعی مرکب از گوشت یاماهی وحبوبات وسبزیهای پخته
slop
U
غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
puffing
U
دود ویا بخار قسمت پف کرده جامه زنانه غذای پف دار
puff
U
دود ویا بخار قسمت پف کرده جامه زنانه غذای پف دار
puffs
U
دود ویا بخار قسمت پف کرده جامه زنانه غذای پف دار
munchies
[Colloquial]
U
غذای برای ریز ریز خوردن
[مانند تخمه یا پسته]
hunger strikes
U
اعتصاب غذای زندانیان وغیره اعتصاب غذا
hunger strike
U
اعتصاب غذای زندانیان وغیره اعتصاب غذا
herb
U
گیاه
greenstuff
U
گیاه
plants
U
گیاه
plant
U
گیاه
vegetable
U
گیاه
lungwort
U
شش گیاه
herbs
U
گیاه
herbage
U
گیاه
herbiferous
U
گیاه دار
herbescent
U
گیاه مانند
herbivora
U
گیاه خواران
ratoon
U
جوانه گیاه
herblike
U
گیاه مانند
ramie
U
الیاف گیاه
polycotylledon
U
گیاه چندلپه
herbiferous
U
گیاه اور
herbary
U
باغ گیاه
saxifrage
U
گیاه سنگروی
yearling
U
گیاه یک ساله
xerophyte
U
گیاه خشک زی
groundling
U
گیاه زمینی
gymnosperm
U
گیاه بازدانه
waterweed
U
گیاه ابزی
houseplant
U
گیاه خانگی
vegetive
U
گیاه پرور
turnsole
U
گیاه تورنسل
hedysarum
U
گیاه ترنجبین
houseplants
U
گیاه خانگی
the stem of a plant
U
ساقه گیاه
sweet rush
U
گور گیاه
herbary
U
گیاه زار
sensitive plant
U
گیاه حساس
seed plant
U
بذر گیاه
plantlike
U
گیاه مانند
podophyllum
U
مهر گیاه
herborist
U
گیاه فروش
musk root
U
گیاه مشکین
mucilage
U
لزوجت گیاه
monocotyledon
U
گیاه تک لپه
mimosa
U
گیاه حساس
milk weed
U
گیاه پادزهر
milk weed
U
شیر گیاه
microphyte
U
گیاه خرد
legumen
U
گیاه خوردنی
manragora
U
مردم گیاه
manragora
U
مهر گیاه
lemon grass
U
گور گیاه
lithophyte
U
گیاه سنگ زی
mandragora
U
مهر گیاه
mandrake
U
مردم گیاه
nicotiana
U
گیاه توتون
oceanophyte
U
گیاه دریایی
orchis
U
گیاه ثعلب
herborist
U
گیاه شناس
phytosphere
U
گیاه- کره
phytosphere
U
گیاه- سپهر
phytophagous
U
گیاه خوار
phytology
U
گیاه شناسی
herby
U
گیاه دار
phytogenic
U
گیاه زاد
honey dew
U
شهد گیاه
phanerogam
U
گیاه گلدار
phanerogam
U
گیاه تخمدار
overgrown with plants
U
پوشیده از گیاه
overgrown with plants
U
گیاه پوش
hydrophyte
U
گیاه ابزی
mandrake
U
مهر گیاه
green meat
U
گیاه خوراکی
agaric
U
گیاه قارچی
botanists
U
گیاه شناس
botanist
U
گیاه شناس
botany
U
گیاه شناسی
sheaf
U
دسته گل یا گیاه
to water something
U
آب دادن
[گیاه]
plants
U
گیاه نهال
vegetative
U
گیاه پرور
ornamental
U
گیاه ارایشی
Aborigine
گیاه بومی
epiphyte
U
گیاه هوازی
aerophyte
U
گیاه هوازی
acotyledon
U
گیاه بی لپه
herbal
U
گیاه نامه
facets
U
سطح گیاه
facet
U
سطح گیاه
herbaceous
U
گیاه مانند
plant
U
گیاه نهال
grafts
U
پیوند گیاه
grafted
U
گیاه پیوندی
grafted
U
پیوند گیاه
graft
U
گیاه پیوندی
graft
U
پیوند گیاه
fungus
U
گیاه قارچی
undergrowth
U
زیر گیاه
grafts
U
گیاه پیوندی
hybrid
U
گیاه پیوندی
herbalist
U
گیاه شناس
aromatic
U
گیاه خوشبو
herbivore
U
گیاه خوار
herbivorous
U
گیاه خواری
herbicides
U
موادسمی ضد گیاه
herbicide
U
موادسمی ضد گیاه
cutting
U
قلمه گیاه
herbalists
U
گیاه شناس
husbands
U
گیاه پرطاقت
air plant
U
گیاه هواخوریاهواروی
husband
U
گیاه پرطاقت
fuzz ball
U
گیاه قارچی
forb
U
گیاه بوته
cranesbill
U
گیاه شمعدانی
crucifer
U
گیاه چلیپایی
flowerer
U
گیاه گل دهنده
fig marigold
U
گیاه نیمروز
herbist
U
گیاه فروش
exogen
U
گیاه برون رو
decumbent
U
گیاه خزنده
crytogam
U
گیاه گمزاد
cullion
U
گیاه ثعلب
club moss
U
گیاه کبریت
azalea
U
گیاه ازالیه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com