Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
rescue and assistance
U
عملیات نجات و مددکاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
air-sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
rescue operation
U
عملیات نجات
search and rescue
U
عملیات تجسس و نجات
fire and rescue
U
عملیات نجات و اطفای حریق
escape line
U
مسیر نجات پرسنل درگیر در عملیات پنهانی وچریکی
lifebuoys
U
کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
lifebuoy
U
کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
first aid
U
مددکاری
social work
U
مددکاری اجتماعی
psychiatric social work
U
مددکاری روانی
first aid
U
مددکاری کردن
handles
U
اداره کردن بازی مددکاری بوکسور
handle
U
اداره کردن بازی مددکاری بوکسور
farmgate type operations
U
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer
U
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
anticrop operations
U
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air
U
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter air operations
U
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
statements
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagates
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation
U
عملیات کنترل زمین عملیات
code panel
U
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping
U
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m
U
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center
U
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
time resolution
U
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit
U
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
airhead operations
U
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
liberation
U
نجات
rescued
U
نجات
life vest
U
کت نجات
livery
U
نجات
rescue
U
نجات
rescuing
U
نجات
rescues
U
نجات
salvation
U
نجات
safety
U
نجات
life jacket
U
کت نجات
escape line
U
خط نجات
liveries
U
نجات
survival pack
U
بسته نجات
life jacket
U
جلیقه نجات
deliver
U
نجات دادن
delivers
U
نجات دادن
deep submergence
U
زیردریایی نجات
life line
U
طناب نجات
life line
U
بند نجات
parachutes
U
چتر نجات
survive
U
نجات دادن
survived
U
نجات دادن
breeches buoy
U
بویه نجات
life boad
U
قایق نجات
crash boat
U
قایق نجات
life float
U
قایق نجات
safety boat
U
قایق نجات
lifebelts
U
کمربند نجات
parachut
U
چتر نجات
plane guard
U
ناو نجات
plane guard
U
ناوگارد نجات
life boat
U
کرجی نجات
life net
U
تور نجات
survival suit
U
لباس نجات
life buoy
U
بویه نجات
survivors
U
نجات یافتگان
life buoy
U
حلقه نجات
life belt
U
کمربند نجات
lifebelt
U
کمربند نجات
salvageable
U
قابل نجات
salvable
U
نجات یافتنی
saved
U
نجات دروازه
savior
U
نجات دهنده
saves
U
نجات دروازه
saviours
U
نجات دهنده
saviour
U
نجات دهنده
save
U
نجات دروازه
salvation
U
سبب نجات
rescue basket
U
زنبیل نجات
safety belt
U
کمربند نجات
safety belts
U
کمربند نجات
parachuted
U
چتر نجات
lifeguards
U
نجات غریق
lifeguard
U
نجات غریق
parachute
U
چتر نجات
resuscitation
U
نجات غریق
parachuting
U
چتر نجات
refugee relief
U
نجات پناهندگان
life raft
U
قایق نجات
surviving
U
نجات دادن
survives
U
نجات دادن
fire escape
U
نردبان نجات
fire escapes
U
نردبان نجات
stole
U
جلیقه نجات
lifeboats
U
قایق نجات
recovers
U
نجات دادن
lifesaving
U
نجات غریق
recovering
U
نجات دادن
recover
U
نجات دادن
liferaft
U
شناوه نجات
lifeguard submarine
U
زیردریایی نجات
redeliver
U
از نو نجات دادن
life vest
جلیقه نجات
lifeboat
U
قایق نجات
fire and rescue
U
نجات و اطفای حریق
pararescue team
U
تیم تجسس و نجات
lifeguard
U
مامور نجات غریق
pararaft
U
وسایل نجات چتربازی
lifeguards
U
گارد نجات دریایی
lifeguards
U
مامور نجات غریق
soteriology
U
مبحث نجات رستگاری
salvaging
U
از خطرنابودی نجات دادن
rescue chamber
U
اطاقک نجات زیردریایی
salvages
U
از خطرنابودی نجات دادن
salvaged
U
از خطرنابودی نجات دادن
survivors
U
نجات یافتگان از مرگ
salvage
U
از خطرنابودی نجات دادن
lifeguard
U
گارد نجات دریایی
liferaft
U
قایق نجات لاستیکی
helicopter rescue net
U
تور نجات هلیکوپتر
life vest
U
لباس نجات غریق
paradrop
U
بارریزی باچتر نجات
life belt
U
کمربند نجات غریق
lifesaving
U
نجات دهنده زندگی
mae west
U
جلیقه نجات فشاری
lifesaver
U
نجات دهنده زندگانی
life buoy
U
حلقه نجات غریق
life belt
U
لاستیک نجات غریق
lifesaving
U
وسیله نجات غریق
helicopter rescue strop
U
کمربند نجات هلیکوپتر
saved
U
نجات دادن پس انداز کردن
salvaged
U
اموال نجات یافته از خطر
saves
U
نجات دادن پس انداز کردن
redeemer
U
رهایی بخش نجات دهنده
salvage
U
اموال نجات یافته از خطر
unsaved
U
محفوظ نشده نجات نیافته
lifelines
U
طناب یارسن نجات غواص
lifeline
U
طناب یارسن نجات غواص
salvaging
U
اموال نجات یافته از خطر
save
U
نجات دادن پس انداز کردن
salvage money
U
جایزه نجات کشتی یا محموله
lifeguards
U
نجات غریق محافظ شخصی
redeemers
U
رهایی بخش نجات دهنده
helicopter double rescue harness
U
کمربند نجات دو نفره هلیکوپتر
lifeguard
U
نجات غریق محافظ شخصی
save one's neck/skin
<idiom>
U
نجات خوداز خطر ومشکل
life line
U
طناب وصل به حلقه نجات
salvages
U
اموال نجات یافته از خطر
lifesaver
U
عضودسته نجات غریق وامثال ان
operation
U
1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
deep submergence
U
زیردریایی نجات کشتیهای غرق شده
to rescue people from the water
U
مردم را
[از غرق شدن ]
در آب نجات دادن
surviving
U
ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
make a run for it
<idiom>
U
برای نجات جان فرار کردن
life raft
قایق چوبی
[برای نجات غریق]
andromeda
U
از دست غولی نجات یافت وزن او شد
survives
U
ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
survived
U
ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
survive
U
ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
ski patrolman
U
عضو گروه نجات در پیست اسکی
salvor
U
نجات دهنده کشتی یا کالاهای ان در دریا
escaping
U
فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escapes
U
فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escaped
U
فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escape
U
فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
life jacket
U
سینه بند نجات جلیقه ضد گلوله
to rescue somebody from drowning
U
کسی را از غرق شدن نجات دادن
combined operations
U
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
para bomb
U
بمب قابل پرتاب به وسیله چتر نجات
salvages
U
نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
salvaging
U
نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
jettisoned
U
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
salvage
U
نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
life preserver
U
وسیله نجارت غریق وغیره اسباب نجات
ski patrol
U
گروه نجات و حمل مصدومان در پیست اسکی
jettisoning
U
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
life preservers
U
وسیله نجارت غریق وغیره اسباب نجات
reclaiming
U
نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaim
U
نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaimed
U
نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaims
U
نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
jettison
U
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
salvaged
U
نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
jettisons
U
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
particularism
U
اعتقادباینکه نجات فقط برای برگزیدگان میسر است
vented
U
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
venting
U
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vents
U
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vent
U
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
anchor line extension kits
U
جعبه وسایل افزودن به طول کابل چتر نجات
roll forward
U
تابع پایگاه داده ها که کاربر را ازیک آسیب نجات میدهد.
aviation life support equipment
U
وسایل حفظ جان مسافرین درپرواز سینه بند نجات
salvaging
U
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvages
U
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaged
U
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com