Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
air contographic photography
U
عکسبرداری هوایی از عوارض زمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
air survey photography
U
عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
air station
U
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
air photographic
U
شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
basic cover
U
عکسبرداری اولیه هوایی
air survey camera
U
دوربین عکسبرداری هوایی
continuous strip photography
U
عکاسی به طریق نوار مداوم عکسبرداری هوایی با نوارمداوم
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
terrain features
U
عوارض زمین
feature line
U
خط عوارض زمین
contour
U
عوارض زمین
terrain
U
عوارض زمین
featured
U
عوارض زمین عارضه
feature
U
عوارض زمین عارضه
key terrain features
U
عوارض حساس زمین
featuring
U
عوارض زمین عارضه
features
U
عوارض زمین عارضه
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
relief
U
نقشه برداری عوارض زمین
terrestrial environment
U
وضع عوارض و اب و هوای زمین
relief
U
مرخصی تعویض نگهبانی عوارض زمین
phototopography
U
روش تهیه نقشههای عوارض نما و برجسته ازروی عکس هوایی
terrain following
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین
visual flight
U
پرواز بااستفاده ازناوبری به کمک عوارض زمین
thermokarst
U
عوارض برجستهای که ازذوب شدن یخها و تولیدسوراخها و غارها در زمین حاصل میشود
hypsometric diagram
U
طرح منظری عوارض نمایی که عوارض در ان با سایه زدن مشخص شده باشد
graticule
U
خطوط مشخصه زمین درعکس هوایی
lateral gain
U
پوشش جانبی زمین درعکاسی هوایی
surface to air missile
U
موشک زمین به هوا موشکهای ضد هوایی
toll
U
عوارض عبور عوارض راهداری
tolls
U
عوارض عبور عوارض راهداری
tolling
U
عوارض عبور عوارض راهداری
muddy weather
U
هوایی که دچار پوشیده شدن زمین ازبرف آب دار با گل شود
[هوا و فضا]
vignetting
U
سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
warehousing system
U
روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
duty
U
عوارض گمرکی عوارض
airlift service
U
سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
photography
U
عکسبرداری
photoreconnaissance
U
عکسبرداری اکتشافی
retaken
U
عکسبرداری شده
retakes
U
عکسبرداری شده
retaking
U
عکسبرداری شده
retake
U
عکسبرداری شده
radiography
U
عکسبرداری رادیو
holidays
U
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holiday
U
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
telling
U
مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
telephotography
U
عکسبرداری از مسافات دور
runs
U
یک راه عکسبرداری هواپیما
skiascopy
U
عکسبرداری از شبکیه چشم
run
U
یک راه عکسبرداری هواپیما
phototypography
U
چاپ بوسیله عکسبرداری
telephotographic
U
عکسبرداری از مسافات دور
restrictive fire plan
U
طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
antiair warfare
U
جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
air policing
U
عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
pounces
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
line chief
U
افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
pounce
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
i stay
U
در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
pouncing
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
broadcast controlled air interception
U
نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air delivery container
U
جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
air sentinel
U
گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steers
U
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steer
U
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered
U
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
photoheliograph
U
دوربین مخصوص عکسبرداری از خورشید
photograph
U
عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
posing
U
قیافه گیری برای عکسبرداری
poses
U
قیافه گیری برای عکسبرداری
pose
U
قیافه گیری برای عکسبرداری
photographed
U
عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
radiogram
U
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
radiograms
U
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
photographing
U
عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
photographs
U
عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
posed
U
قیافه گیری برای عکسبرداری
pigeon
U
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeons
U
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
sleeve target
U
هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
flak
U
گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
air scoop
U
چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
wide-angle
U
عکسبرداری بازاویه دید عریض 09 درجهای
wide angle
U
عکسبرداری بازاویه دید عریض 09 درجهای
continuous strip camera
U
دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
phototelegraphyt
U
مخابره تلگرافی عکس عکسبرداری رادیویی
fly through
U
عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
radiant exposure
U
وسیله عکسبرداری مادون قرمز یا انرژی حرارتی
sonne photography
U
روش عکاسی به طریقه عکسبرداری از یک نوار ممتدزمین
air suprmacy
U
برتری کامل هوایی سیادت هوایی
air pilots
U
خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
aviation pay
U
معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air superiority
U
برتری موقت هوایی رجحان هوایی
air interdiction
U
عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
tomography
U
فن تشخیص امراض از روی عکسبرداری با اشعه مجهول پرتونگاری مقطعی
carrier air group
U
دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
airs
U
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
notice to airmen
U
اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
aired
U
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air material
U
ماتریل هوایی وسایل هوایی
air branch
U
قسمت هوایی رسته هوایی
air
U
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
splashes
U
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
tropopause
U
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
splashing
U
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splash
U
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
code panel
U
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
air picket
U
هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
taxed
U
عوارض
tax
U
عوارض
tolling
U
عوارض
tolls
U
عوارض
taxes
U
عوارض
due
U
عوارض
imposition
U
عوارض
complication
U
عوارض
dues
U
عوارض
complications
U
عوارض
toll
U
عوارض
tactical air controler
U
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
air scout
U
هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
call mission
U
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
airlift command
U
فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
ratepayers
U
عوارض دهنده
tolls
U
عوارض راهداری
byeffect
U
عوارض جانبی
toll
U
عوارض عبور
wharfage
U
عوارض باراندازی
tolling
U
عوارض عبور
tolling
U
عوارض راهداری
toll
U
عوارض راهداری
tolls
U
عوارض عبور
customs duties
U
عوارض گمرکی
ratings
U
میزان عوارض
rating
U
میزان عوارض
ratepayer
U
عوارض دهنده
scatt
U
مالیات عوارض
imposition
U
عوارض فریب
customs duty
U
عوارض گمرکی
rate of duty
U
نرخ عوارض
rates and taxes
U
عوارض ومالیات
berthage
U
عوارض اسکله
quayage
U
عوارض گمرکی و دریایی
duty free
U
معاف از عوارض گمرکی
topography
U
تهیه نقشه از عوارض
acoustics
U
علم عوارض شنوایی
contour map
U
نقشه عوارض نما
spillover costs
U
عوارض منفی خارجی
dutiable
U
مشمول مالیات و عوارض
railroad tariff
U
عوارض راه اهن
free of duty
U
معاف از عوارض گمرکی
tariff
U
عوارض تعرفه گمرکی
river dues
U
عوارض استفاده از ابراهها
towage
U
عوارض یدک کشی
infill
U
عوارض روی نقشه
rates
U
تندی سرعت عوارض
rate
U
تندی سرعت عوارض
tollgate
U
محل پرداخت عوارض
tariffs
U
عوارض تعرفه گمرکی
shaded relief
U
عوارض مشخص یا بسیارناهموار
tollhouses
U
محل پرداخت عوارض
hydrography
U
ضبط عوارض ابی
tollhouse
U
محل پرداخت عوارض
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
photogrammetry
U
علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
air search attack unit
U
تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
airspace prohibited area
U
منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
air defense commander
U
فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
airlift capacity
U
مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
emergency scramble
U
درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
Customs and Excise
U
اداره حقوق و عوارض گمرکی
undulant
U
دارای عوارض پست و بلند
culturing
U
عوارض شهری مناطق شهرنشین
cultures
U
عوارض شهری مناطق شهرنشین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com