English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
doctrinal U عقیدهای مبنی بر عقاید نظری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
theorization U تحقیقات نظری استدلال نظری
bigbrother U رهبر درکار یا عقیدهای
once famous belief U عقیدهای که یک وقت متداول بود
paradox U عقیدهای که با عقیده عموم مخالف است
to recede from an opinicn U ازافهار عقیدهای خود داری کردن
to recede from an engagement U از افهار عقیدهای خود داری کردن
to i. person with an opinion U عقیدهای رابه کسی تلقین کردن
paradoxes U عقیدهای که با عقیده عموم مخالف است
dogma U اصول عقاید
inquisitors U مفتش عقاید
dogmas U اصول عقاید
nihilism U عقاید نهیلیستی
multiplicity of creeds U تعد د عقاید
inquisitor U مفتش عقاید
feet on the ground <idiom> U عقاید عاقلانه
religious tenets U عقاید مذهبی
censorship U سانسور عقاید
mendelism U عقاید مندل
medievalism U عقاید قرون وسطایی
rationale U توضیح اصول عقاید
sound off <idiom> U عقاید را بیان کردن
lutheranism U عقاید لوتر وکلیسای او
paradoxical U مخالف عقاید عمومی
small-minded opinions U عقاید کوته نظر
leninism U عقاید اشتراکی لنین
symbolic U مط العه دلایل و عقاید
orientalism U عقاید یا سیاست شرقی
fascism U اصول عقاید فاشیست
symbolically U مط العه دلایل و عقاید
sounding board U عامل انتشار عقاید
sounding boards U عامل انتشار عقاید
neologize U دارای عقاید نوین
soundboard U عامل انتشار عقاید
junkerism U عقاید یا قلمرونفوذ اشراف پروسی
syncretism U اعتقاد به توحید عقاید همتایی
Machiavellian U وابسته به عقاید سیاسی "ماکیاولی "
syncretic U تلفیق کننده عقاید مختلف
ultranationalism U عقاید ناسیونالیزم خیلی افراطی
orthodox U مطابق عقاید کلیسای مسیح
junkerdom U عقاید یا قلمرونفوذ اشراف پروسی
His political beliefs are old hat now . U عقاید سیاسی اش دیگه کهنه شده
swelled head U دارای عقاید بزرگ خود فروش
presbyterianism U پیروی از عقاید کلیسای مشایخی پروتستان
public opinion polling U استخراج عقاید و اراء عمومی رفراندوم
inquisitions U تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
russify U دارای عقاید وتمایلات روسی کردن
to turn round U برگشتن عقاید دیگری پیدا کردن
inquisition U تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
self expression U ابراز وتصریح عقاید وخصوصیات خود
brainwashing U تلقین عقاید و افکارسیاسی ومذهبی واجتماعی درشخص
ideogram U تجسم و نمایش عقاید و افکارو اجسام با تصویر
naturism U عریان گری [پیروی از عقاید جماعت برهنگان]
shavian U پیرو عقاید اجتماعی وسیاسی وادبی برناردشاو
stalinize U کسی را پیرو عقاید ونظرات استالین کردن
heterodox U دارای مذهب وعقایدی مخالف عقاید عمومی
interfaith U شامل اشخاصی دارای عقاید وادیان مختلف
romanism U اصول عقاید کلیسای کاتولیک معتقدات کاتولیکی
visionary U نظری
visionaries U نظری
armchairs U نظری
theoretic U نظری
indiscrimination U بی نظری
armchair U نظری
opinionative U نظری
theoretical U نظری
Hungarian Activism U [جنبشی مربوط به عقاید سازندگی گرایی، کوبیستم و غیره]
brainwash U تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
brainwashed U تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
fundamentalism U اعتقاد به عقاید نیاکانی مسیحیت واصول دین پروتستان
brainwashes U تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
modernism U نو گرایی سازش دادن عقاید قدیم باافکار جدید
metapolitics U سیاسیات نظری
metaphsics U فلسفه نظری
theoretical value U مقدار نظری
theoretical rising U طلوع نظری
span U دهانه نظری
notionalist U عالم نظری
narrow minddedness U کوتع نظری
revisionary U تجدید نظری
peninsularity U تنگ نظری
pure mathematics U ریاضیات نظری
provinciality U تنگ نظری
theoretical type U سنخ نظری
latitudinarianism U وسیع نظری
expected value U مقدار نظری
erotics U عشق نظری
subjectivism U حالت نظری
illiberal views U تنگ نظری
theoretical chemistry U شیمی نظری
theoretical competition U رقابت نظری
dogmatic theology U لاهوت نظری
theoretical frequency U بسامد نظری
theoretical mode U نمای نظری
theoretical plate U بشقابک نظری
theoretical setting U غروب نظری
theoretical span U دهانه نظری
sight check U مقابله نظری
inspectional U نظری دیدنی
insularism U تنگ نظری
in theory U درعلم نظری
theories U اصول نظری
oversights U اشتباه نظری
oversight U اشتباه نظری
theory U تحقیقات نظری
theory U علم نظری
theory U اصول نظری
parochialism U کوته نظری
theories U تحقیقات نظری
theories U علم نظری
spans U دهانه نظری
spanning U دهانه نظری
unique in every sense of the word U از هر نظری بی مانند
objectivity U بیطرفی و بی نظری
objectivity U اصل بی نظری
spanned U دهانه نظری
a priori U تئوری و نظری
shamanism U پیروی از عقاید جادوگران وکاهنان دوران اولیه تمدن بشر
bassedon or basedupon U مبنی بر
nonary U مبنی بر عد د نه
based on U مبنی بر
based U مبنی
denoting U مبنی بر
reposing upon U مبنی بر
expressive of U مبنی بر
censeur U ممانعت قدرت حاکمه یک کشور ازنشر عقاید مخالفین به هرشکلی که باشد
short sighted U ناشی از کوته نظری
theorize U تحقیقات نظری کردن
theorizing U تحقیقات نظری کردن
theoretics U تحقیقات نظری در علوم
theorized U استدلال نظری کردن
theorising U استدلال نظری کردن
theorized U تحقیقات نظری کردن
theorised U استدلال نظری کردن
theorised U تحقیقات نظری کردن
theorizing U استدلال نظری کردن
theorizes U تحقیقات نظری کردن
theorizes U استدلال نظری کردن
theorises U استدلال نظری کردن
theorists U طرفدار استدلال نظری
dogmatics U علم الهیات نظری
theorising U تحقیقات نظری کردن
theorize U استدلال نظری کردن
visionary U وابسته بدلایل نظری
that is a good idea U خوب نظری است
notionalist U هواخواه استدلال نظری
visionaries U وابسته بدلایل نظری
notionalist U متخصص علوم نظری
theorises U تحقیقات نظری کردن
theorist U طرفدار استدلال نظری
A comparison of theory and practice. U مقایسه ای از نظری و عمل.
mediatorial U مبنی بر میانجیگری
matricidal U مبنی بر مادرکشی
polytheistic U مبنی بر شرک
octonary U مبنی برهشت
polytheeistic U مبنی بر شرک
misogynic U مبنی بربیزاری از زن
investigative U مبنی بر رسیدگی
purposive U مبنی برمنظور
paraphrastic U مبنی برتفسیر
heretical U مبنی برفساد
revocatory U مبنی بر فسخ
octonal U مبنی برهشت
monometallic U مبنی بر یک فلز
fratricidal U مبنی بربرادرکشی
usurious U مبنی بررباخواری
euphuistic U مبنی برتصنع
equivocatory U مبنی برایهام
empiric U مبنی بر تجربه
theorematic U مبنی بر قاعده
dualistic U مبنی برخداشناس
prophetic U مبنی بر پیشگویی
deprecative U مبنی بربیمیلی
condolatory U مبنی برهمدردی
castigatory U مبنی برتنبیه
abstentious U مبنی برپرهیزکاری
to the effect that U مبنی براینکه
visitorial U مبنی بر سرکشی
licentious U مبنی بر هرزگی
ill-advised U مبنی بر بی اطلاعی
ill advised U مبنی بر بی اطلاعی
causal U مبنی بر سبب
egotistic U مبنی بر خودپسندی
selective U مبنی بر انتخاب
sophistic U مبنی بر مغالطه
observational U مبنی بر مشاهده
inversive U مبنی بر قلب
irreverential U مبنی بر بی حرمتی
impostrous U مبنی بر شیادی
selectively U مبنی بر انتخاب
suppositional U مبنی بر فرض
geomantic U مبنی بر رمل
height equivalent of theroretical plate U ارتفاع معادل بشقابک نظری
short sight U نزدیک بینی کوتاه نظری
theorist U متخصص علوم نظری نگرشگر
hull speed U حداکثر سرعت نظری قایق
theorists U متخصص علوم نظری نگرشگر
skepsisŠskepticŠetc U فلسفه مبنی برتردید
procrastinatory U مبنی برمسامحه یاتعلل
rationalistic U مبنی براصالت عقل
rationalistic U مبنی براستدلال عقلی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com