English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
She is thrifty . U عقل معاش دارد (مقتصد است )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
frugal U مقتصد
thrifty U مقتصد
He is very calculating. U آدم خیلی حسابگری است ( مقتصد )
scalar U متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
livelihood U معاش
basic allowance for subsistence U حق معاش
ration allowance U حق معاش
living U معاش
livelihoods U معاش
sustenance U معاش
subsistence U معاش حق معاش
subsistence allowance U معاش
bread and butter U وسیله معاش
thriftless U بی عقل معاش
allowance U جیره حق معاش
allowances U جیره حق معاش
livelihoods U وسیله معاش
subsistence U معاش خرجی
fend U تکفل معاش
livelihood U وسیله معاش
thrift U عقل معاش
family allowance U مدد معاش
passage money U معاش کردن
earns U کسب معاش کردن
earned U کسب معاش کردن
to scramble for a living U تقلای معاش کردن
earn U کسب معاش کردن
thriftessness U نداشتن عقل معاش
subsistent U مدد معاش بگیر
canny U دارای عقل معاش
meal tickets U وسیلهی امرار معاش
canniest U دارای عقل معاش
cannier U دارای عقل معاش
meal ticket U وسیلهی امرار معاش
to make the pot boi; U معاش خود را پیدا کردن
living wage U مزدکافی برای امرار معاش
blue bark U تقاضای هزینه سفر و معاش حرکت
basic allowance U سهمیه اولیه ضریب حقوقی معاش
to scramble for a living U برای معاش یازندگی تلاش کردن
to set a person on his feet U معاش کسیراتامین کردن موقعیت کسیرا استوارکردن
amateurism U اشتغال هنر بخاطرذوق نه برای امرار معاش
ways and means U طرق و وسایل انجام چیزی تامین معاش
well-to-do <idiom> U پول کافی برای امرار معاش کردن
potboil U برای امرار معاش نویسندگی یاکارهای هنری مبتذل کردن
. The car is gathering momentum. U اتوموبیل دارد دور بر می دارد
Walls have ears <idiom> U دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
aviation pay U معاش هوایی سختی خدمت هوایی
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
enclave economices U اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears U دیوار موش دارد موش گوش دارد
family allowance U معاش اولاد حق اولاد
he is ill with fever U تب دارد
he has worms U دارد
chains U دارد.
chain U دارد.
are there any remarks? U دارد
hast U او دارد
heavy fighting is in progress U دارد
has U دارد
there is a time for everything U دارد
he has a rage for money U دارد
There is a knack in it . U یک فنی دارد
what hurt is there in that U چه زیانی دارد
what the odds U چه اهمیت دارد
the reason is manifold U چنددلیل دارد
walls have ears U گوش دارد
There is something wrong with the ... ... عیب دارد.
what matter? U چه اهمیت دارد
figure on <idiom> U بستگی دارد به
But one leg to the fowl. <proverb> U مرغ یک پا دارد .
I owe him a dept of gratitude. U حق بگردنم دارد
there is a rumour that U شهرت دارد که
the reason is two fold U دودلیل دارد
viruses U وجود دارد
virus U وجود دارد
the probability is U احتمال دارد
Windows GDI U بیتی دارد
our library is well stocked U خوبی دارد
he speaks to the purpose U قصدی دارد
he tops .0 metres U یک مترونیم قد دارد
god is U خداوجود دارد
it is usual with him U عادت دارد
it is sufficiently stamped U کسرتمبر دارد
he has an axe to grind U غرض دارد
He has a day off. U او مرخصی دارد.
it has sides U سه پهلو دارد
he is 0 years old U او ده سال دارد
he has an a. to grind U مقصود دارد
he has a maggot in his head U وسواس دارد
he has a spite against me U بامن لج دارد
not a patch on U چه دخلی دارد
leek d;[,vjvi ;i fv'ihd \ik , U بزرگ دارد
Buttonhole U کتی که در دو طرف دکمه دارد
he is fifty U تمام دارد
multungulate U که بیش از دو سم دارد
it depends [on] U بستگی دارد [به]
what is wrong with that? U مگراین چه عیبی دارد
he is f. of money U پول فراوان دارد
tea is preferable to water U چایی بر اب ترجیح دارد
he insists on going U اصرار دارد برفتن
likelihood U احتمال کلی دارد
bigamist U زنی که دوشوهر دارد
bigamists U زنی که دوشوهر دارد
he has much merit U بسیار شایستگی دارد
Does it matter if I dont come ? U اشکالی دارد اگرنیایم ؟
he has much merit U خیلی قابلیت دارد
he has a loose tongue U دهان لقی دارد
The kettel is boiling. U قوری دارد می جوشد
delectus U برای ترجمه دارد
She has a subtle charm. U جذابیت ظریفی دارد
He is against [opposed to] me . با من ضد است. [ضدیت دارد]
She has a lovely (nice) voice. U صدای قشنگه دارد
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea. U شهوت کلام دارد
There is only one condition attached to it . U فقط یک شرط دارد
With his foul temper. U با اخلاق سگه که دارد
Somebody is beating at (upon)the door. U یک کسی دارد در می زند
double decker U هرچیزیکه دو لایه دارد
My hair is falling. U موهایم دارد می ریزد
There is always a right way of doing everything. U هرکاری راهی دارد
He is distantly related to us . U نسبت دوری با ما دارد
He has influential contacts everywhere. U همه جا دست دارد
He writes a legible ( beautiful ) hand . U خط خوانایی ( قشنگه ) دارد
he bears out his name U اسم بامسمایی دارد
significance U معنای مخصوص دارد
He takes my advice. He listens to me. U از من حرف شنوایی دارد
She has a delightfully mellow voice . U صدای گرمی دارد
back U که یک باتری پشتیبان دارد
basses U کسی که صدای بم دارد
it is very important U بسیار اهمیت دارد
it is worth 0 rials U ده ریال ارزش دارد
it is wringing U خیلی تراست یا اب دارد
it needs to be done carefully U اینکارتوجه لازم دارد
it speaks well for him U بامن نظرمساعد دارد
it stand well with him U بامن نظرمساعدی دارد
battery U که یک باتری پشتیبان دارد
the party is led by him U او بر ان حزب ریاست دارد
the cat has nine lives U سگ هفت جان دارد
batteries U که یک باتری پشتیبان دارد
lengths U خط با طول جر حرف دارد
that word is obsolescent U ان واژه کم کم دارد مهجور
that bridge has openings U ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
bass U کسی که صدای بم دارد
length U خط با طول جر حرف دارد
it is particularly difficult U یک دشواری ویژه دارد
the switch is on U برق جریان دارد
the work is in full swing U کاربخوبی جریان دارد
he is in a hurry to go U عجله دارد برفتن
he is in the know U اطلاع ویژه دارد
what is that to you U به شما جه دخلی دارد
he is rightly named U اسم بامسمائی دارد
backs U که یک باتری پشتیبان دارد
what does it meant U یعنی چه چه معنی دارد
he keeps my a U حساب مراونگه می دارد
he must needs go U بیخوداصرار دارد برفتن
well and good U باشد چه ضرر دارد
in all like U احتمال کلی دارد
it askes for attention U توجه لازم دارد
to bring grist to the mill U نان دراب دارد
there removred revolution U شورشی که شهرت دارد
It is much sought after خیلی طالب دارد.
it is of frequent U خیلی مورد دارد
it is particularly difficult U یک اشکال بخصوصی دارد
rubrician U کتاب نماز دارد
To bring pressure to bear . To exert pressure . U فشار خون دارد
Every flow must have its ebb. <proverb> U هر فرازى نشیبى دارد.
She has a lovely ( nice ) voice. U صدای قشنگه دارد
and there an end. U و پایان وجود دارد.
He writes well . he wields a formidable pen . U قلم خوبی دارد
She has a soft voice U صدای نرمی دارد
She has engaging manners . U رفتار گیرایی دارد
How long is the ticket valid? U بلیت تا کی اعتبار دارد؟
the export of ... is granted the premium. U صدور ... جایزه دارد.
biased U آنچه اریب دارد
She has got regular teeth . U دندانهای منظمی دارد
(not to be) sneezed at <idiom> U ارزش داشتن را دارد
There are two sides to every question . <proverb> U هر مساله ای دو جنبه دارد.
There are ticks in every trade . <proverb> U هر کار لمى دارد .
he has Roman nose U او بینی عقابی دارد
Is there drinking water? U آیا آب آشامیدنی وجود دارد؟
to the best of ones ability تا جایی که کسی توان آن را دارد
groove U [فاصله ای که بین هر رج وجود دارد.]
timber toe U کسی که پای چوبین دارد
post town U شهری که پستخانه مستقل دارد
infected computer U کامپیوتری که یک برنامه ویروسی دارد
He's of another opinion. U نظر او [مرد] فرق دارد.
The bus to ... stops here. U اتوبوس به ... اینجا نگاه می دارد.
it is marked with spots U نشان ان خالهایی است که دارد
it look like rain U گویا خیال باریدن دارد
irregular polygon U شی گرافیکی که ابعاد یکسان دارد
interne U یا جراحی که در بیمارستان اقامت دارد
Is there a television? U آیا تلویزیون وجود دارد؟
water exists in three phases U اب درسه نمود وجود دارد
request U چیزی که کسی تقاضایش را دارد
requested U چیزی که کسی تقاضایش را دارد
requesting U چیزی که کسی تقاضایش را دارد
requests U چیزی که کسی تقاضایش را دارد
A big head has a big ache. <proverb> U سر بزرگ درد زیادى هم دارد.
A cat has nine lives . <proverb> U گربه هفت جان دارد .
pavonazzo U مرمری که رنگهای پرطاووسی دارد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com