Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fission products
U
عوامل تولید شده در اثر تجزیه اتمی بقایای شکافت هستهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fission
U
تجزیه بمب تجزیهای شکافت هستهای
nuclear fission
U
شکافت هستهای
fission
U
شکافت هستهای
weapon debries
U
بقایای ترکش اتمی
atomic fission
U
شکافت اتمی
implosion weapon
U
جنگ افزار اتمی حساس قابل انفجار با تجزیه اتمی
european unclear a energy agency
U
اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
fission to yield ratio
U
توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
elasticity of factor substitution
U
کشش جانشینی عوامل مقیاسی از درجه قابلیت جانشینی بین عوامل تولید در هر فرایند تولیدی
proliferation
U
سیستم گسترش اتمی یاگسترش تولید اتمی
euler theorem
U
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
increasing cost industry
U
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
functional distribution of income
U
توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
factor analysis
U
تجزیه و تحلیل عوامل
declassified cost
U
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
convertor reactor
U
راکتوری که مواد شکافت پذیررا تولید و هم مصرف میکند
radioactivity
U
قابلیت پخش امواج هستهای رادیواکتیویته داشتن قدرت تشعشع اتمی
factors of production
U
عوامل تولید
agents of production
U
عوامل تولید
production factors
U
عوامل تولید
nuclear power production
U
تولید انرژی هستهای
factor markets
U
بازارهای عوامل تولید
factor mobility
U
تحرک عوامل تولید
factor earnings
U
درامد عوامل تولید
mobility of factors of production
U
تحرک عوامل تولید
fixed factor
U
عوامل تولید ثابت
factor cost line
U
خط هزینه عوامل تولید
elements of expense
U
عوامل تولید هزینه
fixed factor
U
عوامل ثابت تولید
inputs
U
عوامل تولید منابع
fission
U
عمل تجزیه اتمی
non specific factors of production
U
عوامل غیر اختصاصی تولید
variable factors
U
عوامل قابل تغییر تولید
factor payments
U
پرداختهای عوامل تولید مانند
neutral technology
U
تکنولوژی بی طرف در رابطه با عوامل تولید
input output table
U
این جدول جریان عوامل تولید
induces
U
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
inducing
U
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
induced
U
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
induce
U
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
controlled thermonuclear reaction
U
جوش هستهای کنترل شده تحت شرایط ازمایشگاهی برای تولید توان مفید
functional distribution
U
توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
capital intensive goods
U
کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
virtual level
U
تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
arrears of taxes
U
بقایای مالیاتی
rainout
U
ریزش ابر اتمی به علت رطوبت هوا بارش غبار اتمی
minometer
U
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی
external diseconomies
U
عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
isotopy
U
دارای تساوی در اعداد اتمی برابری عددی اتمی
ash
U
بقایای جسد انسان پس از مرگ
mopping up
U
پاک کردن منطقه ازوجود بقایای دشمن
cobb doglas production function
U
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
diatomite
U
ذرات فریف و ریزسیلیسی که از بقایای گمزادان بدست می اید
atomic weight
U
وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
clean weapon
U
جنگ افزار اتمی کم ریزش جنگ اتمی که اثار باقیه کم داشته باشد
fallout contours
U
خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
european atomic energy community
U
جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
fission
U
شکافت
cleavage
U
شکافت
cleavages
U
شکافت
fissionable
U
شکافت پذیر
fissionable
U
قابل شکافت
social fission
U
شکافت اجتماعی
spontancous fission
U
شکافت خودانگیز
fission bomb
U
بمب شکافت
cleavages
U
شکافت پذیری
cleavage
U
شکافت پذیری
fissionable material
U
مواد شکافت پذیر
nucleon
U
اجزای داخل هسته اتمی هستک هسته اتمی
nuclear stalemate
U
گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
rupture
U
عمل شکافت مینی شکل
his sight could p darkness
U
بینایی وی تاریکی رامی شکافت
rupturing
U
عمل شکافت مینی شکل
ruptures
U
عمل شکافت مینی شکل
slivers
U
دانههای خرج نیم سوخته بقایای باروت خرج
v , series
U
سری عوامل شیمیایی بی بو وبی رنگ عصبی سری عوامل شیمیایی عصبی
capacity cost
U
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
atomic demolition munition
U
خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
cloud chamber effect
U
اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
embryophyte
U
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
pilot line operation
U
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
component
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods
U
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
second
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
production overheads
U
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
atomic
U
هستهای
nuclear strike
U
تک هستهای
nuclear
U
هستهای
mononuclear
U
یک هستهای
potential barrier
U
سد هستهای
survey meter
U
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
early time
U
زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
effects
U
عوامل
m factors
U
عوامل ام
nuclear fusion
U
گداز هستهای
core storage
U
انباره هستهای
transmutation
U
تبدیل هستهای
nuclear reaction
U
واکنش هستهای
thermonuclear
U
گرمای هستهای
core memory
U
حافظه هستهای
nuclear forces
U
نیروهای هستهای
fission reactor
U
واکنشگاه هستهای
nuclear fusion
U
ذوب هستهای
nuclear reaction
U
فرایند هستهای
nuclear radiation
U
تشعشع هستهای
nuclear structure
U
ساختار هستهای
nuclear power station
U
نیروگاه هستهای
nuclear transformation
U
تبدیل هستهای
nucleonics
U
فیزیک هستهای
nuclear power
U
انرژی هستهای
nuclear power
U
نیروی هستهای
nuclear pile
U
پیل هستهای
nuclear number
U
عدد هستهای
fusion
U
جوش هستهای
nuclear fusion
U
همجوشی هستهای
nuclear fusion
U
گداخت هستهای
fusions
U
جوش هستهای
fission bomb
U
بمب هستهای
nuclear families
U
خانواده هستهای
nuclear family
U
خانواده هستهای
nuclear chemistry
U
شیمی هستهای
nuclear configuration
U
ترکیب هستهای
nuclear fission
U
انشقاق هستهای
nuclear technology
U
تکنولوژی هستهای
nuclear engineering
U
تکنولوژی هستهای
nuclear corrosion
U
فرسایش هستهای
nuclear detector
U
اشکارساز هستهای
nuclear electricity
U
الکتریسیته هستهای
nuclear reactors
U
واکنشگاه هستهای
nuclear reactors
U
راکتور هستهای
nuclear energy
U
انرژی هستهای
fission
U
شکاف هستهای
mononuclear
U
سلول یک هستهای
nuclear reactor
U
راکتور هستهای
necleo synthesis
U
سنتز هستهای
nuclear reactor
U
واکنشگاه هستهای
planar
U
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
cost fraction
U
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
derived demand
U
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
factor price
U
قیمت عوامل
allocative factors
U
عوامل تخصیصی
technical data
U
عوامل فنی
demand factors
U
عوامل تقاضا
aerodynamic factors
U
عوامل ایرودینامیکی
motivational factors
U
عوامل محرکه
human factor
U
عوامل انسانی
natural agents
U
عوامل طبیعی
balancing factors
U
عوامل جبرانی
factor demand
U
تقاضای عوامل
institutional factors
U
عوامل نهادی
total factor productivity
U
بازدهی کل عوامل
variable factors
U
عوامل متغیر
justificatory conditions
U
عوامل موجهه
complementary factors
U
عوامل مکمل
psychological factors
U
عوامل روانی
growth factors
U
عوامل رشد
excusatory conditions
U
عوامل رافعه
factor proportion
U
نسبت عوامل
factor productivity
U
بازدهی عوامل
adverse factors
U
عوامل نامساعد
elements of expense
U
عوامل هزینهای
constant factors
U
عوامل ثابت
slug
U
میزان سازی هستهای
fusion energy
U
انرژی همجوشی هستهای
internuclear distance
U
فاصله بین هستهای
thermonuclear reaction
U
واکنش گرما- هستهای
nuclear binding energy
U
انرژی اتصال هستهای
slugged
U
میزان سازی هستهای
fusion
U
عمل ترکیب هستهای
thermonuclear
U
بمب هستهای حرارتی
nuclear biological chemical
U
شیمیایی میکربی هستهای
fusions
U
عمل ترکیب هستهای
slugs
U
میزان سازی هستهای
nuclear power plant
U
تاسیسات انرژی هستهای
nuclear fusion energy
U
انرژی ذوب هستهای
oem
U
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
competitive factors
U
عوامل محرک رقابت
cryptovariable
U
عوامل متغیر رمز
ingredients
U
داخل شونده عوامل
retarding factors
U
عوامل کند کننده
ingredient
U
داخل شونده عوامل
diseconomies
U
عوامل زیان اور
polygene
U
عوامل توارثی غیرهمردیف
aiming group
U
عوامل مثلث گیری
factor price distortions
U
انحراف قیمت عوامل
mechanisms
U
عوامل مکانیکی مکانیزم
factor price equalization
U
برابرسازی قیمت عوامل
mechanism
U
عوامل مکانیکی مکانیزم
additional production personnel
عوامل دیگر تولد
market forces
U
عوامل موثردر بازار
o technique
U
تحلیل عوامل زمانی
human factors engineering
U
مهندسی عوامل انسانی
weathering
U
اثر عوامل جوی
factor productivity
U
بهره دهی عوامل
radiological
U
رادیولوژیکی مربوط به تشعشع هستهای
contingent effects
U
اثرات احتمالی انفجار هستهای
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com