English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
thermal treatment U عملیات گرمایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
farmgate type operations U رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer U کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
counter air U عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter air operations U عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
anticrop operations U عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
thermal U گرمایی
calorific U گرمایی
heating U گرمایی
thermic U گرمایی
hypothermia U کم گرمایی
statement U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagates U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation U عملیات کنترل زمین عملیات
total heat U محتوای گرمایی
heat exchanger U تبادلگر گرمایی
sensible heat U محتوای گرمایی
heat energy U انرژی گرمایی
heat content U محتوای گرمایی
heat conductivity U رسانندگی گرمایی
heat flux U شار گرمایی
hot strength U استحکام گرمایی
heating value U ارزش گرمایی
heat value U ارزش گرمایی
heat of combustion U ارزش گرمایی
heat pump U تلمبه گرمایی
heat loss U اتلاف گرمایی
thermal flux U شار گرمایی
overload device U فیوز گرمایی
heat resistance polymer U بسپار گرمایی
thermal pollution U آلودگی گرمایی
heat capacity U فرفیت گرمایی
heat balance U توازن گرمایی
thermal effect U اثر گرمایی
thermal energy U انرژی گرمایی
thermal excitation U برانگیختگی گرمایی
thermal ionization U یونش گرمایی
thermal pollution U الودگی گرمایی
thermal reservoir U منبع گرمایی
thermal scanning U غربال گرمایی
thermal waves U امواج گرمایی
thermalgesia U دردزایی گرمایی
thermal equilibrium U تعادل گرمایی
thermistor U مقاومت گرمایی
calorific value U ارزش گرمایی
thermal dissociation U تفکیک گرمایی
thermal decomposition U تجزیه گرمایی
caloric value U ارزش گرمایی
enthalpy U محتوای گرمایی
thermo galvanometer U گالوانومتر گرمایی
general heat capacity U فرفیت گرمایی کل
thermochemistry U شیمی گرمایی
thermal agitation U اغتشاش گرمایی
thermal capacity U فرفیت گرمایی
thermal conductivity U رسانندگی گرمایی
thermocouple U زوج گرمایی
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
lattice heat capacity U فرفیت گرمایی شبکه
lattice heat conductivity U رسانندگی گرمایی شبکه
heat deflection temperature U دمای انحراف گرمایی
d.t.a U تجزیه گرمایی تفاضلی
british thermal unit U واحد گرمایی بریتانیا
net calorific value U ارزش گرمایی خالص
thermocouple meter U سنجه با زوج گرمایی
ratio of specific heats U نسبت گرمایی ویژه
thermal conductivity U رسانائی گرمایی یا حرارتی
thermoammeter U سنجه با زوج گرمایی
differential thermal analysis U تجزیه گرمایی تفاضلی
specific heat capacity U فرفیت گرمایی ویژه
housekeeping U عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
acid heat test U ازمون گرمایی با سولفوریک اسید
radiant heat U گرمایی که پرتووارازجسمی بیرون اید
lattice thermal resistivity U مقاومت ویژه گرمایی شبکه
thermally isolated system U سیستم منزوی از نظر گرمایی
air-sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m U مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center U مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
thermocouple U وسیله اندازه گیری اختلاف درجه حرارت جفت گرمایی
time resolution U جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
stirling cycle U سیکل موتور گرمایی که در ان گرما در حجم ثابت افزوده میشود و سبب انبساط همدمامیگردد
beachmaster's unit U یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
airhead operations U عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
electrothermal printer U چاپگری که نوک چاپ به همراه عناصر گرمایی -dot matrix برای فرم دادن به حروف کاغذهای حساس به الکتریسیته به کار می رود
operation U 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations U عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
aerospace projection operations U عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
treatment U عملیات
operation U عملیات
treatments U عملیات
op U عملیات
operations U عملیات
arithmetic operation U عملیات حسابی
area of operation U منطقه عملیات
offence U عملیات افندی
offenses U عملیات تعرضی
airmobile operations U عملیات هوارو
amphibious operation U عملیات اب خاکی
offence U عملیات تعرضی
autonomous operation U عملیات ازاد
base of operations U پایگاه عملیات
block operation U عملیات بلوک
base operation U عملیات پایگاهی
autonomous operation U عملیات مستقل
assistant chief of staff, g (operations U معاونت عملیات
offenses U عملیات افندی
building operations U عملیات ساختمانی
business type operation U عملیات تجارتی
offensives U عملیات افندی
airborne battlefield U عملیات هوابرد
sabotaging U عملیات تخریبی
closing U خاتمه عملیات
offensive U عملیات افندی
earthworks U عملیات خاکی
counter espionage U عملیات ضدجاسوسی
counter-espionage U عملیات ضدجاسوسی
flow chart U شمای عملیات
flow charts U شمای عملیات
hostilities U عملیات خصمانه
radius U شعاع عملیات
subversives U عملیات براندازی
sabotages U عملیات تخریبی
sabotaged U عملیات تخریبی
sabotage U عملیات تخریبی
air operations U عملیات هوایی
action U جنگ عملیات
action deferred U تامل در عملیات
action U عملیات جنگی
actions U جنگ عملیات
actions U عملیات جنگی
hostility U عملیات خصمانه
terrain U زمین عملیات
phase U مرحله عملیات
phased U مرحله عملیات
phases U مرحله عملیات
subversive U عملیات براندازی
business type operation U عملیات کامپیوتری
Construction works . U عملیات ساختمانی
parallel operation U عملیات موازی
over the beach operations U عملیات کرانهای
over the beach operations U عملیات ساحلی
operations room U اتاق عملیات
operations research U تحقیق در عملیات
operations personal U پرسنل عملیات
operationally ready U حاضر به عملیات
operation overlay U کالک عملیات
operation map U نقشه عملیات
operation manager U مدیر عملیات
operation center U مرکز عملیات
operating program U برنامه عملیات
night operations U عملیات شبانه
nature of the operation U ماهیت عملیات
plan of action U طرح عملیات
preliminary treatment U عملیات مقدماتی
process chart U نقشه عملیات
Military operations. U عملیات نظامی
Counter – espionage operations k. U عملیات ضد جاسوسی
war room U اتاق عملیات
theater of operations U صحنه عملیات
terminal operations U عملیات اسکلهای
terminal operations U عملیات بارانداز
synchronous operation U عملیات همزمان
surface treatment U عملیات سطحی
string operation U عملیات رشتهای
spial U عملیات جاسوسی
serial operation U عملیات سری
scene of action U صحنه عملیات
rescue operation U عملیات نجات
psychological operations U عملیات روانی
pseudooperation U شبه عملیات
manual operation U عملیات دستی
logical operations U عملیات منطقی
limiting operation U عملیات محدودکننده
delaying action U عملیات تاخیری
delay action U عملیات تاخیری
covert operations U عملیات پنهانی
covert operations U عملیات مخفی
countermine U عملیات ضد مین
counter military U ضد عملیات نظامی
counter battery U عملیات ضد اتشبار
conversational operation U عملیات محاورهای
continuity of operations U تسلسل عملیات
continuity of operations U مداومت عملیات
concrete operations U عملیات عینی
concept of operations U تدبیر عملیات
computer operation U عملیات کامپیوتر
combat information center U اطاق عملیات
chemical operations U عملیات شیمیایی
denial operations U عملیات ممانعتی
deputy for operations U معاونت عملیات
destructive operation U عملیات مخرب
immediate action U عملیات فوری
hot dogging U عملیات نمایشی
heat treatment U عملیات حرارتی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com