Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
replot data
U
عناصر دوباره بردن هدفها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
action agent
U
مسئول اقدام در مورد هدفها مسئول تقویم و تفسیر هدفها
redevelop
U
دوباره پیش بردن
redeveloping
U
دوباره پیش بردن
redeveloped
U
دوباره پیش بردن
redevelops
U
دوباره پیش بردن
combatants
U
یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ
display board
U
تابلوی نمایش عناصر تیر نمودار عناصر تیر
combatant
U
یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ
target dossiers
U
پرونده هدفها
target system
U
سیستم هدفها
program of targets
U
برنامه هدفها
target overlay
U
کالک هدفها
target list
U
لیست هدفها
schedule of targets
U
برنامه هدفها
group of targets
U
گروه هدفها
list of targets
U
لیست هدفها
continuously set vector
U
عناصر تصحیح شده متوالی هدف عناصر تنظیم شده هدف به طریق متوالی
revive
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate
U
دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
target information center
U
مرکز جمع اوری اطلاعات هدفها
acoustical surveillance
U
اکتشاف وتجسس هدفها به طریقه صوتی
unregenerate
U
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerated
U
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
reship
U
دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
burn through range
U
مسافتی که رادار در ان میتواند هدفها را کشف کند
flash ranging location
U
تعیین محل هدفها با مسافت یابی نوری
trap
U
سد کردن حرکت دادن هدفها در مقابل تیرانداز دام
regained
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
radio range
U
ایستگاه ناوبری رادیویی یاتعیین محل هدفها به وسیله بی سیم
weapon selector
U
مقیاس یا جدول تعیین خسارات اتمی یا میزان دوزدریافتی هدفها
target offset methode
U
روش نشان دادن هدفها روی نقشه ها یا طرحهای عملیاتی
ideology
U
روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
ideologies
U
روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
loops
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
reopened
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
target selector
U
دوربین انتخاب هدف دوربینی که مخصوص انتخاب هدفها به وسیله توپ است
ingredient
U
عناصر
ingredients
U
عناصر
known data
U
عناصر تیرمعلوم
minor elements
U
عناصر فرعی
job elements
U
عناصر شغلی
component operation
U
عناصر عملیاتی
combat , elements
U
عناصر رزمی
column head
U
عناصر سرستون
representative elements
U
عناصر نماینده
conversion of data
U
تبدیل عناصر
intelligence data
U
عناصر اطلاعات
data element
U
عناصر اطلاعات
known data
U
عناصر معلوم
cantilever elements
U
عناصر کنسولی
gft setting
U
عناصر خط کش تیر
essential elements
U
عناصر ضروری
firing data
U
عناصر تیر
minor elements
U
عناصر جزئی
transmutation
U
تبدیل عناصر
meteorological data
U
عناصر هواسنجی
target indications
U
عناصر هدف
clemency
U
اعتدال عناصر
orbital element
U
عناصر مداری
trace elements
U
عناصر کمیاب
to push out
U
پیش بردن جلو بردن
imbibe
U
تحلیل بردن فرو بردن
imbibed
U
تحلیل بردن فرو بردن
imbibes
U
تحلیل بردن فرو بردن
imbibing
U
تحلیل بردن فرو بردن
treadway
U
پل برای عناصر پیاده
inner transition elements
U
عناصر واسطه داخلی
antisurface
U
ضد عناصر سطحی شناوردشمن
constituent elements of crime
U
عناصر متشکله جرم
combat , elements
U
عناصر درگیر در رزم
basic data
U
عناصر تیر اولیه
chart data
U
عناصر تیر نقشهای
firing data
U
عناصر مربوط به تیراندازی
essential elements of information
U
عناصر اصلی اخبار
transition series
U
گروه عناصر واسطه
force augmentation
U
عناصر تقویتی یکان
data
U
سوابق عناصر داده ها
periocic table
U
جدول تناوبی عناصر
elemental
U
مربوط به عناصر ابتدائی
interrupted
U
[عناصر معماری منقطع]
head
U
عناصر اولیه ستون
masochism
U
لذت بردن از درد لذت بردن از جور وجفای معشوق یا معشوقه
quantification
U
معرفی عناصر یک جسم تعریف
coriolis force
U
اثرچرخش زمینی عناصر متحرک
direct plotting
U
تعیین عناصر تیر به طورمستقیم
chaines
U
[عناصر بنایی شبیه پایه]
computing sight
U
وسیله محاسبه عناصر تیر
record firing
U
عناصر تیر را ثبت کنید
computing gunsight
U
دوربین محاسب عناصر تیر
filters
U
حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
topology
U
روش اتصال عناصر مختلف شبکه
purge
U
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
purged
U
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
filter
U
حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
purges
U
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
integration
U
یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع
aided matching
U
سیستم انتقال عناصر تیر به کامپیوتر
gun pointing data
U
عناصر مربوط به روانه کردن توپ
aided matching
U
سیستم تبدیل عناصر تیر توپ
task element
U
یکی از عناصر ناوگان ماموراجرای یک ماموریت
redintegrate
U
دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
search
U
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searched
U
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
combinational
U
آنچه شماره عناصر جدا را ترکیب میکند
searchingly
U
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searches
U
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
articulation
U
[ترکیب معماری در عناصر و قسمت های مختلف ساختمان]
circuit
U
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
circuits
U
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
two-dimensional
U
آرایهای که عناصر افقی و عمودی محل دهی میکند
clock method
U
روش شمارش هدفها به طریقه ساعتی روش شمارش در جهت عقربه ساعت
charting
U
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
arrays
U
تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند
charted
U
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
clustering
U
مجموعهای از عناصر که در یک خط ترتیبی فاهر می شوند و یک جدول دستیابی دارند
neglecting
U
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglected
U
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglect
U
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
array
U
تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند
circulars
U
صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
cartesian structure
U
ساختار دادهای که اندازه ثابتی دارد و عناصر به صورت خط ی مرتبند
charts
U
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
half thickness
U
ضخامت لازم برای نصف کردن نفوذ عناصر تراونده
chart
U
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
electrothermal printer
U
چاپگری با سرعت زیاد بااستفاده از عناصر گرمازا چاپگر حرارتی
neglects
U
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
centerpiece
U
[عناصر تزئینی اصلی درگاه های پیچ و تاب دار]
circular
U
صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
dichogamic
U
دارای عناصر نر وماده ایکه در مواقع متفاوت اماده باروری می شوند
guerrilla
U
جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
guerrillas
U
جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
direct plotting
U
تعیین عناصر تیربدون استفاده از طرح تیر یاوسایل هدایت اتش
guerillas
U
جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
dichogamous
U
دارای عناصر نروماده ایکه درمواقع متفاوت اماده باروری می شوند
direct coupled transistor logic
U
سیستم منطقی که منحصرا" ازترانزیستورها به عنوان عناصر فعال استفاده میکند
pert chart
U
نمودار وابستگیهای داخلی عناصر کاری که نسبت به زمان سنجیده می شوند
circuit
U
وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
circuits
U
وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
unit matrix
U
ماترسی که عناصر قطر اصلی همگی برابر یک و بقیه عناصرش صفر باشند
selective clock stetching
U
تکنیک برطرف کردن اختلافات زمان گیری دیجیتال بین عناصر سیستم
radar tracking
U
تعقیب به وسیله رادار ردیابی هدفها به وسیله رادار
aided tracking
U
سیستم ردیابی خودکار سیستم تعقیب خودکار هدفها
directors
U
نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد
director
U
نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد
array
U
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
arrays
U
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
decomposing
U
تجزیه کردن و جدا کردن عناصر اصلی یک ماده مرکب
repeats
U
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
universal
U
مجموعه کامل عناصر که یک مجموعه قوانین تشکیل میدهد
repeat
U
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
electrothermal printer
U
چاپگری که نوک چاپ به همراه عناصر گرمایی -dot matrix برای فرم دادن به حروف کاغذهای حساس به الکتریسیته به کار می رود
elements of weather
U
عناصر موثر در شرایط جوی عوامل جوی
thermal
U
نوعی چاپگر که حروف روی کاغذ حرارتی با نوک چاپ قرار می گیرند و یک ماتریس از عناصر حرارتی کوچک ایجاد می کنند
radar locating
U
تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
basic data
U
دادههای اولیه عناصر اولیه
bis
U
دوباره
anew
U
دوباره
afresh
U
دوباره
continually
U
دوباره و دوباره
de novo
U
دوباره
revet
U
دوباره
again
U
دوباره
on more
U
دوباره
leukon
U
عناصر سفید خون وسلولهای سازنده انها دودمان سفید خون
rewrote
U
دوباره نوشتن
rewrote
U
دوباره نویسی
redevelop
U
دوباره فاهرکردن
redeveloped
U
دوباره فاهرکردن
recaptures
U
دوباره تسخیرکردن
recaptured
U
دوباره تسخیرکردن
recapture
U
دوباره تسخیرکردن
reissue
U
دوباره منتشرکردن
reissued
U
دوباره منتشرکردن
rewritten
U
دوباره نویسی
rewritten
U
دوباره نوشتن
readjusts
U
دوباره تعدیل
encore
U
دوباره بنوازید
encores
U
دوباره بنوازید
reproduction
U
تولید دوباره
readjusted
U
دوباره تعدیل
readjust
U
دوباره تعدیل
readjusting
U
دوباره تعدیل
re-ran
U
دوباره دویدن
re-run
U
دوباره دویدن
re-running
U
دوباره دویدن
rewrite
U
دوباره نوشتن
rewrite
U
دوباره نویسی
rewrites
U
دوباره نوشتن
second check
U
بررسی دوباره
rewrites
U
دوباره نویسی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com