English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
subsidiary brand U علامت تجارتی فرعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
brands U علامت تجارتی
Trade mark. U علامت تجارتی
trademarks U علامت تجارتی
branding U علامت تجارتی
trademark U علامت تجارتی
brand U علامت تجارتی
brand leader U علامت تجارتی
trade mark U علامت تجارتی
capital asset U علامت تجارتی
trademarks U علامت تجارتی گذاشتن
trademark U علامت تجارتی گذاشتن
name brand U علامت تجارتی مشهور
name plugging U تکرار نام یا علامت تجارتی
public image U تاثیر علامت تجارتی روی ذهن مردم
flexowriter U علامت تجارتی نوعی ماشین ابتدایی که برای تولید نوارکاغذی منگنه شده از داده هایی که از یک صفحه کلیدوارد شده اند استفاده می کرده است
commercialize U بصورت تجارتی دراوردن جنبه تجارتی دادن به
subspecies U قسم فرعی جنس فرعی از یک نژاد
by pass U بای پاس کردن پل زدن راه فرعی ساختن اتصال کوتاه کردن مجرای فرعی
by pass U گذرگاه فرعی مسیر فرعی
ecotype U بخش فرعی از نوع مستقل جانور یا گیاه که افراد ان باهم اختلاط و امتزاج نموده و بخش واحد فرعی تشکیل میدهند
symbol U اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
symbol U علامت ترسیمی علامت فرمولی
characters U نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
character U نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
bingo U علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
mercantile U تجارتی
business <adj.> U تجارتی
commercial U تجارتی
merchant U تجارتی
merchants U تجارتی
relating to business <adj.> U تجارتی
for-profit <adj.> U تجارتی
corporate [commercial] <adj.> U تجارتی
commercial <adj.> U تجارتی
commerical U تجارتی
stbtitle U عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
trading company U شرکت تجارتی
trade winds U بادهای تجارتی
commercials U اگهیهای تجارتی
advertisements U اگهیهای تجارتی
brand name U نام تجارتی
ideograph U مارک تجارتی
merchandise U کالای تجارتی
trade price U قیمت تجارتی
trade restrictions U تضییقات تجارتی
brand names U نام تجارتی
brands U عنوان تجارتی
trade agreement U موافقتنامه تجارتی
trade balance U موازنه تجارتی
trade barrier U مانع تجارتی
trade name U نام تجارتی
trade disputes U دعاوی تجارتی
trade names U نام تجارتی
brand U عنوان تجارتی
trade price U بهای تجارتی
branding U عنوان تجارتی
trade gap U کسری تجارتی
commodity rate U براتهای تجارتی
brand loyalty U نام تجارتی
commercial pure U خلوص تجارتی
commerical papers U اوراق تجارتی
commercial papers U اوراق تجارتی
business name U اسم تجارتی
business type operation U عملیات تجارتی
commercial paper U سند تجارتی
commercial marine U کشتیرانی تجارتی
commercial items U کالاهای تجارتی
commercial attache U وابسته تجارتی
commercial loading U بارگیری تجارتی
commercial bills U اوراق تجارتی
commercial items U اقلام تجارتی
commercial invoice U سیاهه تجارتی
commercial firm U شرکت تجارتی
bill of goods U فهرست تجارتی
document bills U اوراق تجارتی
merchantman U کشتی تجارتی
merchant ship U کشتی تجارتی
commerical papers U اسناد تجارتی
trade union U اتحادیه تجارتی
trade unions U اتحادیه تجارتی
trades unions U اتحادیه تجارتی
merchant bar U فولاد تجارتی
commercial value U ارزش تجارتی
argosy U ناوگان تجارتی
industrial tube U لامپ تجارتی
commercial structural steel U فولادسازهای تجارتی
commercial transactions U معاملات تجارتی
mercantile marine U کشتیهای تجارتی
trade barrier U قید و بند تجارتی
commercial light gage sheet U ورق فریف تجارتی
unfavorable balance of trade U توازن نامطلوب تجارتی
commercial loading U بارگیری کالای تجارتی
commercial structural steel U فولاد ساختمان تجارتی
commercial representative U قائم مقام تجارتی
dominant firm U واحد تجارتی مسلط
commercial banking system U نظام بانکداری تجارتی
cost plus U براساس قیمت تجارتی
business income U درامد خالص تجارتی
in restraint of trade U تحت محدودیت تجارتی
advertisement آگهی های تجارتی
local trade customs U عرف تجارتی محل
register of commerce U دفتر ثبت تجارتی
passive trade balance U توازن تجارتی منفی
commercial procuration U قائم مقام تجارتی
roll out U معرفی یک کالای تجارتی به بازار
merchandies U معامله کردن کالای تجارتی
secular trend U سهام تجارتی وگواهی نامه ان ها
camial U وابسته بمبادله تجارتی تهاتری
charter party U قرارداد اجاره کشتی تجارتی
downswing U تنزل کارهای تجارتی وغیره
transferable commercial instrument U اوراق تجارتی قابل انتقال
commercial type vehicle U خودروی تجارتی خودروهای شخصی
Biro U نام تجارتی نوعی قلم خودکار
Biros U نام تجارتی نوعی قلم خودکار
copywriter U نویسندهی آگهیهای تجارتی و مطالب تبلیغاتی
copywriters U نویسندهی آگهیهای تجارتی و مطالب تبلیغاتی
commercialization U تبدیل بصورت بازرگانی تجارتی کردن
privateer U درکشتی تجارتی مسلح کار کردن
stock exchnge U بازار سهام تجارتی اتحادیه سهامداران
dacron U نام تجارتی الیاف مصنوعی پارچه داکرون
adverts U توجه کردن مخفف تجارتی کلمهء advertisement
advert U توجه کردن مخفف تجارتی کلمهء advertisement
sublease U اجاره فرعی دادن حق اجاره بمستاجر فرعی دادن
take over bid U پیشنهادخرید برای تحت کنترل دراوردن واحد تجارتی
confirming house U موسسه تجارتی واسطه میان خریدار و صادر کننده
service marking U علایم و مشخصات تجارتی که روی کالاها یا مهمات حک میشود
payola U وام غیر مستقیم ومخفی که برای کارهای تجارتی داده میشود
privateer U کشتی تجارتی که هنگام جنگ توسط دولت مصادره ومسلح میشود
favourble balance of trade U تعادل مطلوب تجارتی موازنه مثبت بیشتر بودن صادرات یک کشور ازوارداتش
legal reserves U مقدار وجهی که بانکهای تجارتی طبق قانون باید نزد بانک مرکزی داشته باشند
spam U مقالهای که به بیشتر از یک گروه خبری پست شود و بنابراین حاوی پیام های تجارتی است
incident U فرعی
by U فرعی
derivative U فرعی
branch lines U خط فرعی
branch line U خط فرعی
tributary U فرعی
tributaries U فرعی
inferiors U فرعی
inferior U فرعی
derivatives U فرعی
sub dam U سد فرعی
extrinsic U فرعی
subsidiary U فرعی
subsidiaries U فرعی
accessory U فرعی
subalterns U فرعی
half deck U پل فرعی
subaltern U فرعی
minor U فرعی
petty U فرعی
accessorial U فرعی
succursal U فرعی
lateral U فرعی
min U فرعی
adverse reaction U اثر فرعی
adjuncts U فرعی
by-effect U اثر فرعی
adjunct U فرعی
spillover effect U اثر فرعی
byeffect U اثر فرعی
fall-out [side effect] U اثر فرعی
secondary effect U اثر فرعی
second class U فرعی
incidents U فرعی
ancillary U فرعی
secondary U فرعی
secondary port U بندر فرعی
probative U حقایق فرعی
by-products U محصول فرعی
intercardinal headings U جهات فرعی
corollaries U نتیجه فرعی
corollary U نتیجه فرعی
annexe U ساختمان فرعی
subsection U قسمت فرعی
subsections U قسمت فرعی
municipal road U راه فرعی
adjunct U صفت فرعی
adjuncts U صفت فرعی
by-product U محصول فرعی
bypassing U مسیر فرعی
bypasses U مسیر فرعی
second fiddle U شخص فرعی
sidetracked U جاده فرعی
sidetrack U جاده فرعی
secondary markets U بازارهای فرعی
secondary stairs U پلکان فرعی
secondary stress U خستگی فرعی
side dish U غذاهای فرعی
side effects U اثرات فرعی
side line occupations U مشاغل فرعی
subsidiary occupations U مشاغل فرعی
side show U نمایش فرعی
side show U موضوع فرعی
sidepiece U چیز فرعی
overtones U صدای فرعی
overtone U صدای فرعی
rootlet U ریشه فرعی
retort tar U قطران فرعی
by work U کار فرعی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com