Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 56 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
relational operator
U
عملگر رابطهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
relational structure
U
ساختار رابطهای
relational expression
U
عبارت رابطهای
relative cell reference
U
ارجاع سل رابطهای
relational model
U
مدل رابطهای
relational
U
وابستگی رابطهای
rdbms
U
داده رابطهای
relational database
U
پایگاه داده رابطهای
relative addressing
U
ادرس دهی رابطهای
relational database management
U
مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
relational data menagement system
U
سیستم مدیریت پایگاه داده رابطهای
rdbms
U
سیستم مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
ac fittings
U
رابطهای لولهای پخدار بازاویه 53 درجه
dbase iii
U
بسته نرم افزاری مدیریت پایگاه داده رابطهای
operators
U
عملگر
operator
U
عملگر
logical operator
U
عملگر منطقی
operator
U
عملگر
[ریاضی]
monadic operator
U
عملگر تکین
n ary operator
U
عملگر N تایی
nand operator
U
عملگر نقیض و
concatenation operator
U
عملگر الحاقی
unary operator
U
عملگر یگانی
laplace operator
U
عملگر لاپلاس
annihilation operator
U
عملگر نابودی
aggregate operator
U
عملگر جمعی
assignment operator
U
عملگر جایگزینی
binary operator
U
عملگر دوتایی
binary operator
U
عملگر دودوئی
actuator
U
عملگر مکانیکی
boolean operator
U
عملگر بولی
dyadic operator
U
عملگر دوتایی
boolean operator
U
عملگر بول
comparison operator
U
عملگر مقایسه
conditional operator
U
عملگر شرطی
differential operator
U
عملگر دیفرانسیلی
[ریاضی]
boolean operation
U
عملگر منط قی مثل " و" و " یا " و...
boolean operator
U
عملگر جبر بول
redirection operator
U
عملگر تعیین جهت
arithmetic operator
U
نشان حسابی عملگر ریاضی
notation
U
که عملگر پس از عملوند فاهر میشود
Laplace operator
U
عملگر لاپلاس
[ریاضی]
[فیزیک]
notations
U
که عملگر پس از عملوند فاهر میشود
Laplacian
U
عملگر لاپلاس
[ریاضی]
[فیزیک]
argument
U
متغیری که یک عملگر یا تابع روی آن اعمال میشود
arguments
U
متغیری که یک عملگر یا تابع روی آن اعمال میشود
immanentism
U
نظریه فسلفی که معتقد است رابطه میان خدا و فکر و روح و دنیا رابطهای ذاتی است
nor
U
عملگر بولی که یک جدول صحت تولید میکند نایا
attended operation
U
فرآیندی که در صورت وقوع مشکل یک عملگر آماده دارد
logical
U
تابعی که از چندین عملگر منط قی مثل AND و OR تشکیل شده است
arithmetic
U
دستورالعمل برنامه که در آن عملگر عمل مورد نظر را برای اجرا مشخص میکند
postfix
U
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند به طوری که عملگر پس از عملوند می آید
notations
U
عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست
notation
U
عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست
plug compatible manufacurer
U
شرکت تولیدکننده تجهیزات کامپیوتری که بدون نیازمندی به رابطهای سخت افزاری یانرم افزاری اضافی میتواندبه سیستم کامپیوتری موجودوصل شود
prefix notation
U
عملیات ریاضی به صورت منط ق به طوری که عملگر پیش از عملوندها فاهر میشود و نیازی به کروشه نیست
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com