English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
superscription U عنوان روی پاکت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
titles U صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
title U صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
envelopes U پاکت
envelope U پاکت
covers U پاکت
coverings U پاکت
pack box U پاکت
cover U پاکت
disk envelope U پاکت دیسک
eponym U عنوان دهنده عنوان مشخص
pocket U پاکت تشکیل کیسه در بدن
address an envelope U آدرس روی پاکت نوشتن
pockets U پاکت تشکیل کیسه در بدن
registry jacket U پاکت مخصوص نامههای سفارشی
tea bag U پاکت محتوی چای فوری
tea bags U پاکت محتوی چای فوری
window envelope U پاکت طلق دار ادرس نما
to address U نشانه گیرنده را روی پاکت گذاشتن
envelopes U چاپگر مخصوص برای چاپ آدرس روی پاکت نامه
envelope U چاپگر مخصوص برای چاپ آدرس روی پاکت نامه
postpaid U پاکت تمبردار یا امانتی که قبلا مخارج پست ان پرداخت میشود
stationery U شرکتی که حاوی مط الب نوشتنی , کاغذهای مخصوص , پاکت نامه , برچسب و..... باشد
envelopes U وسیله جانبی مخصوص به چاپگربرای چاپ یک پاکت نامه ونه یک ورق کاغذ
envelope U وسیله جانبی مخصوص به چاپگربرای چاپ یک پاکت نامه ونه یک ورق کاغذ
broaching U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
stbtitle U عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
first-day covers U پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
first-day cover U پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
headlines U عنوان
capitulary U عنوان
topic U عنوان
subject [topic] U عنوان
print U عنوان و..
topics U عنوان ها
by way of remainder U به عنوان رد
subjects U عنوان ها
themes U عنوان ها
captions U عنوان
ground U عنوان
head line U عنوان
caption U عنوان
headline U عنوان
rubrics U عنوان
headword U عنوان
headwords U عنوان
rubric U عنوان
appellative U عنوان
epithets U عنوان
epithet U عنوان
life peer U عنوان
life peers U عنوان
prints U عنوان و..
printed U عنوان و..
headings U عنوان
name U عنوان
titles U عنوان
heading U عنوان
names U عنوان ها
title U عنوان
title U عنوان
titles U عنوان ها
nowise U به هیچ عنوان
message heading U عنوان پیام
on loan U به عنوان قرض
heading U عنوان گذاری
possessory title U عنوان مالکیت
the hoy f. U عنوان پاپ
caption U عنوان دادن
captions U عنوان دادن
superscrible U عنوان روی
start of heading U شروع عنوان
headings U عنوان سرصفحه
headings U عنوان گذاری
heading U عنوان سرصفحه
head U عنوان مبحث
doctorate U عنوان دکتری
exercise term U عنوان مانور
for example U به عنوان مثال
natural U حرکت در عنوان
naturals U حرکت در عنوان
surname U لقب عنوان
surnames U لقب عنوان
honorific U عنوان تجلیلی
honorifics U عنوان تجلیلی
exempli gratia [e.g.] U به عنوان مثال
appropriation title U عنوان سپرده
guize U روبند عنوان
brands U عنوان تجارتی
doctorates U عنوان دکتری
berth U کسب عنوان
berthed U کسب عنوان
berthing U کسب عنوان
berths U کسب عنوان
topics U عنوان سرفصل
topic U عنوان سرفصل
intitule U عنوان دادن به
in a topic form U بصورت عنوان
brand U عنوان تجارتی
Distinguished . Titled. U صاحب عنوان
appropriation title U عنوان اعتبار
head U سالار عنوان
Under the title ( heading) of … U تحت عنوان ...
branding U عنوان تجارتی
untitled U بدون عنوان
titlist U دارای عنوان
languages U برنامهای که به عنوان مترجم
clinch U کسب عنوان قهرمانی
clinched U کسب عنوان قهرمانی
possession by title of ownership U تصرف به عنوان مالکیت
clinches U کسب عنوان قهرمانی
clinching U کسب عنوان قهرمانی
language U برنامهای که به عنوان مترجم
defending shampion U مدافع عنوان قهرمانی
misdirection U گمراهی عنوان غلط
lords U عنوان لردی دادن به
head line U عنوان سرصفحه روزنامه
donna U عنوان مودبانه بانوان
titles U دارنده عنوان قهرمانی
title U دارنده عنوان قهرمانی
streamers U عنوان چشمگیر مقاله
streamer U عنوان چشمگیر مقاله
challenge round U مبارزه با صاحب عنوان
title U واگذارکردن عنوان دادن به
rubricate U دارای عنوان قرمزکردن
rubricize U دارای عنوان قرمزکردن
titles U واگذارکردن عنوان دادن به
lord U عنوان لردی دادن به
subhead U عنوان جزء یا فرعی
short title U عنوان کوتاه شده
subhead U عنوان فرعی مقاله
title page U صفحه عنوان کتاب
title block U قسمت عنوان نامه
running head U خط عنوان هرصفحه در متن
letterheads U عنوان چاپی بالای کاغذ
to act [as somebody] U عمل کردن [به عنوان رتبه ای]
dominie U عنوان کشیشان کلیسای هلند
to readdress a letter U عنوان نامهای را عوض کردن
letterhead U عنوان چاپی بالای کاغذ
superscription U عنوان نوشته روی چیزی
Take it as a souvenir! U این را به عنوان سوغاتی بردار!
What is the title of the book ? U عنوان این کتاب چیست ؟
heading U عنوان یا نام متن در فایل
heading U سمت سینه ناو عنوان
to function as something U به کار رفتن به عنوان چیزی
residentship U اقامت سیاسی به عنوان نمایندگی
running title U عنوان کوچک هر یک ازصفحات کتاب
headings U سمت سینه ناو عنوان
nontitle U مسابقه بدون عنوان قهرمانی
headings U عنوان یا نام متن در فایل
short title U عنوان یارمز مخفف یا کوتاه
to serve as something U به کار رفتن به عنوان چیزی
titleholder U صاحب سند مالکیت دارای عنوان
dauphin U عنوان پسر ارشد پادشاه فرانسه
defacto recognition U به عنوان یک کشورموجود و مستقل عمل کند
to act [as somebody] U عمل کردن [به عنوان نماینده کسی]
smear word U عنوان یا لقب اهانت امیز تهمت
rematch U مبارزه برای کسب عنوان قهرمانی
prifixal U پیشوند عنوان قبل از اسم شخص
mercury delay line U تولید می شد و به عنوان ورودی برمی گشت
to have a title [ to be titled] U لقب دار [صاحب عنوان] بودن
He works as engineer. U او [مرد] به عنوان مهندس کار می کند.
prifix U پیشوند عنوان قبل از اسم شخص
pabulum U [هر چیزی که بشود به عنوان غذا خورد]
keep in trust U به عنوان امانت نگهداری کردن چیزی
hold down U نصرف به عنوان مالکیت تصرف مالکانه
they call him mister U یک اقایی است که عنوان یا لقب ندارد
interfaces U و به عنوان پردازنده واسط عمل میکند
interface U و به عنوان پردازنده واسط عمل میکند
block U تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
represent U عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
Will you go out with me? U با من می روی بیرون؟ [به عنوان دوست پسر و دختر]
blocks U تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
represented U عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
represents U عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
to speak on behalf of [as representative] U از طرف [کسی] صحبت کردن [به عنوان نماینده]
electronic U موضوعی که عنوان چند رسانهای را شرح میدهد
He gets paid wering different hats . U به عنوان های گوناگون حقوق دریافت می کند
an open letter U نامهای که بوسیله روزنامه به کسی عنوان شود
backgrounds U که به عنوان کاری با تقدم پایین برخود میشود
Every crisis should be viewed [seen] as an opportunity. U هر بحرانی باید به عنوان یک فرصت دیده شود.
Do you want to go out with me? U با من می روی بیرون؟ [به عنوان دوست پسر و دختر]
background U که به عنوان کاری با تقدم پایین برخود میشود
unipolar U که به عنوان کنتررل جریان متغیر به کار می رود.
blocked U تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
jobs U کار یا تعداد کارهایی که به عنوان یک واحد انجام می شوند
gulping U گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
gulped U گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
polar U سیستم معرفی موقعیتها به عنوان زاویه و فاصله از مبدا
to date U باهم بیرون رفتن [به عنوان دوست پسر و دختر]
gulps U گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
job U کار یا تعداد کارهایی که به عنوان یک واحد انجام می شوند
your reverence U عنوان کشیشان که برابر است با عناوین قدیمی ایران
rent U ان چه که به زمین به عنوان یکی ازعوامل تولید تعلق می گیرد
gulp U گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
initialled U توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
initialling U توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
Christmas comes but once a year. <proverb> U جشنها و تعطیلات را باید به عنوان اوقات ویژه در نظرگرفت.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com