English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
containing action U عملیات احاطهای بازدارنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bracket fire U اتش احاطهای
envelopment U عمل احاطهای
envelopment U حمله احاطهای
bracketing U تنظیم تیربه روش احاطهای
dehortative U بازدارنده
holding attack U تک بازدارنده
disincentive U بازدارنده
disincentives U بازدارنده
deterrent U بازدارنده
retardant U بازدارنده
deterrents U بازدارنده
suppressive U بازدارنده
dissuasive U بازدارنده
retarder U بازدارنده
impedient U بازدارنده
intercepter U بازدارنده
impedimental U بازدارنده
inhibitor U بازدارنده
holding force U نیروی بازدارنده
suppressor variable U متغیر بازدارنده
suppressor area U ناحیه بازدارنده
preventative actions U اعمال بازدارنده
ripple though effect U اثر بازدارنده
radical inhitator U بازدارنده رادیکالی
secondary inhibitor U بازدارنده ثانوی
clearing block U قطعه بازدارنده
paratonic U از جنبش بازدارنده
farmgate type operations U رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer U کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
deterrents U منع کننده بازدارنده
monoamine oxidase inhibitor U بازدارنده اکسیداز تک امین
mao U بازدارنده اکسیداز تک امین
deterrent U منع کننده بازدارنده
anticrop operations U عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air U عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter air operations U عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
aircraft arresting U دستگاه بازدارنده هواپیما ازحرکت
peace keeping forces U نیروهای بازدارنده و حافظ صلح سازمان ملل
statements U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagate U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation U عملیات کنترل زمین عملیات
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping U عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
air sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m U مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center U مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
aircraft arresting barrier U وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
time resolution U جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit U یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
airhead operations U عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
operation U 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations U عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
aerospace projection operations U عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
treatments U عملیات
op U عملیات
treatment U عملیات
operation U عملیات
operations U عملیات
airmobile operations U عملیات هوارو
nature of the operation U ماهیت عملیات
terrain U زمین عملیات
offence U عملیات تعرضی
phase U مرحله عملیات
heat treatment U عملیات حرارتی
immediate action U عملیات فوری
operationally ready U حاضر به عملیات
hot dogging U عملیات نمایشی
operation overlay U کالک عملیات
night operations U عملیات شبانه
operation map U نقشه عملیات
manual operation U عملیات دستی
offenses U عملیات تعرضی
offenses U عملیات افندی
operating program U برنامه عملیات
phasing U مراحل عملیات
limiting operation U عملیات محدودکننده
logical operations U عملیات منطقی
delays U عملیات تاخیری
operation center U مرکز عملیات
delaying U عملیات تاخیری
action U جنگ عملیات
action U عملیات جنگی
delay U عملیات تاخیری
actions U جنگ عملیات
actions U عملیات جنگی
operation manager U مدیر عملیات
concrete operations U عملیات عینی
offence U عملیات افندی
phased U مرحله عملیات
concept of operations U تدبیر عملیات
autonomous operation U عملیات ازاد
autonomous operation U عملیات مستقل
covert operations U عملیات مخفی
covert operations U عملیات پنهانی
assistant chief of staff, g (operations U معاونت عملیات
arithmetic operation U عملیات حسابی
area of operation U منطقه عملیات
delay action U عملیات تاخیری
delaying action U عملیات تاخیری
amphibious operation U عملیات اب خاکی
denial operations U عملیات ممانعتی
deputy for operations U معاونت عملیات
destructive operation U عملیات مخرب
airborne battlefield U عملیات هوابرد
countermine U عملیات ضد مین
base of operations U پایگاه عملیات
computer operation U عملیات کامپیوتر
combat information center U اطاق عملیات
continuity of operations U مداومت عملیات
continuity of operations U تسلسل عملیات
conversational operation U عملیات محاورهای
chemical operations U عملیات شیمیایی
centre of activities U مرکز عملیات
counter battery U عملیات ضد اتشبار
business type operation U عملیات کامپیوتری
business type operation U عملیات تجارتی
building operations U عملیات ساختمانی
counter military U ضد عملیات نظامی
block operation U عملیات بلوک
base operation U عملیات پایگاهی
air operations U عملیات هوایی
divert action U عملیات مخالف
global operation U عملیات سراسری
flow charts U شمای عملیات
flow chart U شمای عملیات
counter-espionage U عملیات ضدجاسوسی
counter espionage U عملیات ضدجاسوسی
harassing actions U عملیات ایذایی
offensives U عملیات افندی
offensive U عملیات افندی
closing U خاتمه عملیات
earthworks U عملیات خاکی
sabotaging U عملیات تخریبی
sabotages U عملیات تخریبی
sabotaged U عملیات تخریبی
sabotage U عملیات تخریبی
subversive U عملیات براندازی
subversives U عملیات براندازی
dry run U عملیات جنگی
action deferred U تامل در عملیات
earth work U عملیات خاکی
electrochemical treatment U عملیات الکتروشیمایی
espial U عملیات جاسوسی
external operation U عملیات خارجی
f.of operations U حوزه عملیات
hostility U عملیات خصمانه
hostilities U عملیات خصمانه
flight operations U عملیات پرواز
formal operations U عملیات صوری
radius U شعاع عملیات
phases U مرحله عملیات
operations personal U پرسنل عملیات
rescue operation U عملیات نجات
spial U عملیات جاسوسی
theater of operations U صحنه عملیات
thermal treatment U عملیات گرمایی
serial operation U عملیات سری
war room U اتاق عملیات
campaigns U عملیات جنگی
psychological operations U عملیات روانی
initiative U ابتکار عملیات
pseudooperation U شبه عملیات
infiltration U عملیات نفوذی
process chart U نقشه عملیات
scene of action U صحنه عملیات
initiatives U ابتکار عملیات
rehearsals U تکرار عملیات
rehearsal U تکرار عملیات
synchronous operation U عملیات همزمان
terminal operations U عملیات بارانداز
campaign U عملیات جنگی
terminal operations U عملیات اسکلهای
scope U منظور از عملیات
campaigned U عملیات جنگی
scope U هدف عملیات
surface treatment U عملیات سطحی
campaigning U عملیات جنگی
preliminary treatment U عملیات مقدماتی
plan of action U طرح عملیات
region U ناحیه عملیات
operations room U اتاق عملیات
over the beach operations U عملیات ساحلی
over the beach operations U عملیات کرانهای
parallel operation U عملیات موازی
Construction works . U عملیات ساختمانی
regions U ناحیه عملیات
string operation U عملیات رشتهای
Military operations. U عملیات نظامی
Counter – espionage operations k. U عملیات ضد جاسوسی
operations research U تحقیق در عملیات
finishing U عملیات تکمیل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com