Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
inns of chancery
U
عمارتی در لندن که بیشترشاگردانش حقوق در ان زندگی می کردند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mohock
U
تنی ازگردن کلفتهای اشرافی درسده هجدهم درخیابانهای لندن اوباشی می کردند
scotland yard
U
نام کوچهای در لندن که اداره مرکزی شهربانی لندن در ان قراردارد
to found a building
U
عمارتی برپاکردن
to plan a building
U
عمارتی راطرح ریزی کردن
common low
U
سیستم حقوقی انگلستان که ازحقوق مدنی و حقوق کلیسایی متمایز است زیرا این قسمت از حقوق انگلستان از پارلمان ناشی نشده عرف و عادت حقوق عرفی
public international law
U
حقوق بین الملل عمومی حقوق عام ملل
postliminum
U
قسمت پشت در قانون بازگشت حقوق یاقانون استعاده حقوق یا اعاده وضع حقوقی سابق
it is impossible to live there
U
نمیشود در انجا زندگی کرد زندگی
detention of pay
U
ممانعت ازپرداخت حقوق توقیف حقوق
London
U
لندن
the metropolis
U
لندن
cockney
U
اهل لندن
cockneys
U
اهل لندن
Fleet Street
U
جراید لندن
In the very heart of london .
U
درقلب لندن
london ivy
U
دود و مه لندن
londoner
U
اهل لندن
Beefeaters
U
نگهبان برج لندن
scotland yard
U
اداره کاراگاهی لندن
east end
U
قسمت شرقی لندن
Beefeater
U
نگهبان برج لندن
Scotland
U
اداره اگاهی در لندن
we learnt from london that
U
از لندن خبر میرسد
protective duty
U
حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
london in size
U
پس از لندن نیویورک بزرگترین شهراست
clearinghouse
U
موسسه تهاتری لندن انبار
general posr office
U
اداره مرکزی پست در لندن
What time does the train arrive in London?
U
چه وقت قطار به لندن می رسد؟
harbour dues
U
حقوق اسکله حقوق لنگراندازی
transpontine
U
واقع درجنوب رود تیمز در لندن
Does the train stop in London?
U
آیا قطار در لندن توقف دارد؟
I'd like to book a flight to london.
یک پرواز به لندن می خواهم رزرو کنم.
attainder
U
سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی
allotment advice
U
پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
advalorem duty
U
حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
london system
U
سیستم لندن در دفاع هلندی شاه شطرنج
Is this the right platform for the train to London?
U
آیا این سکوی قطار لندن است؟
Life is ten percent what happens to you and ninety percent how you respond to it.
U
ده درصد از زندگی، اتفاقاتی است که برایتان می افتد و نود درصد باقی مانده زندگی واکنش شما به این اتفاقات است.
lombard street
U
خیا بان صرافان و بانک دارهادر شهر لندن
imperial institute
U
بنگاه امپراطوری است در لندن برای پیشرفت بازرگانی
tomorow morning . I wI'll leavew for london.
U
فردا صبح بسوی لندن حرکت خواهم کرد
Change at London and get a local train.
در لندن عوض کنید و یک قطار محلی سوار شوید.
You have to change at London.
شما باید در لندن قطار تان را عوض کنید.
bigben
U
ساعت بزرگی که بر برج پارلمان لندن نصب شده است
pantechnicon
U
نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
pantechnicons
U
نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
he was refused employment
U
کردند
baltic exchange
U
بازار یاتالار بورسی در لندن که مربوط به کرایه کشتی ومعاملات مربوطه میباشد
they proclaimed him sovereign
U
اعلان کردند
they put their heads together
U
با هم مشورت کردند
they mulcted him
U
او را جریمه کردند
The trees are in bloom .
U
درختها گه کردند
they had words
U
باهم نزاع کردند
potsdom agreement
U
تاکید وتشریح کردند
They greeted each other.
U
با هم سلام وتعارف کردند
It was required of me . They imposed it on me .
U
آنرا به من تکلیف کردند
he was sent to england
U
به انگلیس اعزام کردند
They pinched my keys.
U
کلیدهایم رابلند کردند
They escaped under cover of darkness.
U
درتاریکی شب فرار کردند
they put up a good fight
U
جنگ خوبی کردند
what a ready welcome i found!
U
چه حسن استقبالی از من کردند !
lead a dog's life
<idiom>
U
زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
the house was highly rated
U
خانه رازیاد تقویم کردند
They beat each other black and blue.
U
همدیگر را خونین ومالین کردند
they were made one
U
یعنی باهم عروسی کردند
bombers raided the city
U
بمب افگن ها ان شهررابمباران کردند
They changed seats .
U
صندلی هایشان را با هم عوض کردند
The kids stamped on the ants .
U
بچه ها مورچه را با لگه له می کردند
His path was strewn with flowers .
U
مقدم اورا گلباران کردند
They were talking in Spanish .
U
بزبان اسپانیولی صحبت می کردند
its was extended
U
مدت اعتبارانرا دراز کردند
He was deported from Iran.
U
اورااز ایران اخراج کردند
they poured toward that city
U
سوی ان شهر هجوم کردند
authorized stoppage
U
برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
Fatimid
U
[پادشاهان اسلامی که در مصر حکومت می کردند.]
bombers raided the city
U
بمب افگن هابران شهرحمله کردند
he paid through the nose
U
زیاد به او تحمیل کردند گوشش را بریدند
We sent for the doctor.
U
برای ما این دکتر را صدا کردند.
he was engagedon probation
U
بعنوان کاراموزی اورا استخدام کردند
I had my car broken into last week.
U
هفته پیش از ماشینم دزدی کردند.
the exercised thier veto
U
انها حق وتوی خود را اعمال کردند
The soldirs leg was amputated .
U
پای سرباز را قطع کردند ( بریدند )
They searched the whole town .
U
تمام شهر را گشتند ( جستجو کردند )
They shook hand and made up.
U
با یکدیگر دست دادند وآشتی کردند
He was framed.
U
برایش پاپوش دوختند ( توطئه کردند )
she was shot for a spy
U
اورابه تهمت جاروزی تیرباران کردند
The bandits stripped him of all his belongines .
U
دزدهای سر گردنه ( راهزنان ) اورا لخت کردند
Everybody condemned his foolish behaviour .
U
همه رفتار نادرست اورا محکوم کردند
corinthian brass or bronze
U
یکجور مفرغ که ازسیم و زرومس ترکیب می کردند
they howled the speaker down
U
سخنگوراباجیغ وداد وادار به پایین امدن کردند
They I got confused .
U
آنقدر ازمن سؤال کردند که گیج شدم
knickerbocker
U
زاده هلندی هایی که به york new کوچ کردند
The victors demanded unconditional surrender .
U
فاتحین تقاضای تسلیم بدون قید وشرط کردند
The planes pin- pointed the enemy targets .
U
هواپیما ها گشتند تا هدفهای دشمن را دقیق پیدا کردند
Shoppers were scrambling to get the best bargains.
U
خریداران تقلا می کردند بهترین معامله را داشته باشند.
Few reporters dared to enter the war zone.
U
چندی از خبرنگاران جرأت کردند وارد منطقه جنگی بشوند.
Boer
U
سفید پوستی که نیاکانش در قرن هفدهم از هلند کوچ کردند
I wanted to go camping but the others quickly ruled out that idea.
U
من می خواستم به کمپینگ بروم اما دیگران سریع ردش کردند.
leet
U
دادگاهی که تیول داران سالی یا ششماه یکبار برپا می کردند
The room is bare of furniture .
U
این اتاق خیلی لخت کردند ( مبلمان کافی ندارد )
Our children have all left home now, but
[except]
[bar]
one.
U
همه بچه های ما خانه را ترک کردند به غیر از یکی.
Boers
U
سفید پوستی که نیاکانش در قرن هفدهم از هلند کوچ کردند
mansion house
U
خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
myrmidon
U
یکی از اهالی جنگجوی thessalyکه در جنگ troyپادشاه خودرا پیروی کردند
Quantel
U
شرکت گرافیک کامپیوتری که سیستم گرافیکی Hrrey , Paint box را تولید کردند
sabbatical year
U
در دوران یهودیان باستان سال هفتم که طی آن زمین را آیش می کردند و بدهکاران را می بخشیدند
lombards
U
گروهی از کشور یتانان المانی نژاد که در سده ششم ایتالیارا فتح کردند
generations
U
کامپیوترهای اصلی که طبق فناوری بر حسب نور ساخته شده اند و شروع به کار کردند
generation
U
کامپیوترهای اصلی که طبق فناوری بر حسب نور ساخته شده اند و شروع به کار کردند
We planned to do a cross-country trip in the US, but our parents ruled that out/vetoed it.
U
ما برنامه ریختیم سفری سرتاسری در ایالات متحده بکنیم اما پدر و مادرمان جلویمان را گرفتند
[مخالفت کردند ]
.
socialist international
U
بین الملل سوسیالیست انجمن جهانی احزاب سوسیال دمکرات در لندن که به سال 1591 تاسیس یافته است واعضا ان را احزاب سوسیالیست معتدل تشکیل می دهند
tripartite declaration of 0
U
اعلامیه سه جانبه 0591 اعلامیهای که در ان دولتهای امریکا و انگلستان و فرانسه امامیت ارضی اسرائیل و نیزوضع موجود فلسطین راتضمین کردند
I had pins and needles in my legs.
U
ساق پاهایم
[در اثر خواب رفتگی]
مور مور می کردند.
scotland yard
U
اداره مرکزی جدیدی برای شهربانی لندن در کناررود تایمز بنا شده است اداره جنایی که نام اختصاری ان cid میباشد نیز جزء این سازمان است
The husband and wife got into an argument . The husband and wife had an acrimonious exchange .
زن و شوهر بگو مگوشان شد
[بگو مگو کردند]
brian kellogg
U
پیمانی که مبتکر ان بریان کلوگ وزیرخارجه امریکا در 8291 بودو امضا کنندگان ان جنگ را به عنوان وسیله حل اختلافات بین المللی محکوم و تحریم کردند
totems
U
روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
totem
U
روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
wile a
U
در زندگی
eau de vie
U
اب زندگی
togetherness
U
زندگی با هم
existence
U
زندگی
habitance
U
زندگی
existences
U
زندگی
lives
U
زندگی
life
U
زندگی
vivification
U
زندگی
living
U
زندگی
lives of great men
U
زندگی
lifeline
U
خط زندگی
habitancy
U
زندگی
lifelines
U
خط زندگی
vita
U
زندگی
vital
U
وابسته به زندگی
life-cycle
U
چرخه زندگی
a life full of incidents
U
زندگی پر رویداد
life-cycles
U
چرخه زندگی
career
U
دوره زندگی
vegetation
U
زندگی گیاهی
country life
U
زندگی روشنایی
lifestyle
U
شیوهی زندگی
concubinage
U
زندگی بطورصیغه
lifeless
U
عاری از زندگی
life expectancy
U
امید زندگی
life expectancy
U
امید به زندگی
life expectancies
U
امید زندگی
temporal life
U
زندگی موقت
domiciled
[law]
[politics]
<adj.>
U
محل زندگی
careered
U
دوره زندگی
careering
U
دوره زندگی
life of privation
U
زندگی در سختی
azoic
U
تهی از زندگی
livers
U
زندگی کننده
liver
U
زندگی کننده
animates
U
زندگی بخشیدن
animate
U
زندگی بخشیدن
animality
U
زندگی جانوران
lifelike
U
زندگی مانند
vitalize
U
زندگی دادن
joie de vivre
U
نشاط زندگی
vital energy
U
نیروی زندگی
uterine life
U
زندگی زهدانی
careers
U
دوره زندگی
resident
<adj.>
U
محل زندگی
monkery
U
زندگی راهبی
live forever
U
زندگی ابدی
lifeway
U
طرز زندگی
life sustenance
U
گذران زندگی
life style
U
سبک زندگی
life motto
U
شعار زندگی
life instinct
U
غریزه زندگی
life history
U
تاریخچه زندگی
life experiences
U
تجارب زندگی
life cycle
U
دوره زندگی
life chance
U
مجال زندگی
living standard
U
سطح زندگی
level of living
U
سطح زندگی
liveable
U
قابل زندگی
living area
U
منطقه زندگی
living cost
U
هزینه زندگی
facts of life
<idiom>
U
حقایق زندگی
(the) high life
<idiom>
U
زندگی تجملاتی
married life
U
زندگی زناشویی
marriage life
U
زندگی زناشویی
life of Riley
<idiom>
زندگی بی دغدغه
parasitism
U
زندگی طفیلی
planetary life
U
زندگی دربدر
Shame on you !
U
تف بر این زندگی
pied-a-terre
U
جای زندگی
living death
U
زندگی مرگبار
living expenses
U
هزینه زندگی
public life
U
زندگی در سیاست
public life
U
زندگی سیاسی
sequestered life
U
زندگی مجرد
monandry
U
زندگی با یک شوهر
ever lasting life
U
زندگی جاویدان
evening of life
U
شام زندگی
single life
U
زندگی مجردی
eremitism
U
زندگی زاهدانه
eremitic life
U
زندگی زاهدانه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com