Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
orientalism
U
عقاید یا سیاست شرقی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Oriental rug
U
فرش شرقی
[از آنجا که امروزه فرش های شرقی در همه جا بافته می شوند، این لفظ به فرش دست باف که الهام گرفته از طرح های شرقی است اطلاق می شود.]
rhaeto romanic
U
زبان لاتین سوئیس شرقی وایتالیای شمال شرقی
We are firm believers that party politics has no place in foreign policy.
U
ما کاملا متقاعد هستیم که سیاست حزب جایی در سیاست خارجی ندارد .
policy maker
U
سیاست ساز و سیاست افرین تعیین کننده خط مشی سیاسی
monetrarist keynesian debate
U
اینکه ایا سیاست پولی موثر است یا سیاست مالی
warsaw treaty
U
پیمانی که عنوان اصلی ان "پیمان کمک متقابل اروپای شرقی " است و به سال 5591 در ورشوپایتخت لهستان منعقد شد وهدف ان کمک متقابل کشورهای اروپای شرقی به یکدیگر است و بیشتر جنبه نظامی دارد
monetarists
U
طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
multiplicity of creeds
U
تعد د عقاید
mendelism
U
عقاید مندل
censorship
U
سانسور عقاید
dogmas
U
اصول عقاید
religious tenets
U
عقاید مذهبی
nihilism
U
عقاید نهیلیستی
dogma
U
اصول عقاید
inquisitor
U
مفتش عقاید
feet on the ground
<idiom>
U
عقاید عاقلانه
inquisitors
U
مفتش عقاید
oriental
U
شرقی
eastward
U
شرقی
levantine
U
شرقی
eastern
U
شرقی
levanter
U
شرقی
lutheranism
U
عقاید لوتر وکلیسای او
paradoxical
U
مخالف عقاید عمومی
small-minded opinions
U
عقاید کوته نظر
neologize
U
دارای عقاید نوین
sound off
<idiom>
U
عقاید را بیان کردن
symbolically
U
مط العه دلایل و عقاید
rationale
U
توضیح اصول عقاید
sounding boards
U
عامل انتشار عقاید
sounding board
U
عامل انتشار عقاید
leninism
U
عقاید اشتراکی لنین
symbolic
U
مط العه دلایل و عقاید
fascism
U
اصول عقاید فاشیست
medievalism
U
عقاید قرون وسطایی
soundboard
U
عامل انتشار عقاید
orientally
U
بسبک شرقی ها
northeastward
U
شمال شرقی
turkey bath
U
حمام شرقی
orientalizing style
U
سبک شرقی
south-eastern
U
جنوب شرقی
turkish closet
U
مستراح شرقی
to lie east and west
U
شرقی غربی
bagnio
U
زندان شرقی
northeastern
U
شمال شرقی
southeast
U
جنوب شرقی
north easterly
U
شمال شرقی
south eastern
U
جنوب شرقی
greek church
U
کلیسای شرقی
mongolian draw
U
کشیدن شرقی
eastern hemisphere
U
نیمکره شرقی
north-easterly
U
شمال شرقی
Machiavellian
U
وابسته به عقاید سیاسی "ماکیاولی "
syncretism
U
اعتقاد به توحید عقاید همتایی
doctrinal
U
عقیدهای مبنی بر عقاید نظری
orthodox
U
مطابق عقاید کلیسای مسیح
syncretic
U
تلفیق کننده عقاید مختلف
junkerism
U
عقاید یا قلمرونفوذ اشراف پروسی
ultranationalism
U
عقاید ناسیونالیزم خیلی افراطی
junkerdom
U
عقاید یا قلمرونفوذ اشراف پروسی
laura
U
صومعه کلیسای شرقی
eastermost
U
اقصی نقطهء شرقی
eastermost
U
شرقی ترین نقطه
easternmost
U
اقصی نقطهء شرقی
easternmost
U
شرقی ترین نقطه
dinghy
U
قایق هند شرقی
southeaster
U
توفان جنوب شرقی
southeaster
U
باد جنوب شرقی
dinghies
U
قایق هند شرقی
greek catholic
U
عضو کلیسای شرقی
byzantine
U
وابسته بروم شرقی
tusseh
U
کرم ابریشم شرقی
southeastward
U
بطرف جنوب شرقی
northeaster
U
نسیم شمال شرقی
northeastward
U
بطرف شمال شرقی
northeastern
U
مربوط به شمال شرقی
the old world
U
نیم کره شرقی
tussah
U
کرم ابریشم شرقی
tussore
U
کرم ابریشم شرقی
Hindoo
U
سبک شرقی
[معماری]
east end
U
قسمت شرقی لندن
presbyterianism
U
پیروی از عقاید کلیسای مشایخی پروتستان
His political beliefs are old hat now .
U
عقاید سیاسی اش دیگه کهنه شده
swelled head
U
دارای عقاید بزرگ خود فروش
inquisition
U
تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
russify
U
دارای عقاید وتمایلات روسی کردن
self expression
U
ابراز وتصریح عقاید وخصوصیات خود
public opinion polling
U
استخراج عقاید و اراء عمومی رفراندوم
to turn round
U
برگشتن عقاید دیگری پیدا کردن
inquisitions
U
تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
OCM
U
شرکت او سی ام تولیدکننده فرش شرقی
euroclidon
U
بادطوفانی شمال شرقی درمدیترانه
archimandrite
U
رئیس دیر در کلیسای شرقی
breeze
U
بادشمال یاشمال شرقی بادملایم
breezing
U
بادشمال یاشمال شرقی بادملایم
breezes
U
بادشمال یاشمال شرقی بادملایم
soputheasternmost
U
در دورترین نقطه جنوب شرقی
southeasterner
U
ساکن نواحی جنوب شرقی
breezed
U
بادشمال یاشمال شرقی بادملایم
romanism
U
اصول عقاید کلیسای کاتولیک معتقدات کاتولیکی
interfaith
U
شامل اشخاصی دارای عقاید وادیان مختلف
brainwashing
U
تلقین عقاید و افکارسیاسی ومذهبی واجتماعی درشخص
ideogram
U
تجسم و نمایش عقاید و افکارو اجسام با تصویر
shavian
U
پیرو عقاید اجتماعی وسیاسی وادبی برناردشاو
heterodox
U
دارای مذهب وعقایدی مخالف عقاید عمومی
naturism
U
عریان گری
[پیروی از عقاید جماعت برهنگان]
stalinize
U
کسی را پیرو عقاید ونظرات استالین کردن
ORIA
U
اتحادیه واردکنندگان فرش های شرقی
neo platonism
U
فلسفه افلاطونی امیخته با تصوف شرقی
modernism
U
نو گرایی سازش دادن عقاید قدیم باافکار جدید
brainwashed
U
تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
fundamentalism
U
اعتقاد به عقاید نیاکانی مسیحیت واصول دین پروتستان
brainwashes
U
تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
brainwash
U
تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
Hungarian Activism
U
[جنبشی مربوط به عقاید سازندگی گرایی، کوبیستم و غیره]
Monaco
U
ناحیه " موناکو" واقع در جنوب شرقی فرانسه
lascar
U
نظامی وملوان هند شرقی توپچی هندشرقی
ASEAN
U
مخفف همبستگی ملل جنوب شرقی آسیا
seato forces
U
نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
Eastern design
U
طرح های شرقی
[مربوط به شرق آسیا ]
fox grape
U
انگور ترش نواحی شمال شرقی امریکا
shamanism
U
پیروی از عقاید جادوگران وکاهنان دوران اولیه تمدن بشر
eastern european mutual assisstance trea
U
پیمان کمک متقابل اروپای شرقی treaty warsaw
razorback
U
خوک نیمه وحشی دورگه جنوب شرقی اتازونی
joshua tree
U
درخت خنجری یا ابره ادم جنوب شرقی امریکا
censeur
U
ممانعت قدرت حاکمه یک کشور ازنشر عقاید مخالفین به هرشکلی که باشد
ideologies
U
بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
ideology
U
بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
golden horde
U
سپاهیان مغول که در قرن سیزدهم اروپای شرقی رامورد تاخت و تاز قرار دادند
owenism
U
اصول عقاید رابرت اون کارخانه دار انگلیس در قرن 91 که شاید بتوان منشاء سوسیالیزم نوینش دانست
economic determinism
U
یکی ازاصول عقاید مارکس که به موجب ان جمیع تحولات اجتماعی وسیاسی ناشی ازجبر اقتصادی تلقی می گردد
Ivy League
U
نام گروهی از دانشگاههای قدیمی و نامور بخش شرقی ایالات متحده که با هماتحادیهی ورزشی و غیره دارند
politic
U
سیاست
policy
U
سیاست
policies
U
سیاست
diplomacy
U
فن سیاست
politcs
U
سیاست
politics
U
سیاست
king craft
U
سیاست
kingcraft
U
سیاست
cross-in-square
U
[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
leninism
U
اصول عقاید لنین مارکسیسم با تفسیر واستنباطی که لنین از ان به منظور انطباق با ایدئولوژی مذکور با وضع روسیه کرده است
public life
U
زندگی در سیاست
laissez faire
U
سیاست اقتصادازاد
monopolist
U
سیاست انحصاری
laisser faire
U
سیاست اقتصادازاد
policy of contianment
U
سیاست تحدیدی
new deal
U
سیاست جدید
neutralism
U
سیاست بی طرفی
politcs
U
علم سیاست
national policy
U
سیاست ملی
politcs
U
سیاست شناسی
stop go policy
U
سیاست تثبیت
social policy
U
سیاست اجتماعی
public policy
U
سیاست عمومی
tax policy
U
سیاست مالیاتی
mercantilism
U
سیاست بازرگانی
restrictionism
U
سیاست محدودیت
monetary policy
U
سیاست پولی
power politics
U
سیاست زور
political sclence
U
سیاست مدن
wage policy
U
سیاست دستمزد
the policy of the government
U
سیاست دولت
policy makers
U
سیاست گذاران
diplomacy
U
سیاست سیاستمداری
politician
U
سیاست مدار
politicians
U
اهل سیاست
politicians
U
وارددر سیاست
politicians
U
سیاست مدار
politics
U
علم سیاست
politics
U
سیاست مدون
anti development policy
U
سیاست ضد توسعه
realpolitik
U
سیاست تجربی
budgetary policy
U
سیاست بودجهای
commercial policy
U
سیاست بازرگانی
development policy
U
سیاست توسعه
politician
U
وارددر سیاست
politician
U
اهل سیاست
policies
U
مسلک سیاست
policy
U
مسلک سیاست
acrobat
U
سیاست باز
acrobats
U
سیاست باز
realpolitik
U
سیاست عملی
realpolitik
U
سیاست زور
policy making
U
سیاست گذاری
policy-making
U
سیاست گذاری
colonialism
U
سیاست مستعمراتی
diplomatically
U
سیاست مابانه
anti inflationary policy
U
سیاست انقباضی
income policy
U
سیاست درامدی
fiscal policy
U
سیاست مالی
fair deal
U
سیاست منصفانه
health policy
U
سیاست بهداشتی
financial policy
U
سیاست مالی
king craft
U
سیاست پادشاهی
expansionary policy
U
سیاست انبساطی
foreign policy
U
سیاست خارجی
employment policy
U
سیاست اشتغال
economic policy
U
سیاست اقتصادی
fiscal policy
U
سیاست مالیاتی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com