Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 132 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
I stamped on the spider .
U
عنکبوت رابا پایم کوبیدم ( وله کردم )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
I slogged him on the head .
U
کوبیدم تو سرش
What have I done to offend you?
U
من چه کارت کردم؟
[من چطور تو را دلخور کردم؟]
i was completely spattereed
U
به از رو تا به پایم گل پاشیده شد
I sprained my ankle.
U
پایم دررفت
web spinner
U
عنکبوت
spider
U
عنکبوت
araneid
U
عنکبوت
spiders
U
عنکبوت
The car ran over mylegs.
U
اتوموبیل از روی پایم رد شد
I have a cramp in my leg
U
پایم تیر می کشد
I feel pins and needles in my foot.
U
پایم خواب رفته
She stepped on my foot .
U
پایم را لگه کرد
arachneophobia
U
عنکبوت هراسی
spider's web
U
تار عنکبوت
spidery
U
شبیه عنکبوت
harvestman
U
نوعی عنکبوت
A surge of anger rushed over me .
U
سرا پایم را فرا گرفت
My shoes pinch.
U
کفشها پایم رامی زند
insects
U
کرم ریز عنکبوت
webby
U
پر ازتار عنکبوت و غیره
insect
U
کرم ریز عنکبوت
The hotel has overcharged me .
U
هتل گران پایم حساب کرده
The shoes are a size too big for my feet.
U
کفشها یک نمره برای پایم گشاد است
I cant get into these shoes.
U
این کفشها پایم نمی رود ( کوچک هستند )
black widow
U
نوعی عنکبوت زهردارکه جنس ماده ان سیاه رنگ است
To bring two persons face to face .
U
دونفر رابا هم روبروکردن
I was keeping my fingers crossed .
U
خدا خدا می کردم ( دعامی کردم )
drift bolt
U
میخی که میخ دیگری رابا ان دراورند
Handle the boxes with care.
U
جعبه ها رابا احتیاط جابجا کنید
to ride one's horse to death
U
اسب خود رابا سواری زیادازپا در اوردن
To do something waveringly.
U
کاری رابا ترس ولرز انجام دادن
To speake in great detail.
U
مطلبی رابا طول وتفصیل بیان کردن
To conduct a meeting in an orderly manner.
U
جلسه ای رابا نظم وتر تیب اداره کردن
ruddleman
U
چوپانی که گوسفندان خود رابا گل اخری رنگ کرده
To treat them all alike. (indiscriminately).
U
همه رابا یک چوب راندن ( یکسان رفتار کردن )
snivelling
U
اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
snivelled
U
اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
snivel
U
اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
snivels
U
اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
hard starboard
U
ناو رابا چرخش سریع بسمت پاشنه بگردانید
sniveling
U
اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
sniveled
U
اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
pugging
U
خاک اره یا چیز دیگری که فضایی رابا ان پرکنندتاصدادران نه پیچد
planimeter
U
دستگاهی که مساحت اشکال غیر هندسی رابا ان اندازه می گیرند
to peg out
U
میخ اخر رابا گوی زدن وبازی رابپایان رساندن
pot pourri
U
کوزهای که برگهای چندین جورگل رابا ادویه خوشبوامیخته دران میریزند
action oriented management report
U
گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
obituarist
U
کسیکه در گذشتهای تازه رابا شرح حال در گذشتگان درروزنامه اعلان می کنند
the trusty is that i forgot it
U
فراموش کردم
i hid my self
U
را پنهان کردم
i knocked at the door
U
دق الباب کردم
eureka
U
>من کشف کردم <
I made a mistake . I was wrong.
U
من اشتباه کردم
iwas late
U
دیر کردم
I am freezing ( to death) .
U
از سرمایخ کردم
I am late.
U
من دیر کردم.
It slipped my mind.
U
آن را فراموش کردم.
i asked him a question
U
پرسشی از او کردم
tenant by sufference
U
هر گاه کسی ملکی رابا عنوان و سمت قانونی درتصرف داشته باشد و پس اززوال سمت
gossamer
U
لعاب خورشید لعاب عنکبوت
What have I done to offend you?
U
من چطور تو را ناراحت کردم؟
i a the beauties of nature
U
من از زیبائیهای طبیعت حظ کردم
I incurred a heavy loss.
U
ضرر زیادی کردم
i am through with my work
U
ازکارفراغت پیدا کردم
I have a reservation.
من قبلا رزرو کردم.
I've run out of petrol.
بنزین تمام کردم.
Much as I tried , I couldnt do it . I simply couldnt do it .
U
هر چه سعی کردم نشد
I invited her to lunch . I stood her a lunch .
U
ناهار مهمانش کردم
i managed to do it
U
ان کار را درست کردم
i had a quiet read
U
فرصت پیدا کردم
i made him go
U
او را وادار کردم برود
i forgot all about it
U
به کلی فراموش کردم
i made him go
U
او راوادار به رفتن کردم
i was too indulgent to him
U
زیاد به او گذشت کردم
i did that of my own free will
U
این کار را کردم
i profited by his advice
از نظر او استفاده کردم
bioecology
U
رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
to rime one word with another
U
یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن
I have entangled myself with the banks .
U
خودم را گرفتار بانک ها کردم
I was a fool ( naïve enough) to believe her .
U
من را بگه که حرفهایش را باور کردم
I thought so.
U
منم همینطور فکر کردم.
If I find the time .
U
اگر وقت کنم ( کردم )
i repaid his kindress in kind
U
مهربانی او را عینا` تلافی کردم
I stayed up reading until midnight.
U
تا نصف شب بیدارماندم ومطالعه کردم
i provided for his safety
U
وسائل سلامت او را فراهم کردم
i stated the facts
U
چگونگی را بدانسان که بودبیان کردم
i saw him off the premises
U
کردم تا ازعمارت بیرون رفت
the trusty is that i forgot it
U
حقیقا امراینست که فراموش کردم
i did my best
U
منتهای کوشش خود را کردم
Since I left school.
U
ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
I had a long talk with him.
U
با ایشان مفصلا" صحبت کردم
Whichever way I did it ,It came out(turned out)wrong.
U
هر طور کردم غلط درآمد
I sent him packing.
U
دست به سرش کردم.
[اصطلاح]
the two books are a like
با هردو یک جور معامله کردم
i did all in my power
U
انچه در توانم بود کردم
I've shoveled snow all the morning.
U
من تمام صبح برف پارو کردم.
i am & out
U
پنج لیره اشتباه حساب کردم
i did it only for your sake
U
تنها به خاطرشما این کار را کردم
Upon reflection , I realized that …
U
دوباره که فکر کردم متوجه شدم که ...
i did it for show
U
برای نمایش یا فاهر ان کاررا کردم
I had a hell of a time to fix the engine.
U
پدرم درآمد موتور رادرست کردم
I reckoned him as my friend.
U
اورا دوست خود حساب می کردم
i gave up the idea
U
ازان خیال صرف نظر کردم
I weighed myself today .
U
امروز خودم را کشیدم ( وزن کردم )
I stayed in concealment until the danger passed.
U
خودم را پنهان کردم با خطر گذشت
i waved him nearer
U
با دست اشاره کردم که نزدیکتر بیا
i made him my proxy
U
او رااز جانب خود وکیل کردم
I found a hair in the soup .
U
توی سوپ یک موبود (پیدا کردم )
I have settled all my accounts.
همه حساب هایم را صاف کردم
jigsaw puzzle
U
نوعی بازی معمایی که بازیکنان باید قطعات متلاشی و مختلف یک شکل یا نقشه رابا هم جفت کرده و شکل مخصوص با ان بسازند
i owe for all my books
U
پول همه کتابهای خود راقرض کردم
Did I say anything different?
U
مگر من چیز دیگری گفتم
[ادعا کردم]
؟
I stand corrected.
U
من اشتباه کردم.
[همه چیز را که گفتم پس می گیرم.]
I shared out the money among four persons.
U
پول را بین چهار نفر قسمت کردم
I areraged six hours a day.
روی هم رفته روزی شش ساعت کار کردم.
I expended all my capital on equipment.
U
تمام سرمایه ام راصرف خرید لوازم کردم
I played every trick in the book .
U
هر کلکی را که فکر کنی سوار کردم ( زدم )
I ran away lest I should be seen .
U
فرار کردم رفتم که مبادا دیده بشوم
I have been deceived in you .
U
درمورد تو گول خورده بودم ( آن نبودی که فکر می کردم )
I was a thoussand tomans out of pocket in that transaction.
U
د رآن معامله هزارتومان هم از جیب دادم ( ضرر کردم )
The news shocked me.
U
این خبر مرا تکان داد (هول کردم )
I have thought long and hard about it.
U
خیلی عمیق و دراز مدت درباره اش فکر کردم.
I accidentally locked myself out of the house.
U
من به طور تصادفی خانه ام را روی خودم قفل کردم.
i thanked him for his trouble
U
برای زحمتی که کشیده بود ازاو سپاس گزاری کردم
i lost my a
U
دار و ندار خود را گم کردم همه چیز از دستم رفت
stock watering
U
سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
Short of replacing the engine, I have tried everything to fix the car.
U
به غیر از تعویض موتور برای تعمیر ماشین من همه کاری را تلاش کردم .
I worked ten hours a day this week and my boss bit my head off for not doing my share of the work!
U
من این هفته روزی ده ساعت کار کردم، اما رئیسم بخاطر کم کاری توبیخم کرد!
What should I do when I get the following message: The connection to the server has failed
U
چکاری لازم هست انجام بدهم وقتی که پیغام زیر را دریافت کردم: ارتباط با سرور میسر نمیباشد؟
i thought of you
U
جای شما را خالی کردم همواره فکر شما را میکردم
i attmpted to sing
U
کوشش کردم که بخوانم خواستم بخوانم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com