English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rheological <adj.> U علم مطالعه تغییر شکل و جریان ماده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rheology U علم جریان و تغییر شکل ماده
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
income and expenditure approach U مطالعه جریان پول و اثاراقتصادی ان
reacted U تغییر به علت وجود یک ماده
reacting U تغییر به علت وجود یک ماده
react U تغییر به علت وجود یک ماده
reacts U تغییر به علت وجود یک ماده
conducts U جاری شدن جریان الکتریکی در یک ماده
conducted U جاری شدن جریان الکتریکی در یک ماده
conducting U جاری شدن جریان الکتریکی در یک ماده
conduction U توانایی یک ماده برای هدایت جریان
conduct U جاری شدن جریان الکتریکی در یک ماده
current displacement U تغییر جریان
conductive U مربوط به توانایی ماده برای هدایت جریان
night effect U تاثیرات تغییر جریان مغناطیسی در شب
feasability study U مطالعه امکان اجرای چیزی مطالعه اقتصادی بودن امری
surging U تغییر ناگهانی و موقتی ولتاژبا جریان در یک مدار
commutation U تغییر جهت پی در پی جریان در سیم پیچهای دستگاههای الکتریکی
currents U جریان الکتریکی که مقدار آن به صورت سینوس تغییر میکند
current U جریان الکتریکی که مقدار آن به صورت سینوس تغییر میکند
velocity gradiant U میزان تغییر سرعت سیال درواحد مسافت عمود بر خط جریان
creep U تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
creeps U تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
to transubstantiate U تغییر دادن ماده [نان و شراب مربوط به عشاربانی] به بدن و خون عیسی مسیح [دین]
alternating current U جریان الکتریکی که مقدار آن در زمان به ترتیب تغییر میکند و به صورت سینوسی است
karyosystematice U بخشی از رده بندی موجودات که روابط طبیعی انهارابوسیله مطالعه خصوصیات سلولی موجودات مورد مطالعه قرارمیدهد
marking current U جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
leakage current U جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
surged U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surges U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surge U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
thermite U ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset U ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
materialism U فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
photoresist U ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
dope U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
dopes U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
coolant U ماده سرماساز ماده خنک کننده
coolants U ماده سرماساز ماده خنک کننده
gunk U ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
female connector U دوشاخه ماده متصل کننده ماده
all mains receiver U گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flowed U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull U وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit U جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
inverts U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
currents U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
ampere U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
end strings U نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
pigments U ماده رنگی ماده ملونه
fuel U ماده انرژی زا ماده کارساز
fueled U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelled U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelling U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuels U ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment U ماده رنگی ماده ملونه
unclocked U مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transitions U عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition U عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
heterodyne U ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor U مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
income effect U اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangovers U تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangover U تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
vary U تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
varies U تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
constrictor U گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
induction current U جریان القاء شده جریان تحریک
constant current U جریان مستقیم جریان ثابت باطری
counter current U جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
plastic U تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
runoff coefficient U ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number U این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
current compensation U کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
three phase current U جریان سه فاز جریان دوار
parasitic current U جریان نشتی جریان خارجی
current flow U سیلان جریان فلوی جریان
variable area nozzle U نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
changed U تغییر کردن تغییر دادن
changes U تغییر کردن تغییر دادن
change over U تغییر روش تغییر رویه
changing U تغییر کردن تغییر دادن
change U تغییر کردن تغییر دادن
gynandromorph U جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
gresham's law U پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
extemporal U بی مطالعه
etude U مطالعه
studying U مطالعه
study U مطالعه
off hand U بی مطالعه
offhanded U بی مطالعه
readings U مطالعه
reading U مطالعه
extemporarily U بی مطالعه
offhandedly U بی مطالعه
studies U مطالعه
perusal U مطالعه
unstart U انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter U دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry U شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
examine U مطالعه کردن
studied U از روی مطالعه
inspect U مطالعه کردن
investigate U مطالعه کردن
impromptu U بی مطالعه تصنیف
check U مطالعه کردن
look into U مطالعه کردن
scrutinize U مطالعه کردن
analyze [American] U مطالعه کردن
unstudied U مطالعه نشده
explore U مطالعه کردن
praxeology U مطالعه رفتارانسان
surveyed U مطالعه مجمل
surveys U مطالعه مجمل
portable standard U چراغ مطالعه
determine U مطالعه کردن
enquire into U مطالعه کردن
dissect [analyse] U مطالعه کردن
analyse [British] U مطالعه کردن
at sight U بی مطالعه قبلی
bolt [examine] U مطالعه کردن
survey U مطالعه مجمل
evaluate U مطالعه کردن
lucubration U مطالعه سخت
study habits U عادتهای مطالعه
system study U مطالعه سیستم
survey U مطالعه کردن
studios U اطاق مطالعه
study U مطالعه کردن
assay U مطالعه کردن
motion study U مطالعه ی حرکت
feasibility study U مطالعه امکانپذیری
studio U اطاق مطالعه
oogamete U سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
vortex ring state U حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
metallography U مطالعه الیاژهای فلزی
thought-out U سنجیده مطالعه شده
geologic survey U مطالعه زمین شناسی
criminology U مطالعه علمی جرم
sub judice U مورد مطالعه دادگاه
to study out U با بر رسی یا مطالعه پیداکردن
feasibility study U مطالعه امکان سنجی
analysed U جزئیات را مطالعه کردن
analyse U جزئیات را مطالعه کردن
myrmecologyt U مطالعه علمی مورچگان
analyses U جزئیات را مطالعه کردن
analysing U جزئیات را مطالعه کردن
analyzed U جزئیات را مطالعه کردن
analyzes U جزئیات را مطالعه کردن
analyzing U جزئیات را مطالعه کردن
teleology U مطالعه حکمت غایی
well-read U اهل مطالعه و تحقیق
well read U اهل مطالعه و تحقیق
thought out U سنجیده مطالعه شده
psychognosis U مطالعه عمیق روانی
self study U مطالعه پیش خود
teppetology U مطالعه ریشه ای فرش
ethnography U مطالعه علمی نژادها
demography U مطالعه مهاجرت جمعیت
subjects U مبحث موضوع مطالعه
psychognosy U مطالعه عمیق روانی
subjected U مبحث موضوع مطالعه
cella U [اتاق مطالعه ی راهبها]
subjecting U مبحث موضوع مطالعه
subject U مبحث موضوع مطالعه
to pore [over; on] U به مطالعه دقیق پرداختن
fm U فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
geopolitics U مطالعه نفوذ عوامل فیزیکی
geophysical survey U مطالعه خواص فیزیکی زمین
integrate circuit technology U مطالعه فن مدار مجتمع تکنولوژی ای سی
flexible arm lamp U چراغ مطالعه قابل انعطاف
optics U علم مطالعه در خواص نور
articulated machine lamp U چراغ مطالعه با گردن تاشو
humanist U مطالعه کننده طبیعت یا امورانسانی
gastroenterology U مطالعه معده و روزده وبیماریهای ان
consumer research U مطالعه وضعیت مصرف کنندگان
extemporizes U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
study U موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
capability study U مطالعه امکان انجام کار
studying U موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
faunist U کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
angiology U مطالعه عروق خونی و لنفی
sight-read U بدون مطالعه قبلی خواندن
methods of economic study U روشهای مطالعه علم اقتصاد
adjustable lamp چراغ مطالعه قابل تنظیم
sight-reads U بدون مطالعه قبلی خواندن
reconsidered U مجددا درامری مطالعه کردن
sinology U مطالعه ادبیات ورسوم چین
reconsider U مجددا درامری مطالعه کردن
reconsidering U مجددا درامری مطالعه کردن
extemporised U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
reconsiders U مجددا درامری مطالعه کردن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com