Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
business type operation
U
عملیات تجارتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
commercialize
U
بصورت تجارتی دراوردن جنبه تجارتی دادن به
farmgate type operations
U
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer
U
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
counter air
U
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter air operations
U
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
anticrop operations
U
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
statements
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagate
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation
U
عملیات کنترل زمین عملیات
code panel
U
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping
U
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
air-sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m
U
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center
U
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
mercantile
U
تجارتی
merchants
U
تجارتی
commerical
U
تجارتی
commercial
U
تجارتی
business
<adj.>
U
تجارتی
commercial
<adj.>
U
تجارتی
corporate
[commercial]
<adj.>
U
تجارتی
for-profit
<adj.>
U
تجارتی
merchant
U
تجارتی
relating to business
<adj.>
U
تجارتی
commercial items
U
کالاهای تجارتی
commercial value
U
ارزش تجارتی
trades unions
U
اتحادیه تجارتی
trade unions
U
اتحادیه تجارتی
commercial transactions
U
معاملات تجارتی
commercial marine
U
کشتیرانی تجارتی
commercial items
U
اقلام تجارتی
industrial tube
U
لامپ تجارتی
commercial paper
U
سند تجارتی
commercial invoice
U
سیاهه تجارتی
commercial papers
U
اوراق تجارتی
commercial firm
U
شرکت تجارتی
trade union
U
اتحادیه تجارتی
commercial pure
U
خلوص تجارتی
commercial structural steel
U
فولادسازهای تجارتی
commercial loading
U
بارگیری تجارتی
commerical papers
U
اوراق تجارتی
brand
U
علامت تجارتی
merchandise
U
کالای تجارتی
trade names
U
نام تجارتی
trade name
U
نام تجارتی
trademarks
U
علامت تجارتی
trademark
U
علامت تجارتی
merchantman
U
کشتی تجارتی
merchant ship
U
کشتی تجارتی
merchant bar
U
فولاد تجارتی
mercantile marine
U
کشتیهای تجارتی
brand
U
عنوان تجارتی
branding
U
علامت تجارتی
branding
U
عنوان تجارتی
commerical papers
U
اسناد تجارتی
trade restrictions
U
تضییقات تجارتی
commodity rate
U
براتهای تجارتی
brand names
U
نام تجارتی
brand name
U
نام تجارتی
advertisements
U
اگهیهای تجارتی
commercials
U
اگهیهای تجارتی
brands
U
عنوان تجارتی
brands
U
علامت تجارتی
ideograph
U
مارک تجارتی
document bills
U
اوراق تجارتی
capital asset
U
علامت تجارتی
brand leader
U
علامت تجارتی
trade mark
U
علامت تجارتی
argosy
U
ناوگان تجارتی
trade price
U
بهای تجارتی
trading company
U
شرکت تجارتی
business name
U
اسم تجارتی
Trade mark.
U
علامت تجارتی
trade price
U
قیمت تجارتی
trade gap
U
کسری تجارتی
trade disputes
U
دعاوی تجارتی
trade barrier
U
مانع تجارتی
brand loyalty
U
نام تجارتی
commercial bills
U
اوراق تجارتی
trade balance
U
موازنه تجارتی
commercial attache
U
وابسته تجارتی
trade agreement
U
موافقتنامه تجارتی
bill of goods
U
فهرست تجارتی
trade winds
U
بادهای تجارتی
in restraint of trade
U
تحت محدودیت تجارتی
advertisement
آگهی های تجارتی
dominant firm
U
واحد تجارتی مسلط
trade barrier
U
قید و بند تجارتی
passive trade balance
U
توازن تجارتی منفی
business income
U
درامد خالص تجارتی
commercial procuration
U
قائم مقام تجارتی
name brand
U
علامت تجارتی مشهور
local trade customs
U
عرف تجارتی محل
commercial loading
U
بارگیری کالای تجارتی
commercial light gage sheet
U
ورق فریف تجارتی
unfavorable balance of trade
U
توازن نامطلوب تجارتی
cost plus
U
براساس قیمت تجارتی
register of commerce
U
دفتر ثبت تجارتی
trademark
U
علامت تجارتی گذاشتن
commercial banking system
U
نظام بانکداری تجارتی
commercial representative
U
قائم مقام تجارتی
subsidiary brand
U
علامت تجارتی فرعی
commercial structural steel
U
فولاد ساختمان تجارتی
trademarks
U
علامت تجارتی گذاشتن
merchandies
U
معامله کردن کالای تجارتی
name plugging
U
تکرار نام یا علامت تجارتی
downswing
U
تنزل کارهای تجارتی وغیره
camial
U
وابسته بمبادله تجارتی تهاتری
commercial type vehicle
U
خودروی تجارتی خودروهای شخصی
charter party
U
قرارداد اجاره کشتی تجارتی
secular trend
U
سهام تجارتی وگواهی نامه ان ها
transferable commercial instrument
U
اوراق تجارتی قابل انتقال
roll out
U
معرفی یک کالای تجارتی به بازار
time resolution
U
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit
U
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
copywriter
U
نویسندهی آگهیهای تجارتی و مطالب تبلیغاتی
privateer
U
درکشتی تجارتی مسلح کار کردن
Biro
U
نام تجارتی نوعی قلم خودکار
Biros
U
نام تجارتی نوعی قلم خودکار
copywriters
U
نویسندهی آگهیهای تجارتی و مطالب تبلیغاتی
stock exchnge
U
بازار سهام تجارتی اتحادیه سهامداران
commercialization
U
تبدیل بصورت بازرگانی تجارتی کردن
advert
U
توجه کردن مخفف تجارتی کلمهء advertisement
adverts
U
توجه کردن مخفف تجارتی کلمهء advertisement
dacron
U
نام تجارتی الیاف مصنوعی پارچه داکرون
public image
U
تاثیر علامت تجارتی روی ذهن مردم
airhead operations
U
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
service marking
U
علایم و مشخصات تجارتی که روی کالاها یا مهمات حک میشود
confirming house
U
موسسه تجارتی واسطه میان خریدار و صادر کننده
take over bid
U
پیشنهادخرید برای تحت کنترل دراوردن واحد تجارتی
payola
U
وام غیر مستقیم ومخفی که برای کارهای تجارتی داده میشود
privateer
U
کشتی تجارتی که هنگام جنگ توسط دولت مصادره ومسلح میشود
favourble balance of trade
U
تعادل مطلوب تجارتی موازنه مثبت بیشتر بودن صادرات یک کشور ازوارداتش
operation
U
1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations
U
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
legal reserves
U
مقدار وجهی که بانکهای تجارتی طبق قانون باید نزد بانک مرکزی داشته باشند
spam
U
مقالهای که به بیشتر از یک گروه خبری پست شود و بنابراین حاوی پیام های تجارتی است
armistise
U
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
rediscount rate
U
نرخ بهره در مورد وامی که بانک تجارتی از بانک مرکزی می گیرد
reserve requirement
U
مقدار ودیعه مالی که هر بانک تجارتی در بانک مرکزی بایدداشته باشد
brand switching
U
تغییر مصرف از یک نام به نام تجارتی دیگر
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
flexowriter
U
علامت تجارتی نوعی ماشین ابتدایی که برای تولید نوارکاغذی منگنه شده از داده هایی که از یک صفحه کلیدوارد شده اند استفاده می کرده است
free port
U
بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
free ports
U
بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
list price
U
فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
treatments
U
عملیات
operation
U
عملیات
operations
U
عملیات
treatment
U
عملیات
op
U
عملیات
delaying action
U
عملیات تاخیری
delay action
U
عملیات تاخیری
covert operations
U
عملیات پنهانی
offenses
U
عملیات افندی
deputy for operations
U
معاونت عملیات
action
U
جنگ عملیات
harassing actions
U
عملیات ایذایی
action
U
عملیات جنگی
actions
U
جنگ عملیات
electrochemical treatment
U
عملیات الکتروشیمایی
espial
U
عملیات جاسوسی
divert action
U
عملیات مخالف
external operation
U
عملیات خارجی
f.of operations
U
حوزه عملیات
dry run
U
عملیات جنگی
base of operations
U
پایگاه عملیات
autonomous operation
U
عملیات ازاد
terrain
U
زمین عملیات
autonomous operation
U
عملیات مستقل
base operation
U
عملیات پایگاهی
flight operations
U
عملیات پرواز
formal operations
U
عملیات صوری
global operation
U
عملیات سراسری
actions
U
عملیات جنگی
denial operations
U
عملیات ممانعتی
earth work
U
عملیات خاکی
covert operations
U
عملیات مخفی
action deferred
U
تامل در عملیات
building operations
U
عملیات ساختمانی
computer operation
U
عملیات کامپیوتر
radius
U
شعاع عملیات
concept of operations
U
تدبیر عملیات
subversives
U
عملیات براندازی
subversive
U
عملیات براندازی
flow charts
U
شمای عملیات
flow chart
U
شمای عملیات
airmobile operations
U
عملیات هوارو
airborne battlefield
U
عملیات هوابرد
assistant chief of staff, g (operations
U
معاونت عملیات
combat information center
U
اطاق عملیات
chemical operations
U
عملیات شیمیایی
centre of activities
U
مرکز عملیات
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com