Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
constant factors
U
عوامل ثابت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
ceteris paribus
U
ثابت بودن تمام عوامل دیگر
cobb doglas production function
U
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
fixed factor
U
عوامل تولید ثابت
fixed factor
U
عوامل ثابت تولید
Other Matches
elasticity of factor substitution
U
کشش جانشینی عوامل مقیاسی از درجه قابلیت جانشینی بین عوامل تولید در هر فرایند تولیدی
functional distribution of income
U
توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
external diseconomies
U
عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
static employment
U
کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
v , series
U
سری عوامل شیمیایی بی بو وبی رنگ عصبی سری عوامل شیمیایی عصبی
static test
U
ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
fixed capital
U
سپرده ثابت اموال ثابت یکان
standing order
U
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing orders
U
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
effects
U
عوامل
m factors
U
عوامل ام
natural agents
U
عوامل طبیعی
psychological factors
U
عوامل روانی
demand factors
U
عوامل تقاضا
growth factors
U
عوامل رشد
aerodynamic factors
U
عوامل ایرودینامیکی
human factor
U
عوامل انسانی
agents of production
U
عوامل تولید
balancing factors
U
عوامل جبرانی
allocative factors
U
عوامل تخصیصی
complementary factors
U
عوامل مکمل
justificatory conditions
U
عوامل موجهه
institutional factors
U
عوامل نهادی
production factors
U
عوامل تولید
factors of production
U
عوامل تولید
motivational factors
U
عوامل محرکه
excusatory conditions
U
عوامل رافعه
factor demand
U
تقاضای عوامل
factor proportion
U
نسبت عوامل
technical data
U
عوامل فنی
total factor productivity
U
بازدهی کل عوامل
factor productivity
U
بازدهی عوامل
variable factors
U
عوامل متغیر
adverse factors
U
عوامل نامساعد
factor price
U
قیمت عوامل
elements of expense
U
عوامل هزینهای
factor price equalization
U
برابرسازی قیمت عوامل
factor price distortions
U
انحراف قیمت عوامل
aiming group
U
عوامل مثلث گیری
factor productivity
U
بهره دهی عوامل
diseconomies
U
عوامل زیان اور
market forces
U
عوامل موثردر بازار
inputs
U
عوامل تولید منابع
o technique
U
تحلیل عوامل زمانی
elements of expense
U
عوامل تولید هزینه
competitive factors
U
عوامل محرک رقابت
factor earnings
U
درامد عوامل تولید
mobility of factors of production
U
تحرک عوامل تولید
additional production personnel
عوامل دیگر تولد
weathering
U
اثر عوامل جوی
factor analysis
U
تجزیه و تحلیل عوامل
factor cost line
U
خط هزینه عوامل تولید
mechanism
U
عوامل مکانیکی مکانیزم
mechanisms
U
عوامل مکانیکی مکانیزم
ingredient
U
داخل شونده عوامل
ingredients
U
داخل شونده عوامل
human factors engineering
U
مهندسی عوامل انسانی
factor mobility
U
تحرک عوامل تولید
polygene
U
عوامل توارثی غیرهمردیف
retarding factors
U
عوامل کند کننده
cryptovariable
U
عوامل متغیر رمز
factor markets
U
بازارهای عوامل تولید
sample
U
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sampled
U
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
non specific factors of production
U
عوامل غیر اختصاصی تولید
net factor income from abroad
خالص درآمد عوامل از خارج
variable factors
U
عوامل قابل تغییر تولید
geopolitics
U
مطالعه نفوذ عوامل فیزیکی
aerometeorograph
U
دستگاه نگارش عوامل هواسنجی
factor payments
U
پرداختهای عوامل تولید مانند
unpredictable factors
U
عوامل غیر قابل پیش بینی
input output table
U
این جدول جریان عوامل تولید
map k
U
ضریب تصحیح عوامل یاعناصر نقشهای
columnar transposition
U
تغییر مکان دادن عوامل در ستون
mechanical powers
U
نیروها یا عوامل مکانیکی ماشینهای ساده
elasticity of factor substitution
U
وقتی که قیمت نسبی عوامل تغییرمیکند .
neutral technology
U
تکنولوژی بی طرف در رابطه با عوامل تولید
self buried
U
مدفون شده در اثر عوامل طبیعی
group dynamics
U
مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
shift forward
U
انتقال به عوامل بعدی حرکت به سمت جلو
standing
U
ثابت دستورالعمل ثابت
bleaching materiel
U
پودر شستشو برای رفع الودگی عوامل شیمیایی
eurytopic
U
دارای قدرت تحمل زیاد نسبت به تغییرات عوامل محیط
danc solution
U
نوعی محلول شیمیایی برای رفع الودگی عوامل تاول زا
steadied
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
escarpments
U
پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
escarpment
U
پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
fission products
U
عوامل تولید شده در اثر تجزیه اتمی بقایای شکافت هستهای
m factors
U
عوامل موثر دربازاریابی که عبارتند از :messages ,motives,markets ,moneymerchandise and media
sound effects
U
عوامل صوتی که در رادیو وتلویزیون وفیلم سینمایی وغیره موجب صدامیشود
physiocracy
U
حکومت بخکم عوامل طبیعی عقیده باینکه زمین یگانه سرچشمه ثروت است
federal privacy act
U
قانون فدرال که از اشکار شدن پرونده پرسنلی افراد توسط عوامل دولتی یا طرفهای قرارداد ان جلوگیری میکند
fix
U
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fixes
U
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
functional distribution
U
توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
lysenkoism
U
نظریهای که معتقد است عوامل جسمانی وبدنی وشرایط محیط در وراثت موثر است
pile height
U
ارتفاع پرز
[این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
elements of weather
U
عناصر موثر در شرایط جوی عوامل جوی
euler theorem
U
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
increasing cost industry
U
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
capital intensive goods
U
کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
parataxis
U
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
declassified cost
U
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
rug condition
U
[وضعیت ظاهری و ارزش واقعی فرش که به عوامل مختلفی از جمله اندازه، رنگ، عدم پارگی نخ هاخسارت ناشی از بیدزدگی، نداشتن ریشه تقلبی، ارتفاع پرز مناسب و غیره بستگی دارد.]
chemical survey
U
بررسی منطقه از نظر شیمیایی تجسس از نظر وجود عوامل شیمیایی
sustained
U
ثابت
sustain
U
ثابت
resolute
U
ثابت
settled
U
ثابت
thetic
U
ثابت
thetical
U
ثابت
fixes
U
ثابت
fixed bridge
U
پل ثابت
changeless
U
ثابت
leger or ledger
U
ثابت
fixing
U
ثابت
inalterable
U
ثابت
disputeless
U
ثابت
incommutable
U
ثابت
constants
U
ثابت
sustains
U
ثابت
fix
U
ثابت
constant
U
ثابت
fiducial
U
ثابت
patted
U
ثابت
patting
U
ثابت
specifics
U
ثابت
specific
U
ثابت
invariable
U
ثابت
established
U
ثابت
stable
U
ثابت
pats
U
ثابت
pat
U
ثابت
steadiest
U
ثابت
fixed
U
ثابت
steady
U
ثابت
steadying
U
ثابت
stables
U
ثابت
hard and fast
U
ثابت
indelible
U
ثابت
unshaken
U
ثابت
stationary
U
ثابت
permanent
U
ثابت
static
U
ثابت
firm
U
ثابت
firmer
U
ثابت
rugged
U
ثابت
truest
U
ثابت
truer
U
ثابت
steadier
U
ثابت تر
undeviating
<adj.>
U
ثابت
solids
U
ثابت
solid
U
ثابت
pegged
U
ثابت
unswerving
<adj.>
U
ثابت
standstill
U
ثابت
firms
U
ثابت
true
U
ثابت
firmest
U
ثابت
steadies
U
ثابت
immovable
U
ثابت
loyal
U
ثابت
steadied
U
ثابت
equable
U
ثابت
lastering friendship
U
دوستی پا بر جا یا ثابت
k
U
ثابت دی الکتریک
lastingly
U
بطور ثابت
lattice constant
U
ثابت شبکه
constant current
U
شدت ثابت
fixed format
U
قابل ثابت
constant cost
U
قیمت ثابت
constant capital
U
سرمایه ثابت
true
U
ثابت کردن
fixed head
U
با نوک ثابت
fixed field
U
میدان ثابت
decay constant
U
ثابت تباهی
constant voltage
U
ولتاژ ثابت
inertia constant
U
ثابت اینرسی
fixed ersistor
U
مقاومت ثابت
instability constant
U
ثابت ناپایداری
constant speed
U
سرعت ثابت
fixed slab buttress dam
U
سد با پشتبند ثابت
constant return
U
بازده ثابت
invariant
U
ثابت نامتغیر
constant pressure
U
فشار ثابت
constant power
U
توان ثابت
ionization constant
U
ثابت یون
constant of motion
U
ثابت حرکت
constant luminance
U
روشنایی ثابت
conservative flux
U
شاره ثابت
madelung constant
U
ثابت مادلونگ
capital asset
U
سرمایه ثابت
fixed property
U
سرمایه ثابت
constant error
U
خطای ثابت
fixed price
U
قیمت ثابت
fixed light
U
چراغ ثابت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com