English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
subsidiaries U عمق دهنده به انفجار
subsidiary U عمق دهنده به انفجار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
discriminating circuit U مدارتشخیص دهنده انرژیهای عامل انفجار
Other Matches
contact burst preclusion U ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
blast line U مسیرموج انفجار خط موج انفجار
explosive train U مدار انفجار مسیر انفجار
burning train U مسیر انفجار سیکل انفجار
chemical horn U مکانیسم انفجار مین صوتی مکانیسم انفجار شیمیایی
trimmer U زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
crater analysis U تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
bailor U امانت دهنده کفیل دهنده
conglutinative U التیام دهنده جوش دهنده
bailer U امانت دهنده کفیل دهنده
exhibitors U نمایش دهنده ارائه دهنده
extender U توسعه دهنده ادامه دهنده
catalyst U تشکیلات دهنده سازمان دهنده
exhibiter U نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibitor U نمایش دهنده ارائه دهنده
catalysts U تشکیلات دهنده سازمان دهنده
blow-ups U انفجار
blow-up U انفجار
blow up U انفجار
pops U انفجار
pop U انفجار
popped U انفجار
displosion U انفجار
eruption U انفجار
explosions U انفجار
blasts U انفجار
blastment U انفجار
blow out U انفجار
explosion U انفجار
blast U انفجار
blasting U انفجار
brisance U انفجار
plosion U انفجار
detonations U انفجار
detonation U انفجار
bursts U انفجار
burst U انفجار
detonation cord U سیم انفجار
atom samshing U انفجار اتمی
blasting machine U دستگاه انفجار
blast wave U موج انفجار
yields U بازده انفجار
blow out U سوختن انفجار
misfire U گیر در انفجار
big bang U انفجار بزرگ
blast effect U اثر انفجار
misfired U گیر در انفجار
misfires U گیر در انفجار
POW U صدای انفجار
sonic booms U انفجار صوتی
sonic boom U انفجار صوتی
blasts U ضربه انفجار
blasts U صدای انفجار
blast U ضربه انفجار
blast U صدای انفجار
crackles U صدای انفجار پی در پی
crackled U صدای انفجار پی در پی
crackle U صدای انفجار پی در پی
POWs U صدای انفجار
detonation U انفجار ضربهای
detonations U انفجار ناگهانی
aerial burst U انفجار هوایی
explosive U قابل انفجار
explosive force U نیروی انفجار
crater U قیف انفجار
busts U انفجار ترکیدگی
busting U انفجار ترکیدگی
busted U انفجار ترکیدگی
bust U انفجار ترکیدگی
detonations U انفجار ضربهای
craters U قیف انفجار
yielded U بازده انفجار
the force of the explosion U شدت انفجار
implosion U انفجار از داخل
high order detonation U انفجار شدید
impact action U اثر انفجار
fire time U زمان انفجار
explosiveness U قابلیت انفجار
explosive force U قدرت انفجار
explosive energy U قدرت انفجار
explosion proof U ازمایش- انفجار
explosion proof U پوشش ضد انفجار
explosion hazard U خطر انفجار
explosimeter U انفجار سنج
detonation charge U خرج انفجار
inexplosive U غیرقابل انفجار
information explosion U انفجار اطلاعات
outburst U انفجار غضب
time of disintegration U زمان انفجار
sympathetic detonation U انفجار القایی
swooper U انفجار دار
detonation U انفجار ناگهانی
population explosion U انفجار جمعیت
lead in U مداررابط انفجار
detonating slab U مسیر انفجار
detonatable U قابل انفجار
detonative U اماده انفجار
gust U انفجار فوت
countermining U انفجار ضد مین
outbursts U انفجار غضب
combustion chamber U اطاق انفجار
combustiblity U قابلیت انفجار
crepitation U انفجار مکرر
ignitor U وسیله انفجار
yield U بازده انفجار
gusts U انفجار فوت
bursting set U محل انفجار
detonable U قابل انفجار
burst wave U موج انفجار
destruct system U سیستم انفجار
dead center ignition U نقطه انفجار
impact U اثر ترکش انفجار
low order U انفجار کند یا ناقص
poised mine U مین اماده انفجار
service mine U مین قابل انفجار
impacts U اثر ترکش انفجار
explosives U مواد قابل انفجار
bursts U انفجار منفجر شدن
burst U انفجار منفجر شدن
burst U منفجر کردن انفجار
blast effect U اثر موج انفجار
tnt equivalent U معادل با قدرت انفجار تی ان تی
blastment U تاثیرونفوذ انفجار بادخوردگی
late time U زمان سکته انفجار
afterwinds U باد بعد از انفجار
flex x U خرج انفجار کتابی
flex x U خرج انفجار ورقهای
crepitate U انفجار پی درپی کردن
explosive range U گستره انفجار پذیری
breech chamber U محفظه خرج انفجار
atomic time U زمان انفجار اتمی
atom samsher U دستگاه انفجار اتمی
armed mine U مین اماده انفجار
armed ammunition U مهمات اماده انفجار
high order detonation U انفجار انی وکامل
powder keg U چیز قابل انفجار
powder kegs U چیز قابل انفجار
contact fire U انفجار در اثر تماس
detonating U ترکاننده وابسته به انفجار
bursts U منفجر کردن انفجار
piezometer U دستگاه سنجش شدت انفجار
contingent effects U اثرات احتمالی انفجار هستهای
impact action U عمل انفجار نیروی ترکش
fire time U زمان اجرای اتش یا انفجار
ice mine U مین مخصوص انفجار زیریخی
predictor U دستگاه محاسب زمان انفجار
exudation U مواد پخش شونده در یک انفجار
countermining distance U فاصله ضد انفجار زنجیری مین
sofar U دستگاه ثبت انفجار در زیردریا
proximity fuze U فیوز مخصوص انفجار مرمی
strip U تخلیه موادخطرناک یا قابل انفجار
ice mining U انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
fire in the hole U انفجار نزدیک است به جان پناه
acoustic circuit U مدار عکس العمل انفجار صوتی
countermining U زنجیری کردن ترتیب انفجار مینها
afterwinds U باد مخالف جهت انفجار اتمی
drag loading U نتیجه کشش بادیا موج انفجار
firing area U نقطه شروع انفجار مین میدان تیر
sticky charge U خرج انفجاری قابل چسباندن در محل انفجار
yield U قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
yielded U قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
yields U قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
crackles U صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
crackled U صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
crackle U صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
sympathetic detonation U انفجاری که دراثر انفجار مواد منفجره دیگررخ میدهد
shock wave U موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
zero point U نقطه مرکزی گلوله اتشین اتمی در لحظه انفجار
late time U زمان بین سقوط بمب تا شروع انفجار اتمی
shock waves U موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
warned protected U قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
warned exposed U قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
indicator U نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
looks U زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
war head U قسمت قابل انفجار اژدر که هنگام مشق کردن برداشته میشود
looked U زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
look U زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
anti knock U ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
shell-shock U اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
shell shock U اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
altitude azimuth U عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
water injection U پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
anticountermining device U وسیله ضد انفجار مین دریایی در اثر ضربه ضامن انفجارضربتی مین
supercritical U حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
implosion weapon U جنگ افزار اتمی حساس قابل انفجار با تجزیه اتمی
command detonated U منفجر شونده از راه دور قابل انفجار با فرمان دور
shock front U جبهه یا خط جبهه موج انفجار گلوله اتمی
sonic booms U انفجار صوتی شکستن دیوار صوتی
sonic boom U انفجار صوتی شکستن دیوار صوتی
joggers U هل دهنده
shover U هل دهنده
pushers U هل دهنده
jogger U هل دهنده
pusher U هل دهنده
trimestr U رخ دهنده
donar U دهنده
irriguous U اب دهنده
donor U دهنده
giver U دهنده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com