English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 181 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
continous operation U عملکرد پایدار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
two way alternate operation U عملکرد متناوب دو طرفه عملکرد جانشین دوگانه
multitasking U عملکرد چند وفیفهای عملکرد چند تکلیفی
revenue operation U عملکرد
work U عملکرد
method of operation U عملکرد
performance U عملکرد
worked U عملکرد
performances U عملکرد
throughput U عملکرد
operation U عملکرد
process U عملکرد
processes U عملکرد
turn over U عملکرد
dyadic operation U عملکرد دوتایی
concurrent operation U عملکرد همزمان
computer operation U عملکرد کامپیوتری
operating panel U تابلوی عملکرد
binary operation U عملکرد دودوئی
attended operation U عملکرد با مراقب
furnace operation U عملکرد کوره
indirect operation U عملکرد غیرمستقیم
logical operation U عملکرد منطقی
loss marking operation U عملکرد زیانبار
feature U ویژگی عملکرد
unattended operation U عملکرد بی مراقب
transformer operation U عملکرد یا طرزکارترانسفورماتور
telephone operation U عملکرد تلفن
reatrain U عملکرد توام
performance appraisal U عملکرد سنجی
parallel operation U عملکرد موازی
operation analysis U تحلیل عملکرد
monadic operation U عملکرد یگانه
monadic operation U عملکرد تکین
operating lever U اهرم عملکرد
maximum performance U عملکرد حداکثر
machine operating U عملکرد ماشین
feature of performance U ویژگی عملکرد
returns U عملکرد کارکرد
returning U عملکرد کارکرد
returned U عملکرد کارکرد
return U عملکرد کارکرد
off line operation U عملکرد برون خطی
ratings U نحوه عملکرد مجاز
operation U وابسته به عمل عملکرد
multisequencing U عملکرد چند ترتیبی
operating speed U سرعت عملکرد کار
one way only operation U عملکرد فقط یک طرفه
multitasking U عملکرد چند تکلیفی
multiprogramming U عملکرد چند برنامهای
on line operation U عملکرد درون خطی
binary arithmetic operation U عملکرد ریاضی دودویی
rating U نحوه عملکرد مجاز
performance rating U درجه بندی عملکرد
uniprogramming system U سیستم عملکرد تک برنامهای
fixed point operation U عملکرد با ممیز ثابت
electrically operated chuck U سه نظام با عملکرد الکتریکی
two way simultaneous operation U عملکرد همزمان دو طرفه
illegal operation U عملکرد غیر قانونی
input output operation U عملکرد ورودی- خروجی
even-handed treatment U رفتار [عملکرد] عادلانه
indissoluble U پایدار
inexhaustible U پایدار
persistent U پایدار
stable U پایدار
unflinching U پایدار
stables U پایدار
impermanent U نا پایدار
stanch U پایدار
permanent U پایدار
durable U پایدار
perdurable U پایدار
never failing U پایدار
written in water U نا پایدار
abiding U پایدار
constant U پایدار
resistant U پایدار
changeless U پایدار
livelong U پایدار
constants U پایدار
multiprogramming system U سیستم عملکرد چند برنامهای
social audit U ارزیابی عملکرد اجتماعی موسسه
permanent magnet U مغناطیس پایدار
stable nucleus U هسته پایدار
fast U پایدار باوفا
permanent U پایدار ماندنی
p.m. U مغناطیس پایدار
baldachin U سایبان پایدار
fasted U پایدار باوفا
fasts U پایدار باوفا
proof weather U هوا پایدار
perdurably U بطور پایدار
fastest U پایدار باوفا
permanent flow U بده پایدار
baldachino U سایبان پایدار
stable air U هوای پایدار
stable airfoil U ایرفویل پایدار
stable equilibrium U تعادل پایدار
steady state U وضعیت پایدار
unfailing U کم نیامدنی پایدار
stables U پایدار پابرجا
sustainable energy U انرژی پایدار
air resistant U پایدار در هوا
sustained illumination U روشنایی پایدار
steady state growth U رشد پایدار
steady growth U رشد پایدار
stable oscillation U نوسان پایدار
stable isotope U ایزوتوپ پایدار
coarse mine U مین پایدار
magnet U مغناطیس پایدار
undying U پایدار فناناپذیر
fixed material U مواد پایدار
continuous wave U موج پایدار
continuous fire U اتش پایدار
magnets U مغناطیس پایدار
inconstantly U بطور نا پایدار
indissolubly U بطور پایدار
metastable U نیم پایدار
stabilisers U پایدار ساز
undamped wave U موج پایدار
undamped oscillation U موج پایدار
stabilisers U پایدار کننده
metastable U شبه پایدار
baldacchino U سایبان پایدار
stable U پایدار پابرجا
stabilizer U پایدار کننده
baldaquin U سایبان پایدار
dielectric strength U پایدار دی الکتریکی
stabilizer U پایدار ساز
c.w. U موج پایدار
diergolic U خرج مایع پایدار
future-oriented <adj.> U پایدار [نسبت به آینده]
frequency stabilization U پایدار نمودن فرکانس
sustained fire U اتش پایدار یادائمی
hard goods U اجسام پایدار ومقاوم
sustainable <adj.> U پایدار [نسبت به آینده]
for good <idiom> U برای همیشه ،پایدار
metasable equilibrium U تعادل شبه پایدار
semistable elementry particle U ذره شبه پایدار
semistable elementry particle U ذره نیم پایدار
metastable state U حالت نیم پایدار
quasi stable elementry particle U ذزه نیم پایدار
metastable state U تراز نیم پایدار
quasi stable elementry particle U ذره شبه پایدار
metastable solution U محلول شبه پایدار
metastable phase U فاز شبه پایدار
binary switch U سویچی با دو وضعیت پایدار
self sustaining growth U رشد خود پایدار
duplex operation U کارکرد یا عملکرد دوبل مکالمه تلفنی دو طرفه
chunking along U عملکرد یک برنامه طویل الاجراو قابل اطمینان
equilibrium U وضع ثابت و پایدار ترازمندی
continuous illumination U روشنایی پایدار منطقه رزم
permanent magnet dynamic U بلندگوی دینامیک با مغناطیس پایدار
dowel bar U میله پایدار کننده بتن
steady state equilibrium U تعادل در وضعیت رشد پایدار
compatible U زیردستگاهی که در رابطه باکل دستگاه عملکرد مناسبی دارد
permanent magnet centering U تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
unfaling U تمام نشدنی کم نیامدنی پایدار با وفا
permanent magnet focusing U تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
spool U Operations SimultaneousPeripheral Line On عملکرد دستگاه جانبی همزمان به صورت درون خطی
spools U Operations SimultaneousPeripheral Line On عملکرد دستگاه جانبی همزمان به صورت درون خطی
cruise control U کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
numeric keypad U یک وسیله ورودی که مجموعهای از کلیدهای رقم دهدهی وکلیدهایی با عملکرد مخصوص را استفاده میکند
control unit U قسمتی از یک کامپیوتر که عملکرد صحیح واحدهای اریتمتیک نگهداری و انتقال اطلاعات را کنترل میکند
system follow up U ارزیابی و بررسی مستمرسیستم جدید نصب شده به منظور مشاهده میزان عملکرد ان طبق طرح
warm-ups U روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
warm-up U روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
setting time U [مدت زمان لازم جهت تثبیت و پایدار شدن رنگ در رنگرزی]
wild card U روشی که به یک سیستم عامل امکان میدهد تا روی چندین فایل با نامهای مرتبط عملکرد مفیدی داشته باشد
boostrap operation U عملکرد سیستم دینامیکی که دران سیکل اولیه به کمک نیرویا نیروهای خارجی شروع میشود ولی بدون ان ادامه مییابد
thrashing U وضعیتی دریک سیستم عملکرد چند برنامهای که کامپیوتر باید بجای اجرای برنامه ها وقت بیشتری را صرف صفحه بندی کند
race condition U حالت نامعینی که به هنگام عملکرد همزمان ددستورالعملهای دو کامپیوتربوجود می اید و امکان شناخت این مسئله که کدام یک از انها ابتدا تمام خواهند شدوجود ندارد
toggles U مربوط است به هر دستگاهی که دارای دو حالت پایدار است
toggle U مربوط است به هر دستگاهی که دارای دو حالت پایدار است
sustained U پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
sustains U پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
sustain U پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
mflops U یک میلیون عملیات ممیز شناور در ثانیه یک میلیون عملکرد با ممیزشناور در ثانیه Per Operation FloatingPoint illion
auxiliary operation U عملیات کمکی عملکرد کمکی
energy transition U عبور انرژی [ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
performance standard U معیارهای عملکرد معیارهای اجرای کار یاعملکرد یکان یا دستگاه معیارهای اجرای کار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com