Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
proletary
U
عضو پست ترین گروه مردم مزدور پست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
squadron
U
دستهای از مردم گروه هواپیما
lot
U
گروه
[توده]
از مردم یا چیزها
squadrons
U
دستهای از مردم گروه هواپیما
mob law
U
قانونی که توده و گروه مردم وضع و اجرا نمایند
interactive
U
ارتباط بین یک گروه از مردم با وسایل ارتباطی مختلف
grubbed
U
مزدور نویسنده مزدور
grub
U
مزدور نویسنده مزدور
grubs
U
مزدور نویسنده مزدور
pack
U
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs
U
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
end
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
nethermost
U
پایین ترین زیر ترین
carried
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
democracy
U
مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
democracies
U
مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
popular
U
مردم پسند و مناسب حال مردم
plebiscites
U
مردم خواست رای قاطبه مردم
plebiscite
U
مردم خواست رای قاطبه مردم
combat resolution
U
تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
to never let yourself get to thinking like them
<idiom>
U
نگذارند که نفوذ بقیه مردم مجبورشان بکند طرز فکر مانند بقیه مردم داشته باشند
[اصطلاح روزمره]
court rug
U
فرش تالاری یا درباری
[این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
beach group
U
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups
U
گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party
U
گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
stipendiaries
U
مزدور
mercenaly
U
مزدور
hireling
U
مزدور
barrator
U
مزدور
hirelings
U
مزدور
hackney
U
مزدور
stipendiary
U
مزدور
freelance
U
مزدور
home rule
U
حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
mercenaries
U
سرباز مزدور
hatchet man
U
ادمکش مزدور
foreign volunteer
U
[سرباز]
مزدور
sellsword
U
[سرباز]
مزدور
hit men
U
آدمکش مزدور
journeyman
U
کارگر مزدور
hacks
U
نویسنده مزدور
hacked
U
نویسنده مزدور
hack
U
نویسنده مزدور
hatchet man
U
تروریست مزدور
hatchet men
U
ادمکش مزدور
hatchet men
U
تروریست مزدور
fiddler
U
ویولون زن مزدور
fiddler
U
کمانچه زن مزدور
fiddlers
U
ویولون زن مزدور
fiddlers
U
کمانچه زن مزدور
devil
U
نویسنده مزدور
mercenary
U
سرباز مزدور
hessian
U
ادم مزدور
crowder
U
کمانچه زن مزدور
crowder
U
ویولون زن مزدور
galley slave
U
مزدور زحمتکش
huckster
U
ادم مزدور
hucksters
U
ادم مزدور
helped
U
نوکر مزدور
devils
U
نویسنده مزدور
journey man
U
کارگر مزدور
help
U
نوکر مزدور
helps
U
نوکر مزدور
journeymen
U
کارگر مزدور
hit man
U
آدمکش مزدور
beadsman
U
فاتحه خوان مزدور
pensionary
U
حقوق بگیر مزدور
gallowglass
U
دستهای سرباز مزدور
population
U
تعداد مردم مردم
populations
U
تعداد مردم مردم
civil reserve air fleet
U
گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component
U
بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing
U
یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party
U
گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
countervailing power
U
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task force
U
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task forces
U
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
kaldor criterion
U
ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
amphibious task group
U
گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
landing group
U
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
stables
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
hordes
U
گروه بیشمار گروه
horde
U
گروه بیشمار گروه
backmost
U
پس ترین
undermost
U
زیر ترین
arrant
U
بدنام ترین
undermost
U
پایین ترین
nethermost
U
پست ترین
drier
U
: خشک ترین
most significant
U
پراهمیت ترین
eldest
U
مسن ترین
topmost
U
اعلی ترین
driest
U
خشک ترین
rearmost
U
عقب ترین
downmost
U
پایین ترین
rightmost
U
راست ترین
lowest
U
پایین ترین
backmost
U
عقب ترین
bottommost
U
پایین ترین
furthest
U
پیشرفته ترین
aftmost
U
عقب ترین
proto
U
مهم ترین
more like;most like
U
شبیه ترین
westernmost
U
غربی ترین
least significant
U
کم اهمیت ترین
lowermost
U
پایین ترین
midmost
U
میان ترین
middlemost
U
میان ترین
leftmost
U
سمت چپ ترین
most important
<adj.>
U
مهم ترین
first and foremost
<adv.>
U
پیش ترین
hindmost
U
عقب ترین
meritorious
U
شایسته ترین
lower most
U
پایین ترین
best
U
عظیم ترین
lattermost
U
پست ترین
lattermost
U
عقب ترین
foremost
U
پیش ترین
battery of tests
U
گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
full-back
U
عقب ترین بازی کن
lsb
U
کم اهمیت ترین بیت
neap tide
U
پائین ترین جزر و مد
ticked
U
سخت ترین مرحله
innermost
U
داخلی ترین دراعماق
easternmost
U
شرقی ترین نقطه
eastermost
U
شرقی ترین نقطه
best
U
شایسته ترین پیشترین
ticks
U
سخت ترین مرحله
tick
U
سخت ترین مرحله
top flight
U
اعلی ترین مرتبه
most significant bit
U
با ارزش ترین بیت
least significant bit
U
کم اهمیت ترین بیت
full-backs
U
عقب ترین بازی کن
most significant digit
U
با اهمیت ترین رقم
most significant digit
U
با ارزش ترین رقم
most significant bit
U
با اهمیت ترین بیت
bottom price
U
پائین ترین قیمت
least significant digit
U
کم اهمیت ترین رقم
aftermost
U
عقب ترین واپسین
neap
U
خفیف ترین جزر و مد
tenth rate
U
از پایین ترین جنس
next
U
نزدیک ترین پس ازان
heartstring
U
عمیق ترین احساسات دل
tenth rate
U
پایین ترین درجه
royal road
U
اسان ترین راه
primitive data type
U
ساده ترین شکل داده
fullback
U
جای عقب ترین بازی کن
last
U
پایین ترین درجه یا مقام
lasts
U
پایین ترین درجه یا مقام
admiral
U
عالی ترین افسرنیروی دریایی
exosphere
U
خارجی ترین لایه اتمسفر
admirals
U
عالی ترین افسرنیروی دریایی
lasted
U
پایین ترین درجه یا مقام
curtal step
U
پایین ترین پله پلگان
combat resolution
U
پایین ترین رده رزمی
upmost
U
عالی ترین بالاترین درجه
Put your warmest clothes on .
U
گرم ترین لباسهایت را تن کرد
sternmost
U
عقب ترین قسمت کشتی
thermosphere
U
خارجی ترین لایه اتمسفر
main battle tank
U
قوی ترین تانک رزمی
culminant
U
درمرتفع ترین موضع کامل
curtail step
U
پایین ترین پله پلگان
troposphere
U
پایین ترین بخش اتمسفر
lower high water
U
پایین ترین پیشرفت اب دریا
least common multiple
U
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
subcutis
U
عمیق ترین قسمت زیر پوست
bellies
U
کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
belly
U
کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
supremum
U
کوچک ترین کران بالا
[ریاضی]
least upper bound
[lub, LUB]
U
کوچک ترین کران بالا
[ریاضی]
lowest common multiple
[LCM]
U
کوچک ترین مضرب مشترک
[ک.م.م]
[ریاضی]
least common multiple
U
کوچک ترین مضرب مشترک
[ک.م.م]
[ریاضی]
master tooth
U
پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
master pick
U
پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
This is the easisrt way.
U
این آسان ترین راه است
heart strings
U
عمیق ترین احساسات دل رشته هایاریسمانهای دل
next of kin
U
نزدیک ترین خویشاوندان منسوب بلافصل
lower low water
U
پایین ترین پست رفت اب دریا
last but not least
<idiom>
U
آخرین موقعیت وپر اهمیت ترین
bottom
U
با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
smallest common multiple
U
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
bottoms
U
با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
lowest common multiple
U
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
skirting armor
U
ضخیم ترین قسمت زره تانک
least developed countries
U
پائین ترین کشورهای در حال توسعه
best seller
U
پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
greatest common divisor
[gcd]
U
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
greatest common divisor
U
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
aftermost
U
نزدیکترین دگل عقب کشتی پست ترین
best-sellers
U
پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
water collecting sump
U
پایین ترین نقطه در یک سیستم که در ان اب جمع میشود
best-seller
U
پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
rock bottom
U
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
rock-bottom
U
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
white wool
U
[مرغوب ترین نوع پشم از لحاظ رنگ]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com