English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
parametron U عنصر با عدم تقارن مغناطیسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
symmetry element U عنصر تقارن
circulars U لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
circular U لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
list U لیستی که هر عنصر حاوی داده و آدرس عنصر بعدی در لیست باشد
chain U لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
chains U لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
atoms U کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
atom U کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
magnetic induction U چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی
airlift control element U عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
softest U که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
medium U مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
mediums U مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
softer U که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
soft U که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
ferromagnetic material U هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود
magnetic tape U پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tapes U پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
tape U پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
record U گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
magnetic ink character recognition U تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
degauss U پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
tapes U پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
taped U پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
magnetic skin effect U جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
magnetic blowout U خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
permalloy U خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
polarities U تقارن
polarity U تقارن
symmetrization U تقارن
parallelism U تقارن
isochronism U تقارن
simultaneeity U تقارن
synchronization U تقارن
synmetry U تقارن
symmetry U تقارن
asymmetric top U فرفرهای بی تقارن
isodimorphism U تقارن دو شکلی
center of symmerty U مرکز تقارن
mirror symmerty U تقارن ایینهای
impedance balancing U تقارن امپدانس
geometrical <adj.> U تقارن در طرح
pseudosymmetry U شبه تقارن
asymmetry U عدم تقارن
zygomorphic U دارای تقارن
skewness U عدم تقارن
symmetry point U نقطه تقارن
point of symmetry U نقطه تقارن
plane of symmetry U صفحه تقارن
rotational symmetry U تقارن چرخشی
Symmetry U تقارن [ریاضی]
synchrony U انطباق تقارن
asymmetric system U دستگاه بی تقارن
symmetry group U گروه تقارن
symmetry lines U خطوط تقارن
symmetry number U عدد تقارن
symmetry operation U عمل تقارن
symmetry plane U صفحه تقارن
asymmetrical conductivity U برقرسانایی بی تقارن
plane of symmetry U سطح تقارن
asymmetric substance U جسم بی تقارن
asymmetric molecule U مولکول بی تقارن
axis of symmery U محور تقارن
asymmetric carbon U کربن بی تقارن
symmetry axis U محور تقارن
symmerty center U مرکز تقارن
axis of symmetry U محور تقارن
transational symmerty U تقارن انتقالی
conservation of orbital symmerty U بقای تقارن اوربیتال
positive skewness U عدم تقارن مثبت
alternating axis of symmerty U محور تقارن متناوب
blemish [mistake] U عدم تقارن در بافت
axial rotation symmerty U تقارن چرخشی محوری
actinomorphic U دارای تقارن شعاعی
actinomorphous U دارای تقارن شعاعی
plane of mirror symmetry U صفحه تقارن اینهای
eurythmy U هم اهنگی و تقارن ساختمان
eurhythmy U هم اهنگی و تقارن ساختمان
mirror plane of symmetry U صفحه تقارن اینهای
time average symmetry U تقارن میانگین زمانی
isochronism U ایجاد تقارن همزمانی
simple axis of symmetry U محور ساده تقارن
magnaflux U نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
magnetic reluctance U مقاومت مغناطیسی رلوکتانس مغناطیسی
magnetic deflector U یکسوکننده مغناطیسی اشکارساز مغناطیسی
magnetic flow U فوران مغناطیسی فلوی مغناطیسی
magnetic ritation U گردش مغناطیسی دوران مغناطیسی
anomalous weave U بی نظمی و عدم تقارن در بافت
symmetry allowed reaction U واکنش مجاز از لحاظ تقارن
asymmetric local deformation U تغییر شکل موضعی بی تقارن
axis U محور تقارن مهره اسه
anomal design U طرح شلوغ و بدون تقارن
incommensurability U عدم تقارن سنجش ناپذیری
counter vailing power U تقارن دو نیروی اقتصادی نیروهای متقارن
isodimorphism U تقارن و هم شکلی بین دو چیز دوشکل
angle og sideship U زاویه بین صفحات تقارن وجهت حرکت
magnetic flux density U چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی
move of pattern U [وجود تقارن و هماهنگی نگاره ها پس از اتمام بافت در مقایسه با نقشه]
members U عنصر
member U عنصر
masurium U عنصر 34
elements U عنصر
agent U عنصر
isomeric U هم عنصر
component U عنصر
element U عنصر
components U عنصر
agents U عنصر
reluctivity U مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
dispersion U پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی
magnetic nuclear resonance U تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
magnetic flux U فلوی مغناطیسی شار القاء شار مغناطیسی
ingredient U عنصر سازنده
titanium U عنصر فلزی
element U عنصر عملیاتی
weak kneed U سست عنصر
active element U عنصر فعال
element U عنصر اساس
biotic element U عنصر زیستی
weak-kneed U سست عنصر
elements U عنصر عملیاتی
ingredients U عنصر سازنده
aqueous element U عنصر ابی
weakling U سست عنصر
acid forming element U عنصر اسیدساز
acid forming element U عنصر اسیدی
accommpanying element U عنصر همراه
active element U عنصر عامل
abundant element U عنصر فراوان
alloying agent U عنصر الیاژی
elements U عنصر اساس
absorbing element U عنصر جذب
alloying element U عنصر الیاژ
weaklings U سست عنصر
abiotic element U عنصر نازیوه
abiotic element U عنصر بیجان
alloying element U عنصر الیاژی
active element U عنصر کنشی
guest element U عنصر کم مقدار
start element U عنصر شروع
nand element U عنصر نقیض و
stop element U عنصر ایست
minor constituent U عنصر جزئی
tactical element U عنصر تاکتیکی
minor constituent U عنصر فرعی
electronic element U عنصر الکترونیکی
disafected person U عنصر نامطلوب
thermocouple U عنصر حرارتی
inverse element U عنصر وارون
signal element U عنصر علامتی
shunt element U عنصر موازی
picture element U عنصر تصویر
primitive element U عنصر اولیه
primordial element U عنصر ازلی
passive element U عنصر غیرعامل
print element U عنصر چاپ
processing element U عنصر پردازشی
trace element U عنصر کم مقدار
identity element U عنصر یکسانی
service element U عنصر اداری
delay element U عنصر تاخیری
threshold element U عنصر استانهای
part U عنصر اصلی
coupling element U عنصر پیوست
wallydraigle U سست عنصر
code element U عنصر رمز
cryotron U عنصر برودتی
chemical element U عنصر شیمیایی
data element U عنصر داده
weak minded U سست عنصر
Elementarism U عنصر نگری
transition element U عنصر واسطه
logic element U عنصر منطقی
logic element U عنصر لاجیک
coupling element U عنصر اتصال
tracer element U عنصر ردیاب
primordial U عنصر نخستین اساسی
macronutrient U عنصر غذایی پر مصرف
pyrogen U عنصر قابل اشتعال
pixel U نقطه عنصر تصویری
physical element of crime U عنصر مادی جرم
fire support element U عنصر پشتیبانی اتش
silicon U سیلیسیوم عنصر شش بنیانی
mental element of crime U عنصر روانی جرم
metal cutting element U عنصر براده برداری
disafected person U عنصر غیرقابل اعتماد
task element U عنصر اجرای عملیات
micronutrient U عنصر غذایی کم مصرف
air defense element U عنصر پدافند هوایی
active element U عنصر عمل کننده
strontium U عنصر سبک دو فرفیتی
exclusive or element U عنصر یای انحصاری
asterium U عنصر ویژه ستارگان
heating element U المان یا عنصر حرارتی
characteristically U اندازه گیری مشخصات یک عنصر
Gothic Survival U [ادامه عنصر سبک گوتیک]
two up U ارایش حرکت با دو عنصر درجلو
terbium U عنصر فلزی کمیاب بعلامت Tb
two up U تک با دو عنصر در جلوو بقیه در عقب
fabric U بافته عنصر تار و پود
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com