Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
booklore
U
علم کتابی معلومات ناشی از مطالعه کتاب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
versions
U
کتابی که ترجمه کتاب دیگرباشد
version
U
کتابی که ترجمه کتاب دیگرباشد
what not
U
قفسه گنجه طاقچه دار کتاب دان جا کتابی
She laid the book aside .
U
کتاب را کنار گذاشت ( مطالعه اش را متوقف کرد)
feasability study
U
مطالعه امکان اجرای چیزی مطالعه اقتصادی بودن امری
capitulary
U
کتاب راهنمای کلمات کتاب مقدس کتاب دعا
karyosystematice
U
بخشی از رده بندی موجودات که روابط طبیعی انهارابوسیله مطالعه خصوصیات سلولی موجودات مورد مطالعه قرارمیدهد
low cycle fatigue
U
خستگی ناشی از لرزشهایی بافرکانس کم ناشی از تغییرسرعت دوران دستگاه
tortious liability
U
ضمان ناشی از شبه جرم مسئوولیت ناشی از خطای مدنی
deuteronomic
U
وابسته به کتاب تثنیه که دومین کتاب تورات است
book of reference
U
کتاب برای مراجعه گاهگاهی کتاب راهنما
caxton
U
کتاب کاکستون نخستین کتاب چاپ کن انگلیسی
readers
U
مصصح چاپخانه کتاب قرائت کتاب خواندنی
reader
U
مصصح چاپخانه کتاب قرائت کتاب خواندنی
qualifications
U
معلومات
information
U
معلومات
background
U
معلومات قبلی
know how
U
معلومات خاص
knowledge base
U
پایگاه معلومات
knowledge engineering
U
مهندسی معلومات
knowledge representation
U
نمایش معلومات
knowledge acquisition
U
کسب معلومات
backgrounds
U
معلومات قبلی
witting
U
معلومات دانش
information test
U
ازمون معلومات
information
U
معلومات اگاهگان
information
U
معلومات معیطات
accomplishments
U
معلومات هنرها
look ahead
U
جمع کننده سریع که وجود رقم نقلی ناشی از جمع را پیش بینی میکند. و تاخیر ناشی از آن را حذف میکند
smattering
U
معلومات دست وپاشکسته
brush up
U
معلومات خود را تجدیدکردن
unbeknown
U
خارج از معلومات شخصی
unbeknownst
U
خارج از معلومات شخصی
input data
U
معلومات یا دادههای ورودی
invisible hand
U
منشاء این اصطلاح کتاب "ثروت ملل "ادام اسمیت است . بر اساس این کتاب
information
[on]
about somebody]
[something]
U
معلومات
[در باره کسی یا چیزی]
sphere
U
دایره معلومات احاطه کردن
spheres
U
دایره معلومات احاطه کردن
wisenheimer
U
کسیکه معلومات سطحی درهمه چیز دارد
weisenheimer
U
کسیکه معلومات سطحی در همه چیز دارد
To perfect oneself in a foreign language .
U
معلومات خودرا در یک زبان خارجی کامل کردن
encyclopedist
U
دارای معلومات جامع دایره المعارف نویس
literary
U
کتابی
bookish
U
کتابی
scribal
U
کتابی
by the book
U
کتابی
literay
U
کتابی
bookman
U
کتابی
edition
[ed.]
[of a book]
U
چاپ
[کتابی]
carpenter stopper
U
خفت کتابی
edition
[ed.]
[of a book]
U
ویرایش
[کتابی]
credenza
U
قفسه یا جا کتابی
Duch arch
U
قوس کتابی
book learning
U
علم کتابی
the a of a book
U
خوانندگان کتابی
purview of a book
U
انچه کتابی فرامیگیرد
needle book
U
سوزن دان کتابی
to inset a sheet in a book
U
برگی را در کتابی گذاشتن
delectus
U
کتابی که پارههای برگزیده
flex x
U
خرج انفجار کتابی
when reading a book
U
در حال خواندن کتابی
book move
U
حرکت کتابی شطرنج
To bind a book.
U
کتابی را جلد کردن
bookplayer
U
شطرنج باز کتابی
he presented me with a book
U
کتابی بمن پیشکشی کرد
i had never seen such a book
U
من هرگز چنین کتابی ندیده ام
to wade through a book
U
بکندی وزحمت کتابی راخواندن
book draw
U
تساوی کتابی یا تئوریک شطرنج
the forthcoming book
U
کتابی که به زودی به فروشگاه می آید
with out book
U
برون سند کتابی ازبر
he presented abook to me
U
کتابی بمن پیشکشی کرد
to license a book
U
اجازه چاپ کتابی را دادن
to put any one through a book
U
کسیرا وادار بخواندن کتابی کردن
interpolator
U
کسیکه عبارات قلب در کتابی می افزاید
scissors and paste
U
تالیف کتابی با برشهای کتابهای دیگر
pedantry or pedantism
U
پیروی ازعلم کتابی یا قواعد نظری
sexto
U
کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
rubricator
U
کسیکه عنوانهای کتابی رابخط قرمز مینویسد
interleave
U
برگ سفید لای صفحات کتابی گذاشتن
to read a book
U
کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
interleaf
U
برگ سفید که لای برگهای کتابی بگذارند
accession number
U
نمره مسلسل کتابی که به کتب کتابخانه افزوده میشود
grangerism
U
ارایش کتابی باموادچاپی یاعکس هایی که ازکتابهای دیگرببرند
to prefix a chapter to a book
U
فصلی بطور دیباچه یا مقدمه در جلو کتابی نوشتن
sherlu
U
اولین برنامه زبان طبیعی که تجزیه و تحلیل نحوی ومعناشناسی را با معلومات جهان مجتمع کرده است
White Papers
U
کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
A to Z
U
کتابی حاوی اطلاعات مربوط به نقشه راههای یک شهر یا ناحیه مشخص
White Paper
U
کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
glossarist
U
کسی که در پایان کتابی فهرست یا فرهنگی برای لغات دشوار ان تهیه میکند مفسر
perusal
U
مطالعه
extemporal
U
بی مطالعه
extemporarily
U
بی مطالعه
studies
U
مطالعه
etude
U
مطالعه
study
U
مطالعه
studying
U
مطالعه
off hand
U
بی مطالعه
offhandedly
U
بی مطالعه
readings
U
مطالعه
offhanded
U
بی مطالعه
reading
U
مطالعه
impromptu
U
بی مطالعه تصنیف
inspect
U
مطالعه کردن
analyse
[British]
U
مطالعه کردن
evaluate
U
مطالعه کردن
study
U
مطالعه کردن
analyze
[American]
U
مطالعه کردن
dissect
[analyse]
U
مطالعه کردن
assay
U
مطالعه کردن
unstudied
U
مطالعه نشده
portable standard
U
چراغ مطالعه
bolt
[examine]
U
مطالعه کردن
at sight
U
بی مطالعه قبلی
explore
U
مطالعه کردن
look into
U
مطالعه کردن
scrutinize
U
مطالعه کردن
survey
U
مطالعه کردن
feasibility study
U
مطالعه امکانپذیری
surveyed
U
مطالعه مجمل
studios
U
اطاق مطالعه
studio
U
اطاق مطالعه
examine
U
مطالعه کردن
enquire into
U
مطالعه کردن
surveys
U
مطالعه مجمل
praxeology
U
مطالعه رفتارانسان
determine
U
مطالعه کردن
check
U
مطالعه کردن
investigate
U
مطالعه کردن
survey
U
مطالعه مجمل
motion study
U
مطالعه ی حرکت
studied
U
از روی مطالعه
system study
U
مطالعه سیستم
lucubration
U
مطالعه سخت
study habits
U
عادتهای مطالعه
teppetology
U
مطالعه ریشه ای فرش
sub judice
U
مورد مطالعه دادگاه
analyses
U
جزئیات را مطالعه کردن
analyzing
U
جزئیات را مطالعه کردن
analyzes
U
جزئیات را مطالعه کردن
metallography
U
مطالعه الیاژهای فلزی
subject
U
مبحث موضوع مطالعه
psychognosy
U
مطالعه عمیق روانی
well-read
U
اهل مطالعه و تحقیق
teleology
U
مطالعه حکمت غایی
psychognosis
U
مطالعه عمیق روانی
thought out
U
سنجیده مطالعه شده
feasibility study
U
مطالعه امکان سنجی
thought-out
U
سنجیده مطالعه شده
well read
U
اهل مطالعه و تحقیق
myrmecologyt
U
مطالعه علمی مورچگان
criminology
U
مطالعه علمی جرم
self study
U
مطالعه پیش خود
analysed
U
جزئیات را مطالعه کردن
analyse
U
جزئیات را مطالعه کردن
demography
U
مطالعه مهاجرت جمعیت
to pore
[over; on]
U
به مطالعه دقیق پرداختن
cella
U
[اتاق مطالعه ی راهبها]
subjects
U
مبحث موضوع مطالعه
to study out
U
با بر رسی یا مطالعه پیداکردن
subjecting
U
مبحث موضوع مطالعه
analyzed
U
جزئیات را مطالعه کردن
geologic survey
U
مطالعه زمین شناسی
analysing
U
جزئیات را مطالعه کردن
ethnography
U
مطالعه علمی نژادها
subjected
U
مبحث موضوع مطالعه
extemporises
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporising
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
studying
U
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
reconsiders
U
مجددا درامری مطالعه کردن
extemporizing
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
articulated machine lamp
U
چراغ مطالعه با گردن تاشو
extemporized
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
optics
U
علم مطالعه در خواص نور
sight-reads
U
بدون مطالعه قبلی خواندن
extemporised
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
capability study
U
مطالعه امکان انجام کار
angiology
U
مطالعه عروق خونی و لنفی
consumer research
U
مطالعه وضعیت مصرف کنندگان
sight read
U
بدون مطالعه قبلی خواندن
reconsider
U
مجددا درامری مطالعه کردن
reconsidered
U
مجددا درامری مطالعه کردن
studies
U
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
extemporizes
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
ethnology
U
علم مطالعه نژادها و اقوام
reconsidering
U
مجددا درامری مطالعه کردن
humanist
U
مطالعه کننده طبیعت یا امورانسانی
study
U
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
extemporize
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
faunist
U
کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
geopolitics
U
مطالعه نفوذ عوامل فیزیکی
geophysical survey
U
مطالعه خواص فیزیکی زمین
methods of economic study
U
روشهای مطالعه علم اقتصاد
integrate circuit technology
U
مطالعه فن مدار مجتمع تکنولوژی ای سی
income and expenditure approach
U
مطالعه جریان پول و اثاراقتصادی ان
sight-read
U
بدون مطالعه قبلی خواندن
sight-reading
U
بدون مطالعه قبلی خواندن
flexible arm lamp
U
چراغ مطالعه قابل انعطاف
gastroenterology
U
مطالعه معده و روزده وبیماریهای ان
sinology
U
مطالعه ادبیات ورسوم چین
adjustable lamp
چراغ مطالعه قابل تنظیم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com