Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
optics
U
علم مطالعه در خواص نور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
harmonics
U
مبحث مطالعه خواص ومختصات اصوات موسیقی مبحث الحان موزون همسازها
epizoology
U
علم مطالعه خواص وبوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizootiology
U
علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizootology
U
علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
geophysical survey
U
مطالعه خواص فیزیکی زمین
Other Matches
feasability study
U
مطالعه امکان اجرای چیزی مطالعه اقتصادی بودن امری
isotropic solutions
U
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
karyosystematice
U
بخشی از رده بندی موجودات که روابط طبیعی انهارابوسیله مطالعه خصوصیات سلولی موجودات مورد مطالعه قرارمیدهد
attributes
U
خواص
attributing
U
خواص
properties
U
خواص
attribute
U
خواص
elastic properties
U
خواص ارتجاعی
intrinsic properties
U
خواص ذاتی
intensive properties
U
خواص شدتی
mechanical properties
U
خواص مکانیکی
attributing
U
صفت خواص
product capabilities
U
خواص محصول
bulk properties
U
خواص گروهی
hydrological
U
وابسته به خواص اب
collective properties
U
خواص کولیگاتیو
attribute
U
صفت خواص
attributes
U
صفت خواص
chemical properties
U
خواص شیمیایی
property list
U
سیاهه خواص
papaverous
U
دارای خواص خشخاش
electro magnetism
U
برق و خواص مغناطیسی
properties of section
U
خواص مقاطع تیرها
partial molar properties
U
خواص جزیی مولی
adhesion agent
U
ماده تشدیدکننده خواص
acoustics
U
خواص صوتی ساختمان
amphoteric
U
دارای خواص متضاد
general properties of bodies
U
خواص عمومی اجسام
oleaginous
U
دارای خواص روغن
magnetics
U
علم خواص مغناطیسی
electronography
U
ثبت خواص الکتریسته ساکن
hydraulic
U
وابسته به مبحث خواص اب درحرکت
electro magnetism
U
تولید خواص مغناطیسی بوسیله
electrokinetics
U
علم خواص برق متحرک
pneumatics
U
علم خواص هوا و گاز
propertied
U
متمکن دارای خواص معین
unsex
U
از خواص جنسی محروم کردن
isotropic
U
دارای خواص فیزیکی مشابه
physicochemical
U
وابسته به خواص فیزیکی وشیمیایی اجسام
to turn something
U
تغییر کردن در ظاهر یا خواص خود
isotropic
U
دارای خواص برابر از هرسو همگرای
electro statics
U
علم خواص الکتریک هنگام بیحرکتی
actinology
U
دانشی که دران از خواص نورگفتگو میکند
atom
U
کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
axiology
U
علم ارزش یا خواص ونوامیس ذاتی اجسام
aircraft alternation
U
اصلاحات در خواص فیزیکی وخصوصیات پرواز هواپیما
atoms
U
کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
gyromagnetic
U
وابسته به خواص مغناطیسی جسم الکتریکی چرخنده
metamerism
U
برابری در ترکیب و وزن ودگرگونی در خواص شیمیایی
actinic
U
دارای خواص پرتوافکنی مربوط به تاثیر شیمیایی
pneumatology
U
روح شناسی علم خواص هواو گازها
Green tea is esteemed for its health-giving properties.
U
ارزش چای سبز در خواص سلامت بخش آن است.
additive
ماده ای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به آن اضافه شود
additives
U
مادهای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به ان اضافه شود
miscibility
U
قابلیت امیختن و اختلاط بدون از دست دادن خواص خود
platinum metal
U
ترکیب نیکل و روی و مس که تا اندازهای خواص پلاتین راپیدا میکند
charactristic curve
U
نموداری برای نمایش خواص نیروهای برا و پسای حاصل از یک ایرفویل
color code
U
روشی برای مشخص کردن یک جسم یا خواص ان با استفاده از ترکیبات مختلف رنگها
epiphytology
U
علمی که درباره خواص و بوم شناسی وعلل شیوع امراض گیاهی بحث میکند
gestalt
U
معین بطوریکه اجزاء ان خواص مختصه خودراازطرح و یاشکلی که از این ترکیب بدست اید
extemporarily
U
بی مطالعه
reading
U
مطالعه
readings
U
مطالعه
extemporal
U
بی مطالعه
off hand
U
بی مطالعه
perusal
U
مطالعه
studies
U
مطالعه
offhandedly
U
بی مطالعه
offhanded
U
بی مطالعه
etude
U
مطالعه
studying
U
مطالعه
study
U
مطالعه
determine
U
مطالعه کردن
bolt
[examine]
U
مطالعه کردن
motion study
U
مطالعه ی حرکت
evaluate
U
مطالعه کردن
enquire into
U
مطالعه کردن
examine
U
مطالعه کردن
explore
U
مطالعه کردن
inspect
U
مطالعه کردن
investigate
U
مطالعه کردن
look into
U
مطالعه کردن
scrutinize
U
مطالعه کردن
survey
U
مطالعه کردن
check
U
مطالعه کردن
portable standard
U
چراغ مطالعه
praxeology
U
مطالعه رفتارانسان
study habits
U
عادتهای مطالعه
system study
U
مطالعه سیستم
unstudied
U
مطالعه نشده
analyse
[British]
U
مطالعه کردن
feasibility study
U
مطالعه امکانپذیری
lucubration
U
مطالعه سخت
assay
U
مطالعه کردن
dissect
[analyse]
U
مطالعه کردن
study
U
مطالعه کردن
analyze
[American]
U
مطالعه کردن
survey
U
مطالعه مجمل
surveyed
U
مطالعه مجمل
surveys
U
مطالعه مجمل
impromptu
U
بی مطالعه تصنیف
at sight
U
بی مطالعه قبلی
studied
U
از روی مطالعه
studios
U
اطاق مطالعه
studio
U
اطاق مطالعه
metallography
U
مطالعه الیاژهای فلزی
teleology
U
مطالعه حکمت غایی
to study out
U
با بر رسی یا مطالعه پیداکردن
sub judice
U
مورد مطالعه دادگاه
teppetology
U
مطالعه ریشه ای فرش
to pore
[over; on]
U
به مطالعه دقیق پرداختن
self study
U
مطالعه پیش خود
psychognosy
U
مطالعه عمیق روانی
subject
U
مبحث موضوع مطالعه
subjected
U
مبحث موضوع مطالعه
subjecting
U
مبحث موضوع مطالعه
subjects
U
مبحث موضوع مطالعه
demography
U
مطالعه مهاجرت جمعیت
ethnography
U
مطالعه علمی نژادها
myrmecologyt
U
مطالعه علمی مورچگان
psychognosis
U
مطالعه عمیق روانی
criminology
U
مطالعه علمی جرم
thought out
U
سنجیده مطالعه شده
cella
U
[اتاق مطالعه ی راهبها]
well-read
U
اهل مطالعه و تحقیق
well read
U
اهل مطالعه و تحقیق
analyzing
U
جزئیات را مطالعه کردن
analyzes
U
جزئیات را مطالعه کردن
geologic survey
U
مطالعه زمین شناسی
analyzed
U
جزئیات را مطالعه کردن
analysing
U
جزئیات را مطالعه کردن
analyses
U
جزئیات را مطالعه کردن
thought-out
U
سنجیده مطالعه شده
feasibility study
U
مطالعه امکان سنجی
analyse
U
جزئیات را مطالعه کردن
analysed
U
جزئیات را مطالعه کردن
reconsidering
U
مجددا درامری مطالعه کردن
reconsidered
U
مجددا درامری مطالعه کردن
sight-reads
U
بدون مطالعه قبلی خواندن
geopolitics
U
مطالعه نفوذ عوامل فیزیکی
reconsider
U
مجددا درامری مطالعه کردن
extemporised
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporising
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporize
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporized
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
adjustable lamp
چراغ مطالعه قابل تنظیم
extemporizing
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
sight read
U
بدون مطالعه قبلی خواندن
toponymy
U
مطالعه وجه تسمیه شهرهاونقاط
to make a study of something
U
چیزی را بررسی یا مطالعه کردن
extemporises
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
sight-read
U
بدون مطالعه قبلی خواندن
sight-reading
U
بدون مطالعه قبلی خواندن
sinology
U
مطالعه ادبیات ورسوم چین
reconsiders
U
مجددا درامری مطالعه کردن
methods of economic study
U
روشهای مطالعه علم اقتصاد
capability study
U
مطالعه امکان انجام کار
studies
U
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
extemporizes
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
consumer research
U
مطالعه وضعیت مصرف کنندگان
studying
U
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
humanist
U
مطالعه کننده طبیعت یا امورانسانی
integrate circuit technology
U
مطالعه فن مدار مجتمع تکنولوژی ای سی
faunist
U
کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
articulated machine lamp
U
چراغ مطالعه با گردن تاشو
angiology
U
مطالعه عروق خونی و لنفی
income and expenditure approach
U
مطالعه جریان پول و اثاراقتصادی ان
study
U
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
rheological
<adj.>
U
علم مطالعه تغییر شکل و جریان ماده
flexible arm lamp
U
چراغ مطالعه قابل انعطاف
gastroenterology
U
مطالعه معده و روزده وبیماریهای ان
ethnology
U
علم مطالعه نژادها و اقوام
geologize
U
مطالعه علم زمین شناسی کردن
Ekistics
U
[دانش مطالعه زیستگاه های انسانی]
theogony
U
مطالعه وشناسایی اجداد واعقاب خدایان
to poreone's eyes out
U
چشم را از بسیاری مطالعه خسته کردن
symbology
U
مبحث مطالعه علائم ونشانههای رمزی
commodity approach
U
بررسی بازار با مطالعه مسیرتولید تا مصرف
skimmer
U
الت سرشیرگیری مطالعه کننده سطحی
semitics
U
مطالعه زبان وادبیات وتاریخ سامی
protohistory
U
مطالعه اوضاع ماقبل تاریخی انسان
endocrinology
U
علم شناسایی و مطالعه غددمترشحه داخلی
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
booklore
U
علم کتابی معلومات ناشی از مطالعه کتاب
glottochronology
U
مبحث مطالعه سیر تکامل زبانهای مختلف
dysgenics
U
مبحث مطالعه فساد نسل وتباهی نژادی
crystallography
U
کریستال شناسی مطالعه بلورها شناخت بلور
group dynamics
U
مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
speleology
U
مطالعه غارها ازلحاظ زمین شناسی وتاریخی
bookworms
U
کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
She laid the book aside .
U
کتاب را کنار گذاشت ( مطالعه اش را متوقف کرد)
bookworm
U
کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
theogonic
U
وابسته به مطالعه وشناسایی اجداد واعقاب خدایان
helminthology
U
مطالعه دراطراف کرم های بیماری زاوانگلی
Ergonomics
U
[مطالعه در ارتباطات بین کارهای انسانی، کار پژوهی]
pragmatics
U
مطالعه و بررسی روابط میان علائم و استفاده انها
bioastronautics
U
مطالعه اثرات مسافرتهای فضایی در اشکال مختلف حیات
mock up
U
مدلی باندازه طبعی وکامل برای مطالعه وازمایش
substantive
U
شبیه اسم دارای خواص اسم
ideologist
U
ایده ئولوگ کسی که در مورد افکار وعقاید مطالعه میکند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com