Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
the next process is weaving
U
عمل یا مرحله بعداز بافتن است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
phased array
U
ترتیب مرحله به مرحله جریان مرحله به مرحله بندی شده
inweave
U
باهم بافتن درهم بافتن
posterior
U
بعداز
creep
U
مرحله به مرحله جلو رفتن
creeps
U
مرحله به مرحله جلو رفتن
sequenced ejection
U
سیستم پرتاب مرحله به مرحله
sophistication
U
نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
post meridiem
U
بعداز فهر
behinds
U
بعداز دیرتراز
behind
U
بعداز دیرتراز
postmeridiem
U
بعداز فهر
boost phase
U
مرحله دوم پرتاب موشک مرحله روشن شدن موتورمرحله دوم
post hostilities
U
بعداز خاتمه مخاصمات
morning call
U
دیدنی بعداز فهر
lie in state
<idiom>
U
بعداز مرگ دیدن جسد
leapfrogged
U
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogs
U
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrog
U
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogging
U
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
lying in
U
دوران استراحت ونقاهت بعداز زایمان
fizzle out
<idiom>
U
خراب شدن بعداز شروع خوبی
assembler
U
اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
backwash
U
اضطراب یااشفتگی بعداز انجام عملی عواقب
make up
<idiom>
U
دوباره دوست شدن بعداز مشاجره ودعوا
pick-me-up
<idiom>
U
بعداز ضعف وخستگی غذا ونوشیدنی خوردن دوباره زنده شدن
retard
U
درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
retards
U
درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
retarding
U
درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
interwove
U
در هم بافتن
fabricating
U
بافتن
entwines
U
بافتن
entwined
U
بافتن
entwine
U
بافتن
knits
U
بافتن
interwove
U
با هم بافتن
interweaving
U
با هم بافتن
fabricates
U
بافتن
fabricated
U
بافتن
braid
U
بافتن
fabricate
U
بافتن
braided
U
بافتن
braids
U
بافتن
interweaving
U
در هم بافتن
interweave
U
با هم بافتن
interweave
U
در هم بافتن
interweaves
U
در هم بافتن
knit
U
بافتن
interweaves
U
با هم بافتن
tine
U
بافتن
inwind
U
بافتن
weaves
U
بافتن
entwining
U
بافتن
weave
U
بافتن
interlace
U
در هم بافتن
interlocked
U
درهم بافتن
interlocking
U
درهم بافتن
interlocks
U
درهم بافتن
to chop logic
U
منطق بافتن
to forge a lie
U
دروغ بافتن
compact
U
ریز بافتن
compacted
U
ریز بافتن
intwine
U
درهم بافتن
raddle
U
درهم بافتن
interlocking
U
حلقوی بافتن
carpet weaving
U
بافتن فرش
pleach
U
درهم بافتن
interlock
U
درهم بافتن
tat
U
نوارتوری بافتن
compacts
U
ریز بافتن
compacting
U
ریز بافتن
interlace
U
در هم امیختن در هم بافتن
tress
U
بافتن طره کردن
tresses
U
بافتن طره کردن
tat
U
توری حاشیه بافتن
twining
U
پیچ بهم بافتن
twines
U
پیچ بهم بافتن
twined
U
پیچ بهم بافتن
twine
U
پیچ بهم بافتن
twill
U
پارچه جناغی بافتن
vehicle mass ratio
U
نسبت جرم نهایی رسانگر بعداز تمام شدن یا قطع سوخت به جرم اولیه ان
inflight phase
U
مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
trump up
U
دروغ بافتن تهمت زدن
plat
U
نقشه کشیدن بافتن گیسو
combat phase
U
مرحله درگیری در رزم مرحله رزم
phasing
U
مرحله بندی مرحله بندی عملیات
strand
U
بهم بافتن وبصورت طناب دراوردن
strands
U
بهم بافتن وبصورت طناب دراوردن
to knit up
U
بوسیله بافتن تعمیرکردن بپایان رساندن
crocheting
U
بامیل سرکج بافتن قلابدوزی کردن
crochet
U
بامیل سرکج بافتن قلابدوزی کردن
crochets
U
بامیل سرکج بافتن قلابدوزی کردن
crocheted
U
بامیل سرکج بافتن قلابدوزی کردن
new deal
U
برنامه توسعه اقتصادی فرانکلین روزولت پس از سالهای بعداز بحران بزرگ درامریکا که دران کمک به کشاورزی بازنشستگی وبیمه بیکاری و غیره گنجانیده شده است
phased attack
U
تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
junk
U
ریسمان پاره که برای بافتن بور یا درست کردن پوشال بکار می رود
phased attack
U
تک مرحله به مرحله
phases
U
مرحله
rung
U
مرحله
process
U
مرحله
creeping attack
U
تک مرحله به مرحله
stepping
U
مرحله
processes
U
مرحله
step
U
مرحله
instar
U
مرحله
scenes
U
مرحله
scene
U
مرحله
phased
U
مرحله
stages
U
مرحله
stroking
U
مرحله
grades
U
مرحله
stage
U
مرحله
stroked
U
مرحله
stroke
U
مرحله
strokes
U
مرحله
grade
U
مرحله
phase
U
مرحله
speed level
U
مرحله سرعت
intake stroke
U
مرحله تنفس
intake stroke
U
مرحله مکش
inextremis
U
در اخرین مرحله
period
U
نوبت مرحله
initiation sequence
U
مرحله اغازی
induction stroke
U
مرحله مکش
exhaust stroke
U
مرحله اگزوز
genital phase
U
مرحله تناسلی
exhaust stroke
U
مرحله تخلیه
fetch phase
U
مرحله واکشی
fission process
U
مرحله انشقاق
execute phase
U
مرحله اجرا
imprimis
U
در مرحله نخست
differential stage
U
مرحله تفاضلی
developmental stage
U
مرحله پیشرفت
propagation sequence
U
مرحله انتشار
developmental stage
U
مرحله تکوینی
in the egg
U
در مرحله نخستین
induction stroke
U
مرحله تنفس
periods
U
نوبت مرحله
an anxious time
U
مرحله پر اضطراب
primordium
U
مرحله نخست
in the first instance
U
در مرحله اول
recovery phase
U
مرحله شکوفائی
recovery phase
U
مرحله رونق
training cycle
U
مرحله اموزش
speed stage
U
مرحله سرعت
nth
U
در مرحله چند
termination stage
U
مرحله پایانی
termination phase
U
مرحله پایانی
solidifying process
U
مرحله انجماد
power stroke
U
مرحله قدرت
home stretch
U
مرحله نهایی
phallic stage
U
مرحله التی
milestones
U
مرحله برجسته
job step
U
مرحله برنامه
larval stage
U
مرحله کرمی
latency
U
مرحله پنهانی
milestone
U
مرحله برجسته
macro stage
U
مرحله کلان
modulator
U
مرحله تحمیل گر
one step operation
U
عمل تک مرحله
oral stage
U
مرحله دهانی
output stage
U
مرحله خروجی
staping
U
مرحله بندی
processes
U
مرحله جریان
step
U
مرحله پایه
assault phase
U
مرحله هجوم
anal stage
U
مرحله مقعدی
drivers
U
مرحله تحریک
driver
U
مرحله تحریک
stages
U
درجه مرحله
step
U
مرحله رتبه
stage
U
درجه مرحله
point
U
مرحله قله
process
U
مرحله جریان
point
U
جهت مرحله
stepping
U
مرحله پایه
grades
U
مرحله گراد
buffer stage
U
مرحله میانگیر
grade
U
مرحله گراد
oedipal stage
U
مرحله ادیپی
phases
U
مرحله عملیات
phased
U
مرحله عملیات
phase
U
مرحله عملیات
stepping
U
مرحله رتبه
process
U
جریان عمل مرحله
stage
U
پرده گاه مرحله
tick
U
سخت ترین مرحله
milestone
U
مرحله مهمی اززندگی
milestones
U
مرحله مهمی اززندگی
pettifog
U
از مرحله پرت کردن
karyokinesis
U
مرحله تقسیم سلولی
stages
U
پرده گاه مرحله
incipient
U
اولیه مرحله ابتدایی
novitiate
U
مرحله تازه کاری
noviciate
U
مرحله تازه کاری
ticks
U
سخت ترین مرحله
ticked
U
سخت ترین مرحله
processes
U
جریان عمل مرحله
entelechy
U
مرحله تشکیل وتحقق
qualifying
U
رسیدن به مرحله بعد
anal expulsive stage
U
مرحله مقعدی دفعی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com