Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hot work
U
عملیات شکل دهی و چکش کاری داغ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
burr
U
برامدگی تیز یا زبر یک فلز براثر عملیات ماشین کاری
burred
U
برامدگی تیز یا زبر یک فلز براثر عملیات ماشین کاری
burring
U
برامدگی تیز یا زبر یک فلز براثر عملیات ماشین کاری
burrs
U
برامدگی تیز یا زبر یک فلز براثر عملیات ماشین کاری
cold work
U
عملیات شکل دادن و چکش کاری فلزات در حالت سرد ودر دماهای پایین
cold working property
U
قابلیت عملیات شکل دهی وچکش کاری فلزات
local area network
U
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند. تمام ایستگاههای کاری شبکه محلی به سرور شبکه مرکزی وصل هستند و کاربران وارد آن می شوند
Other Matches
farmgate type operations
U
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer
U
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
anticrop operations
U
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air operations
U
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
counter air
U
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
statement
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagating
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation
U
عملیات کنترل زمین عملیات
code panel
U
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping
U
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
air-sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
to know the ropes
U
راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
torching
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
m
U
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center
U
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
stringing
U
خطوط خاتم کاری و منبت کاری
pence for any thing
U
میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
time resolution
U
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit
U
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
glid
U
تذهیب کاری
[در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
airhead operations
U
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
operation
U
1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations
U
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
drilling pattern
U
نمونه مته کاری الگوی مته کاری
armistise
U
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
plumbery
U
سرب کاری کارخانه سرب کاری
mosaics
U
موزاییک کاری معرق معرق کاری
operations
U
عملیات
treatments
U
عملیات
treatment
U
عملیات
op
U
عملیات
operation
U
عملیات
rehearsal
U
تکرار عملیات
base operation
U
عملیات پایگاهی
rescue operation
U
عملیات نجات
infiltration
U
عملیات نفوذی
operation overlay
U
کالک عملیات
operation map
U
نقشه عملیات
base of operations
U
پایگاه عملیات
action deferred
U
تامل در عملیات
area of operation
U
منطقه عملیات
rehearsals
U
تکرار عملیات
combat information center
U
اطاق عملیات
operation center
U
مرکز عملیات
operation manager
U
مدیر عملیات
serial operation
U
عملیات سری
arithmetic operation
U
عملیات حسابی
harassing actions
U
عملیات ایذایی
scene of action
U
صحنه عملیات
global operation
U
عملیات سراسری
terrain
U
زمین عملیات
amphibious operation
U
عملیات اب خاکی
finishing
U
عملیات تکمیل
scope
U
هدف عملیات
autonomous operation
U
عملیات مستقل
night operations
U
عملیات شبانه
operations personal
U
پرسنل عملیات
plan of action
U
طرح عملیات
airborne battlefield
U
عملیات هوابرد
block operation
U
عملیات بلوک
assistant chief of staff, g (operations
U
معاونت عملیات
airmobile operations
U
عملیات هوارو
air operations
U
عملیات هوایی
operations research
U
تحقیق در عملیات
initiatives
U
ابتکار عملیات
parallel operation
U
عملیات موازی
nature of the operation
U
ماهیت عملیات
over the beach operations
U
عملیات کرانهای
over the beach operations
U
عملیات ساحلی
scope
U
منظور از عملیات
hot dogging
U
عملیات نمایشی
heat treatment
U
عملیات حرارتی
operationally ready
U
حاضر به عملیات
immediate action
U
عملیات فوری
psychological operations
U
عملیات روانی
chemical operations
U
عملیات شیمیایی
initiative
U
ابتکار عملیات
pseudooperation
U
شبه عملیات
centre of activities
U
مرکز عملیات
operating program
U
برنامه عملیات
process chart
U
نقشه عملیات
preliminary treatment
U
عملیات مقدماتی
business type operation
U
عملیات کامپیوتری
business type operation
U
عملیات تجارتی
autonomous operation
U
عملیات ازاد
building operations
U
عملیات ساختمانی
operations room
U
اتاق عملیات
terminal operations
U
عملیات اسکلهای
divert action
U
عملیات مخالف
actions
U
جنگ عملیات
actions
U
عملیات جنگی
radius
U
شعاع عملیات
subversives
U
عملیات براندازی
subversive
U
عملیات براندازی
destructive operation
U
عملیات مخرب
flow charts
U
شمای عملیات
action
U
عملیات جنگی
action
U
جنگ عملیات
campaigns
U
عملیات جنگی
electrochemical treatment
U
عملیات الکتروشیمایی
earth work
U
عملیات خاکی
conversational operation
U
عملیات محاورهای
theater of operations
U
صحنه عملیات
thermal treatment
U
عملیات گرمایی
counter battery
U
عملیات ضد اتشبار
dry run
U
عملیات جنگی
counter military
U
ضد عملیات نظامی
deputy for operations
U
معاونت عملیات
flow chart
U
شمای عملیات
war room
U
اتاق عملیات
covert operations
U
عملیات پنهانی
Military operations.
U
عملیات نظامی
Construction works .
U
عملیات ساختمانی
earthworks
U
عملیات خاکی
regions
U
ناحیه عملیات
region
U
ناحیه عملیات
sabotaging
U
عملیات تخریبی
sabotages
U
عملیات تخریبی
sabotaged
U
عملیات تخریبی
Counter – espionage operations k.
U
عملیات ضد جاسوسی
closing
U
خاتمه عملیات
denial operations
U
عملیات ممانعتی
delaying action
U
عملیات تاخیری
countermine
U
عملیات ضد مین
delay action
U
عملیات تاخیری
counter-espionage
U
عملیات ضدجاسوسی
counter espionage
U
عملیات ضدجاسوسی
offensives
U
عملیات افندی
offensive
U
عملیات افندی
manual operation
U
عملیات دستی
sabotage
U
عملیات تخریبی
formal operations
U
عملیات صوری
surface treatment
U
عملیات سطحی
synchronous operation
U
عملیات همزمان
campaigned
U
عملیات جنگی
f.of operations
U
حوزه عملیات
delay
U
عملیات تاخیری
delaying
U
عملیات تاخیری
delays
U
عملیات تاخیری
phase
U
مرحله عملیات
covert operations
U
عملیات مخفی
phasing
U
مراحل عملیات
computer operation
U
عملیات کامپیوتر
spial
U
عملیات جاسوسی
campaign
U
عملیات جنگی
concept of operations
U
تدبیر عملیات
limiting operation
U
عملیات محدودکننده
flight operations
U
عملیات پرواز
string operation
U
عملیات رشتهای
concrete operations
U
عملیات عینی
phased
U
مرحله عملیات
logical operations
U
عملیات منطقی
campaigning
U
عملیات جنگی
hostility
U
عملیات خصمانه
continuity of operations
U
مداومت عملیات
espial
U
عملیات جاسوسی
offence
U
عملیات تعرضی
offence
U
عملیات افندی
offenses
U
عملیات تعرضی
offenses
U
عملیات افندی
phases
U
مرحله عملیات
hostilities
U
عملیات خصمانه
external operation
U
عملیات خارجی
terminal operations
U
عملیات بارانداز
continuity of operations
U
تسلسل عملیات
macro
U
طبقات و عملیات در یک تابع
maritime operations
U
عملیات دریایی یا ناوگانی
reconnoitres
U
عملیات اکتشافی کردن
reconnoitered
U
عملیات اکتشافی کردن
joint amphibious operations
U
عملیات مشترک اب خاکی
logistic route
U
فن امادکردن یکانهادر عملیات
hostile
U
خصم عملیات خصمانه
reconnoitred
U
عملیات اکتشافی کردن
reconnoitering
U
عملیات اکتشافی کردن
intratheater
U
داخل صحنه عملیات
reconnoiters
U
عملیات اکتشافی کردن
reconnoitre
U
عملیات اکتشافی کردن
heat treatment crack
U
ترک عملیات حرارتی
field officer
U
افسر عملیات صحرایی
floating point operation
U
عملیات ممیز شناور
concept of operations
U
روش اجرای عملیات
computer operations manager
U
مدیر عملیات کامپیوتر
furnace campaign
U
عملیات داخل کوره
combat operations
U
مرکز عملیات رزمی
h hour
U
ساعت شروع عملیات
heat treatable
U
قابل عملیات حرارتی
containing action
U
عملیات احاطهای بازدارنده
exercise code word
U
رمز عملیات مانور
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com