English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tide mark U علامتی که مد به هنگام پائین رفتن از خود بر دیواره یاساحل میگذارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sewsaw U بالا و پائین رفتن
phreatic decline U پائین رفتن سطح ایستائی
fluctuable U مستعد بالا و پائین رفتن مواج
check mark U علامتی در نزدیکی خط اغاز علامتی نزدیک نقطه اغازپرش یا پرتاب
knock knees U زانوهایی که هنگام راه رفتن بهم میخورند
red out U از بین رفتن قدرت بینایی هنگام سقوط با شتاب منفی
gyrodyne U رتورکرافتی که رتورهای ان هنگام برخاستن شناورماندن فرود و جلو رفتن تنها دردامنه معینی از سرعت توسط موتور کار میکند
depositor U کسیکه پول در بانک میگذارد
sour apple U ضربهای که میلههای 5 و01 را باقی میگذارد
hope chest U جعبهای که زن جوان جهیزیه والبسه خود را در ان میگذارد
disc jockey U کسیکه در رادیو یا تلویزیون وسالن رقص صفحات موسیقی میگذارد
disc jockeys U کسیکه در رادیو یا تلویزیون وسالن رقص صفحات موسیقی میگذارد
signal distance U فاصله علامتی
signal element U عنصر علامتی
underscoring U خط یا علامتی زیرچیزی کشیدن
first signal system U دستگاه علامتی اول
underscores U خط یا علامتی زیرچیزی کشیدن
underscored U خط یا علامتی زیرچیزی کشیدن
underscore U خط یا علامتی زیرچیزی کشیدن
second signal system U دستگاه علامتی دوم
virgule U علامتی بدین شکل
low productivity U بازده پائین
low price U قیمت پائین
land vi U پائین امدن
downwards U بطرف پائین
f.of a bed U پائین بستریاتختخواب
f.of a page U پائین صفحه
katabatic U پائین اینده
falling of the womb U پائین افتادگی
juniority U رتبه پائین تر
argument U علامتی که آرگومانهای یک خط را منظم جدا میکند
shoe board U علامتی به شکل نعل اسب درشرطبندیها
arguments U علامتی که آرگومانهای یک خط را منظم جدا میکند
proprietary goods U کالاهایی که دارای علامتی خاص میباشند
cross modulation U مدولاسیون ناخواسته که ازیک کاریر به کاریر دیگر درهمان گیرنده تاثیر میگذارد
all-embracing U چیزی که روی همه کس و یا همه چیز اثر میگذارد
check point U علامتی نزدیک نقطه اغاز پرش یا پرتاب
arithmetic U علامتی که نشان دهنده یک تابع محاسباتی است .
boundaries U علامتی که ابتدا و انتهای فایل را مشخص میکند
boundary U علامتی که ابتدا و انتهای فایل را مشخص میکند
neap tide U پائین ترین جزر و مد
shift downward U حرکت به سمت پائین
sewsaw U پس و پیش بالا و پائین
bottom price U پائین ترین قیمت
light or lighted U پائین امدن واردامدن
shift downward U انتقال به سمت پائین
To stop being adamant (unyielding). U از خر شیطان پائین آمدن
press mark U علامتی که جای کتاب رادرقفسههای کتابخانه نشان میدهد
ack U علامتی در ارتباطات و بی سیم و تلفن که بجای حرف A بکارمیرود
wheel U [همچنین علامتی در فرش چین به مفهوم چرخه زندگی]
tax haven U نرخ پائین مالیات پیشنهادی
falling of the womb U سقوط کردن پائین افتادگی
lower limit [of the integral] U کرانه پائین [انتگرال] [ریاضی]
to d. a hill U از تپه ایی پائین امدن
to reach down U سوی پائین دراز کردن
tax havens U نرخ پائین مالیات پیشنهادی
so U علامتی برای معین کردن قابلیتهای فقط فرستادنی تجهیزات
beginning of tape marker U علامتی که نقطه شروع ضبط اطلاعات را بر روی نوارنشان میدهد
low ball شوت کردن پائین توپ [فوتبال]
to haul a ship U بادبانهای کشتی را پائین اوردن یاخواباندن
To marry below ones station. U با همسری از طبقه پائین تر ازدواج کردن
least developed countries U پائین ترین کشورهای در حال توسعه
velocity of retreat U سرعت متوسط اب در پائین دست سرریز
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
cursor U علامتی در صفحه نمایش که محل بعدی فاهر شدن حرف را نشان میدهد
cursors U علامتی در صفحه نمایش که محل بعدی فاهر شدن حرف را نشان میدهد
Lower third U قسمت پائین صفحه تلویزیون [برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
chyron [American E] U قسمت پائین صفحه تلویزیون [برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
aston [British E] U قسمت پائین صفحه تلویزیون [برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
No matter which way you fling a cat, it will light. <proverb> U گربه را هر طورى بیندازند روى چهار دست و پا پائین مى آید.
to be unable to hold a candle to somebody <idiom> U در برابر کسی پائین رتبه بودن [در توانایی یا مهارت و غیره]
clear one's ears U متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
check-points U علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
checkpoints U علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
checkpoint U علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
flowcharting symbol U علامتی برای نمایش عملیات داده ها روند کار یا وسائل روی یک نمودار گردش کاربکار برده میشود
causey U دیواره
bulwark U دیواره سد
bulwarks U دیواره سد
cliff U دیواره
escarpments U دیواره
walls U دیواره
wall U دیواره
escarpment U دیواره
barriers U دیواره
barrier U دیواره
curtains U دیواره
parapets U دیواره
cliffs U دیواره
parapet U دیواره
embankment U دیواره
dissepiment U دیواره
echal U دیواره
bulkhead U دیواره
rims U دیواره
rim U دیواره
embankments U دیواره
partition U دیواره
partitions U دیواره
bulkheads U دیواره
septum U دیواره
parapet U محجر دیواره
basket dam U دیواره سبدی
bank genesis U پیدایش دیواره
arch-facade U دیواره ی مشبکی
sausage dam U دیواره تورسنگی
training wall U دیواره راهنما
banch wall U دیواره محافظ
cordon U سرپوش دیواره
wing wall U دیواره جانبی
approach wall U دیواره ورودی
parapets U محجر دیواره
groyne U سد یا دیواره ساحلی
guide wall U دیواره راهنما
banch wall U دیواره پشتیبان
collision bulkhead U دیواره ضد تصادم
bulwarks U دیواره محافظ
collision bulkhead U دیواره نشکن
bulwark U دیواره محافظ
bulkhead U تیغه دیواره
insulated wall U دیواره عایق
bulkheads U تیغه دیواره
snow fence U دیواره برفگیر
port a punch card U علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
pussyfoot U دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step U رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
accent mark U علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
bank effect U اثر دیواره کانال
heels U پاشنه پی دیواره حائل یا سد
heel U پاشنه پی دیواره حائل یا سد
levee U دیواره ساحلی رودخانه
chancel-rail U دیواره مشبک [کلیسا]
choir-wall U [دیواره ی جداکننده جایگاه]
positive cut off U دیواره اب بند کامل
bullword U دیواره روی پل کشتی
perforated cutoff U دیواره نیمه تراوا
coaming U دیواره دور دریچه ها
ice foot U دیواره یخ درنواحی شمال
hatch coaming U دیواره دور دریچه
you have no option but to go U چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
fireback U دیواره عقبی کوره یابخاری
partitives U وابسته به تیغه یا دیواره یاتفکیک
tambour U دیواره متحرک چوبی ساختن
ice-foot U [دیواره یخ در کنار نواحی شمالی]
gunwale U لبه بالایی دیواره قایق
partitive U وابسته به تیغه یا دیواره یاتفکیک
bulkheads U دیواره عمودی روی قایق
bulkhead U دیواره عمودی روی قایق
petard U خرج تخریب دیواره و پایه پل
kickbacks U دیواره فاصله بین دو مسیربولینگ
kickback U دیواره فاصله بین دو مسیربولینگ
padeye U حلقه ثابت دیواره پل ناو
phlebitic U وابسته به اماس دیواره ورید
scabbing U نفوذ بسکها درداخل دیواره هدف
lined well U چاهی که دیواره ان با سنگ پوشش شده باشد
uncased well U چاهی که دیواره جدار ان پوشش نشده باشد
lee board U تخته یا تخته هایی که به پهلوی کشتی ته پهن نصب میکنندکه دراب پائین رفته
scabbing U بوش گذاری در فضای دیواره واگنهای حامل مهمات
toes U ان قسمت از پی دیواره حائل که روی ان خاک ریزی میشود
toe U ان قسمت از پی دیواره حائل که روی ان خاک ریزی میشود
integral tank U تانک سوختی که پوسته رسانگر بخشی از دیواره ان را تشکیل میدهد
crankum U دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
crinkum U دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
crankle U دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
Crinkle U دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
open jet tunnel U تونل بادی که قسما کار ان باز بوده و فاقد دیواره میباشد
mouch U راه رفتن دولادولاراه رفتن
three cushion billiards U بیلیارد فرانسوی با ضربه به 2 گوی دیگر بعد از تماس با3 دیواره میز
choir-screen U [دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
choire-enclosure U [دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
vapor pressure U فشار مولکولهای بخار روی دیواره فرف یا محفظه برابر فشارهای جزئی یا سهمی
liquidity preference theory U براساس این نظریه که بوسیله جان مینارد کینز اقتصاددان انگلیسی ارائه شده است پائین امدن نرخ بهره موجب افزایش نقدینگی و کاهش اوراق قرضه بهادار میشود .
trotting U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
termed U هنگام
at the same moment U در آن هنگام
night-time U هنگام شب
night time U هنگام شب
terming U هنگام
seasoned U هنگام
time U هنگام
times U هنگام
term U هنگام
gamut U هنگام
oestrum U هنگام
timed U هنگام
at dark U هنگام شب
at night U شب هنگام
at nightfall U شب هنگام
nightfall U شب هنگام
season U هنگام
moment U هنگام
moments U هنگام
nighttide U شب هنگام
night tide U هنگام شب
night season U شب هنگام
night season U هنگام شب
during U هنگام
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com