Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (39 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
finance
U
علم دارایی تهیه پول کردن
financed
U
علم دارایی تهیه پول کردن
finances
U
علم دارایی تهیه پول کردن
financing
U
علم دارایی تهیه پول کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
economizing
U
صرفه جویی در دارایی حداکثر استفاده را از دارایی موجود کردن
laying up
U
تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
foreign attachment
U
توقیف دارایی شخص بیگانه یاغائب ازمحل دارایی
purveys
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
he inherited a large fortune
U
دارایی زیادی بمیراث برد دارایی زیادی به او رسید
hotch
U
سرجمع کردن دارایی
finance
U
رسته دارایی دارایی
finances
U
رسته دارایی دارایی
financing
U
رسته دارایی دارایی
financed
U
رسته دارایی دارایی
hotchpot
U
سرجمع کردن دارایی رویهم ریختن اموال
levy a sum on a person's property
U
به منظور تامین مدعی به دارایی کسی را توقیف کردن
purveys
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
schematize
U
بصورت برنامه دراوردن طرح یا نقشهای تهیه کردن ابتکار کردن
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
pre engage
U
ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
castellation
U
تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
to pull off something
[contract, job etc.]
U
چیزی را تهیه کردن
[تامین کردن]
[شغلی یا قراردادی]
blends
U
تهیه کردن
provision
U
تهیه کردن
blend
U
تهیه کردن
afford
U
تهیه کردن
supplied
U
تهیه کردن
prepare
U
تهیه کردن
administers
U
تهیه کردن
procured
U
تهیه کردن
procure
U
تهیه کردن
caters
U
تهیه کردن
catering
U
تهیه کردن
catered
U
تهیه کردن
procures
U
تهیه کردن
cater
U
تهیه کردن
affords
U
تهیه کردن
procuring
U
تهیه کردن
affording
U
تهیه کردن
afforded
U
تهیه کردن
provide
U
تهیه کردن
administering
U
تهیه کردن
administer
U
تهیه کردن
process
U
تهیه کردن
processes
U
تهیه کردن
prepares
U
تهیه کردن
preparing
U
تهیه کردن
administered
U
تهیه کردن
to find in
U
تهیه کردن
supply
U
تهیه کردن
provides
U
تهیه کردن
supplying
U
تهیه کردن
orchestrate
U
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrates
U
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrated
U
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
back up
U
کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
back-up
U
کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
orchestrating
U
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
triplicate
U
در سه نسخه تهیه کردن
programme
U
برنامه تهیه کردن
bills
U
تهیه کردن صورتحساب
getting
U
تهیه کردن فهمیدن
bill
U
تهیه کردن صورتحساب
gets
U
تهیه کردن فهمیدن
get
U
تهیه کردن فهمیدن
conserving
U
کنسرو تهیه کردن
preparation
U
تهیه کردن اتش
conserved
U
کنسرو تهیه کردن
preparations
U
تهیه کردن اتش
conserves
U
کنسرو تهیه کردن
program
U
برنامه تهیه کردن
harnessed
U
اشیاء تهیه کردن
extemporizing
U
فورا تهیه کردن
quadruplicate
U
در چهارنسخه تهیه کردن
whomp up
U
بسرعت تهیه کردن
processes
U
تهیه و تولید کردن
effigies
U
تمثال تهیه کردن
effigy
U
تمثال تهیه کردن
funded
U
تهیه وجه کردن
programs
U
برنامه تهیه کردن
enable
U
تهیه کردن برای
harnessing
U
اشیاء تهیه کردن
process
U
تهیه و تولید کردن
to lay in a stock
U
موجودی تهیه کردن
harness
U
اشیاء تهیه کردن
prearrange
U
قبلا تهیه کردن
enables
U
تهیه کردن برای
extemporizes
U
فورا تهیه کردن
extemporized
U
فورا تهیه کردن
enabled
U
تهیه کردن برای
extemporize
U
فورا تهیه کردن
extemporising
U
فورا تهیه کردن
programmes
U
برنامه تهیه کردن
fund
U
تهیه وجه کردن
extemporises
U
فورا تهیه کردن
conserve
U
کنسرو تهیه کردن
extemporised
U
فورا تهیه کردن
enabling
U
تهیه کردن برای
mush
U
حریره اردذرت تهیه کردن
bosses
U
نقش برجسته تهیه کردن
to draw up
U
تهیه کردن درصف اوردن
finances
U
بودجه چیزی را تهیه کردن
bossed
U
نقش برجسته تهیه کردن
finance
U
بودجه چیزی را تهیه کردن
to serve the city with water
U
اب برای شهر تهیه کردن
boss
U
نقش برجسته تهیه کردن
financing
U
بودجه چیزی را تهیه کردن
bossing
U
نقش برجسته تهیه کردن
to provide for old age
U
برای پیری تهیه کردن
draft
U
تهیه کردن پیش نویس
to raise funds
U
تهیه وجه یاسرمایه کردن
handwrite
U
نسخه خطی تهیه کردن
circumstantiate
U
امارات لازمه را تهیه کردن
aminister
U
تهیه کردن بکار بردن
scabble
U
زمخت وناصاف تهیه کردن
financed
U
بودجه چیزی را تهیه کردن
drafted
U
تهیه کردن پیش نویس
drafts
U
تهیه کردن پیش نویس
munition
U
تدارکات جنگ افزار تهیه کردن
outline
U
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outlined
U
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outlines
U
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outlining
U
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
revictual
U
دوباره غذا یا خواربار تهیه کردن
develops
U
توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
develop
U
توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
preparative
U
تدارکی مربوط به تهیه کردن چیزی
formulation
U
تهیه جمع اوری فرمول بندی کردن
mekeready
U
وسایل تهیه کردن فرم وصفحه بندی
mekeready
U
تهیه واماده کردن فرم وصفحه و گراور
finances
U
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
finance
U
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
financed
U
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
furnish
U
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnishes
U
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnishing
U
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
financing
U
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
procurement
U
تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
booking
U
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
bookings
U
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
escheat
U
حق تصرف دارایی متوفی ازطرف دولت یا پادشاه درموردی که متوفی بی وارث یابی وصیت مرده باشد مصادره کردن
To make reservations. To book seats.
U
جا تهیه کردن ( رزرو کردن )
furnishing
U
مزین کردن تهیه کردن
furnishes
U
مزین کردن تهیه کردن
furnish
U
مزین کردن تهیه کردن
put out
U
تهیه کردن اشفته کردن
makes
U
تهیه کردن طرح کردن
to draw out
U
تهیه کردن طرح کردن
make
U
تهیه کردن طرح کردن
map compilation
U
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
projection print
U
روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
possession
U
دارایی
pursing
U
دارایی
fortunes
U
دارایی
estates
U
دارایی
fortune
U
دارایی
estate
U
دارایی
asset
U
دارایی
portfolio
U
دارایی
portfolios
U
دارایی
wealth
U
دارایی
holding
U
دارایی
financing
U
دارایی
finances
U
دارایی
purse
U
دارایی
financed
U
دارایی
means
U
دارایی
finance
U
دارایی
property
U
دارایی
purses
U
دارایی
pursed
U
دارایی
hereditament
U
دارایی غیرمنقول
finance officer
U
افسر دارایی
property tax
U
مالیات دارایی
personal chattels
U
دارایی منقول
financial agency
U
اداره دارایی
ministry of f.
U
وزارت دارایی
cham cell or of the e.
U
وزیر دارایی
current asset
U
دارایی جاری
fortune
U
دارایی ثروت
circulating asset
U
دارایی در گردش
circulating asset
U
دارایی جاری
capital goods
U
دارایی ثابت
fortunes
U
دارایی ثروت
hab
U
داشتن دارایی
money bag
U
دارایی دولت
current assets
U
دارایی جاری
inventory
U
دفتر دارایی
finance office
U
اداره دارایی
Chancellors of the Exchequer
U
وزیر دارایی
Chancellor of the Exchequer
U
وزیر دارایی
assets and equities
U
دارایی ودیون
liabilities and assets
U
بدهی و دارایی
assets
U
مایملک دارایی
equities
U
دارایی شرکاء
installation property
U
دارایی قسمت
weal
U
ثروت دارایی
equity
U
دارایی شرکاء
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com