English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
terbium U عنصر فلزی کمیاب بعلامت Tb
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
thallium U عنصر فلزی مشتق از الومینیوم بعلامت TI
titanium U عنصر فلزی
osmium U عنصر فلزی سخت و ابی مایل بسفید
circulars U لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
circular U لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
list U لیستی که هر عنصر حاوی داده و آدرس عنصر بعدی در لیست باشد
chains U لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
chain U لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
atoms U کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
atom U کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
ball bearing U چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearings U چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
transitory shelter U پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
As a mark of respect ( esteem) . U بعلامت احترام
masurium U فلزمازوریوم بعلامت a
How very odd. Well I never. U چه چیزها ( بعلامت تعجب )
tellurium U شبه فلز کمیابی بعلامت Te
He nodded. U سرش راتکان داد ( بعلامت موافقت )
beryllium U فلز بریلیوم بعلامت Beبرنگ خاکستری فولادی
He shook his head. U سرش راتکان داد (بعلامت مخالفتی ونفی )
nod U تکاندادن سر بعلامت توافق سرتکان دادن باسراشاره کردن
nodded U تکاندادن سر بعلامت توافق سرتکان دادن باسراشاره کردن
nods U تکاندادن سر بعلامت توافق سرتکان دادن باسراشاره کردن
protest flag U پرچم قرمز کوچک بعلامت اعتراض راننده قایق
nodding U تکاندادن سر بعلامت توافق سرتکان دادن باسراشاره کردن
birdcages U چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
birdcage U چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
hoick U فریاد تازی دار بعلامت اعلام کشف مسیر شکار
recherche U کمیاب
scarce U کمیاب
scarcest U کمیاب
scarcer U کمیاب
rarer U کمیاب
rarest U کمیاب
uncommonly U کمیاب
infrequent U کمیاب
uncommon U کمیاب
sought-after U کمیاب
rare U کمیاب
airlift control element U عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
scarce resources U منابع کمیاب
scaron U کالای کمیاب
rare earths U خاکهای کمیاب
euclase U سیلیکات کمیاب
rare detail U جزء کمیاب
trace elements U عناصر کمیاب
Drs U جزء کمیاب
Dr U جزء کمیاب
curiosities U چیز غریب کمیاب
curiosity U چیز غریب کمیاب
rarities U چیز کمیاب نادره
rarity U چیز کمیاب نادره
BNC connector U متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
white flag U پرچم سفید برای اعلام حضوراتومبیل امدادی یا داوردرمسیر یا در پایان خط بعلامت باقی ماندن یک دور ازمسابقه
rare sample U نمونه های نادر و کمیاب فرش
plate U : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plates U : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
storm warning U پرچم قرمز با مرکز سیاه یا 2چراغ قرمز بعلامت باد شدید
elements U عنصر
element U عنصر
isomeric U هم عنصر
masurium U عنصر 34
agents U عنصر
agent U عنصر
component U عنصر
members U عنصر
member U عنصر
components U عنصر
aqueous element U عنصر ابی
weak minded U سست عنصر
wallydraigle U سست عنصر
stop element U عنصر ایست
passive element U عنصر غیرعامل
tactical element U عنصر تاکتیکی
transition element U عنصر واسطه
code element U عنصر رمز
coupling element U عنصر اتصال
nand element U عنصر نقیض و
coupling element U عنصر پیوست
cryotron U عنصر برودتی
data element U عنصر داده
ingredient U عنصر سازنده
ingredients U عنصر سازنده
minor constituent U عنصر جزئی
tracer element U عنصر ردیاب
picture element U عنصر تصویر
start element U عنصر شروع
signal element U عنصر علامتی
shunt element U عنصر موازی
service element U عنصر اداری
weakling U سست عنصر
weaklings U سست عنصر
symmetry element U عنصر تقارن
electronic element U عنصر الکترونیکی
threshold element U عنصر استانهای
biotic element U عنصر زیستی
processing element U عنصر پردازشی
thermocouple U عنصر حرارتی
print element U عنصر چاپ
primordial element U عنصر ازلی
primitive element U عنصر اولیه
alloying element U عنصر الیاژ
elements U عنصر عملیاتی
delay element U عنصر تاخیری
weak kneed U سست عنصر
weak-kneed U سست عنصر
absorbing element U عنصر جذب
abundant element U عنصر فراوان
accommpanying element U عنصر همراه
part U عنصر اصلی
acid forming element U عنصر اسیدی
acid forming element U عنصر اسیدساز
element U عنصر اساس
active element U عنصر فعال
active element U عنصر کنشی
identity element U عنصر یکسانی
active element U عنصر عامل
alloying agent U عنصر الیاژی
guest element U عنصر کم مقدار
trace element U عنصر کم مقدار
inverse element U عنصر وارون
chemical element U عنصر شیمیایی
Elementarism U عنصر نگری
minor constituent U عنصر فرعی
abiotic element U عنصر بیجان
disafected person U عنصر نامطلوب
alloying element U عنصر الیاژی
logic element U عنصر منطقی
logic element U عنصر لاجیک
element U عنصر عملیاتی
elements U عنصر اساس
abiotic element U عنصر نازیوه
strontium U عنصر سبک دو فرفیتی
micronutrient U عنصر غذایی کم مصرف
macronutrient U عنصر غذایی پر مصرف
primordial U عنصر نخستین اساسی
metal cutting element U عنصر براده برداری
task element U عنصر اجرای عملیات
air defense element U عنصر پدافند هوایی
pyrogen U عنصر قابل اشتعال
silicon U سیلیسیوم عنصر شش بنیانی
exclusive or element U عنصر یای انحصاری
disafected person U عنصر غیرقابل اعتماد
fire support element U عنصر پشتیبانی اتش
heating element U المان یا عنصر حرارتی
asterium U عنصر ویژه ستارگان
mental element of crime U عنصر روانی جرم
pixel U نقطه عنصر تصویری
physical element of crime U عنصر مادی جرم
active element U عنصر عمل کننده
fabrics U بافته عنصر تار و پود
boron water U ابی که عنصر شیمیایی بردارد
characteristically U اندازه گیری مشخصات یک عنصر
characteristic U اندازه گیری مشخصات یک عنصر
two up U تک با دو عنصر در جلوو بقیه در عقب
fabric U بافته عنصر تار و پود
two up U ارایش حرکت با دو عنصر درجلو
Gothic Survival U [ادامه عنصر سبک گوتیک]
parametron U عنصر با عدم تقارن مغناطیسی
queues U ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
queueing U ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
queued U ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
chip U طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
queue U ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
elements U یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
transmitter signal element timing U زمان گیری عنصر سیگنال فرستنده
chips U طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
quintessence U عنصر پنجم یعنی "اثیر" یا "اتر"
head U اولین عنصر داده در لیست بودن
jelly bean U ادم حساس و بی اراده و سست عنصر
element U یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
microprocessors U واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
microprocessor U واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
white crow U چیز ندیده چیز کمیاب
searches U بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
atomic energy U تبدیل جرم به نیرو در تبادلات اتمی یک عنصر
atom U کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
corpus delicti U عنصر مادی جرم وعمل خلاف قانون
atoms U کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
searchingly U بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
search U بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
searched U بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
metal rule U خط کش فلزی
monometallism U یک فلزی
metalloid U فلزی
metallic U فلزی
cladding U اب فلزی
bimetallic U دو فلزی
ring U لیست داده که آخرین عنصر آن به اولین اشاره کند
capacitor U عنصر الکترونیکی که میتواند بار الکتریکی ذخیره کند
charge U 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
capacitance U توانایی یک عنصر برای ذخیره سازی بار الکتریکی
sequential U بررسی میشود تا عنصر مورد نظر بدست آید
charges U 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
lifo U سیستم صف که آخرین عنصر ذخیره شده را اول می خواند
hard ware U فروف فلزی
gratling U نرده فلزی
metal type tube U لامپ فلزی
metal spraying تزریق فلزی
marlinspike U پاروی فلزی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com