Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
morganatic marriage
U
عروسی یکی از بزرگان بازنی که ازطبقات پست که باشوهرخودهم پایه نمیشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
love match
U
عروسی ای که پایه اش عشق باشد و بس
left handed marriage
U
عروسی با پست تر از خود عروسی با غیر هم کفو
wedding day
U
روز عروسی جشن سالیانه عروسی
the law does not apply to him
U
او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
the elder
U
بزرگان
optimates
U
بزرگان
the great
U
بزرگان
grandee
U
بزرگان
our betters
U
بزرگان ما
people of quality
U
بزرگان
the quality
U
بزرگان
patriciate
U
گروه بزرگان
scandalum magnatum
U
بد گویی از بزرگان
the big three
U
بزرگان سه گانه
the big four
U
بزرگان چهار گانه
assembly of notables
U
مجلس بزرگان یا اعیان پارلمانی موقتی
big five
U
بیشتر باthe بزرگان پنجگانه . نامی است که در کنفرانس صلح پاریس 9191 به فرانسه امریکا
base width
U
عرض پایه پهنای پایه
hatch beam
U
پایه دریچه پایه دهلیز
fat is insoluble in water
U
چربی در اب حل نمیشود
non placer
U
موافقت نمیشود
he takes no notice of it
U
ملتفت نمیشود
The door is jammed.
در باز نمیشود.
non-starters
U
طرحی که انجام نمیشود
leakages
U
به خزانه وارد نمیشود
exclusive
U
آنچه شامل نمیشود
The window is jammed.
پنجره باز نمیشود.
non-starter
U
طرحی که انجام نمیشود
indelible pencil
U
مدادی که خط ان پاک نمیشود
impossible to get hold of
U
نمیشود گیر آورد
leakage
U
به خزانه وارد نمیشود
no two leaves are identical
U
دو برگ یکی نمیشود
oil is immiscible with water
U
روغن با اب امیخته نمیشود
that does not f.
U
این دلیل نمیشود
spousal
U
عروسی
espousal
U
عروسی
weddings
U
عروسی
hymens
U
عروسی
nuptial
U
عروسی
hymen
U
عروسی
wedlock
U
عروسی
matrimony
U
عروسی
wedding
U
عروسی
nuptials
U
عروسی
marriage
U
عروسی
bridal
U
عروسی
marriages
U
عروسی
law fallen into desuetude
U
قانونی که دیگر اجرا نمیشود
no pay nowork
U
پول ندهندکار هم کرده نمیشود
the law is not retrospective
U
قانون عطف به ماسبق نمیشود
confedration of states
U
دولت جدیدی تشکیل نمیشود
He is not to be relied upon.
U
نمیشود به او
[مرد]
اتکا کرد.
to change ones condition
U
عروسی کردن
to chang one's condition
U
عروسی کردن
hedge marriage
U
عروسی زیرجلی
to get married
U
عروسی کردن
the nuptial day
U
روز عروسی
bridal
U
جشن عروسی
marriage
U
جشن عروسی
handfast
U
پیمان عروسی
matrimonial
U
وابسته به عروسی
marriage preparations
U
تدارکات عروسی
marriages
U
جشن عروسی
wedding ring
انگشتر عروسی
nuptial
U
نکاحی عروسی
nuptials
U
نکاحی عروسی
wedding
U
جشن عروسی
the advantages of marriage
U
فوائد عروسی
weddings
U
جشن عروسی
proposal of marriage
U
پیشنهاد عروسی
internuptial
U
وابسته به عروسی
marriageable
U
درخور عروسی
get marriage
U
عروسی کردن
digamy
U
عروسی دوباره
marries
U
عروسی کردن
wed
U
عروسی کردن با
marry
U
عروسی کردن
nuptial ceremonies
U
ایین عروسی
mismarriage
U
عروسی ناجور
no pains no gains
U
نابرده رنج گنج میسر نمیشود
inactive
U
آنچه کار نمیکند یا اجرا نمیشود
fine words butter no parsnips
U
بحلوابحلوا گفتن دهن شیرین نمیشود
mistake of law is no defence
U
اشتباه حکمی دفاع محسوب نمیشود
fair words butter no parsnips
U
به حلواحلوا گفتن دهن شیرین نمیشود
ignorance of the law is no defence
U
جهل به قانون دفاع محسوب نمیشود
marriage lines
U
گواهی نامه عروسی
espouses
U
عروسی کردن نامزدکردن
antenuptial
U
مربوط به پیش از عروسی
espousing
U
عروسی کردن نامزدکردن
promise of marriage
U
قول یا پیمان عروسی
postnuptial
U
وابسته به بعد از عروسی
to come dressed in your wedding finery
U
با لباس عروسی آمدن
genial bed
U
رختخواب یافراش عروسی
married
U
عروسی کرده متاهل
spousal
U
زفاف وابسته به عروسی
trigmous
U
سه بار عروسی کرده
to pop the question
U
پیشنهاد عروسی کردن
anniversaries
U
جشن سالیانه عروسی
hymens
U
خدای عروسی ونکاح
hymen
U
خدای عروسی ونکاح
sham marriage
U
عروسی ساختگی یا دروغی
espouse
U
عروسی کردن نامزدکردن
espoused
U
عروسی کردن نامزدکردن
anniversary
U
جشن سالیانه عروسی
remarried
U
دوباره عروسی کردن
remarries
U
دوباره عروسی کردن
remarry
U
دوباره عروسی کردن
acid fast
U
دارای لکه هایی که بااسید زائل نمیشود
blind hole
U
سوراخ چمن که از فاصله معین دیده نمیشود
book message
U
نامهای که سایر گیرندگان دران قید نمیشود
an impersonal deity
U
خدایی که هرگز مجسم بصورت شخص نمیشود
decimal
U
تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو
decimals
U
تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو
they were made one
U
یعنی باهم عروسی کردند
d. wedding
U
جشن شصتمین سال عروسی
a wedding with all the trimmings
[fixings]
U
یک عروسی با هر چیزی که باهاش می آید
deuterogamy
U
عروسی دوم باره تجدیدفراش
golden wedding
U
جشن پنجاهمین سال عروسی
golden weddings
U
جشن پنجاهمین سال عروسی
consummating
U
انجام دادن عروسی کردن
consummates
U
انجام دادن عروسی کردن
wedding party
U
مجلس عروسی یا عقد کنان
consummate
U
انجام دادن عروسی کردن
relative impediment
U
محظور شرعی برای عروسی
diamond weddings
U
شصتمین یا هفتادوپنجمین سال عروسی
diamond wedding
U
شصتمین یا هفتادوپنجمین سال عروسی
We have a wedding ceremony comin off.
U
جشن عروسی در پیش داریم
silver wedding
U
بیست وپنجمین سال عروسی
consummated
U
انجام دادن عروسی کردن
maskable
U
سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیشود غیرفعال میشود
variable
U
داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
variables
U
داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
non sequitur nonsensical
U
نتیجه غیر منطقی بر نمیاید این دلیل نمیشود
prize courts
U
به دست امده عنوان غنیمت جنگی اعطا نمیشود
crush hat
U
کلاه نمدی نرم که ازله شدن خراب نمیشود
base piece
U
پایه پایه استقرار
luggable
U
کامپیوتر شخصی قابل حمل که باتری اش معمولا تمام نمیشود.
handfast
U
دست نامزدی پیمان عروسی بستن با حلقه
maritally
U
چنانکه وابسته بشوهر باشد از راه عروسی
inactive
U
پنجرهای که نمایش داده میشود ولی در حال حاضر استفاده نمیشود
hymeneal
U
سطح هاگدار ومیوه اور قارچ سرود عروسی
wedding cake
U
کلوچهای که در عروسی به مهمانان میدهند و برای دوستانی ....میفرستند
detect
U
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
detected
U
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
full
U
که از همه صفحه موجود استفاده میکند. درون یک پنجره نشان داده نمیشود
fullest
U
که از همه صفحه موجود استفاده میکند. درون یک پنجره نشان داده نمیشود
detecting
U
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
homosphere
U
قسمتی از اتمسفر که در ان تغییری در ترکیب و ساخت گازهای تشکیل دهنده مشاهده نمیشود
detects
U
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
socle
U
پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
p sexual relations
U
امیزش جنسی بطورهرج مرج وبدون رعایت ائین عروسی
base band
U
روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
baseband
U
روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
reactive mode
U
حالت پردازش کامپیوتر که در آن هر ورودی کاربر باعث رویدادن چیزی میشود ولی پاسخ سریع داده نمیشود
blind keyboard
U
صفحه کلیدی که خروجی آن نشان داده نمیشود ولی مستقیماگ روی نوار یا دیسک مغناطیسی ضبط میشود
jaggies
U
لبههای دندانه دار که در امتداد خط وط منحنی ایجاد میشود که به علت اندازه هر پیکس است و روی صفحه نمایش دیده نمیشود
the law is not retroactive
U
قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
no show
U
مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
dead time
U
زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
junk
U
پاک کردن یا حذف کردن از فایل ذخیره سازی که دیگر استفاده نمیشود
idled
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idles
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idlest
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idle
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
discretionary
U
خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
garbage
U
سازماندهی مجدد و حذف فایلهای داده و رکوردهای نالازم . پاک کردن بخشی از حافظه برنامه یا داده اش که استفاده نمیشود
it is impossible to live there
U
نمیشود در انجا زندگی کرد زندگی
rigid
U
دیسک مغناطیسی محکم که داده بسیار بیشتری از فلاپی دیسک را میتواند ذخیره کند و از دیسک درایو حذف نمیشود
hyphen
U
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphens
U
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
peripheral
U
که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
compensating port
U
مدخلی در سیلندر اصلی ترمزکه در مواقعی که از ترمزاستفاده نمیشود سیلندر چرخ را به تانک روغن متصل کرده و از انبساط سیال در اثرگرما و نهایتا در گیر شدن ترمزها جلوگیری میکند
back berm
U
سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
collective goods
U
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
externals
U
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external
U
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
married under a contract unlimited perio
U
زن گرفتن شوهر کردن مزاوجت کردن عروسی کردن با
soft
U
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softest
U
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softer
U
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
republics
U
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republic
U
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
contiguous zone
U
منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
mountings
U
پایه
legs
U
پایه
jack
U
پایه
probed
U
پایه
fundament
U
پایه
abutment
U
پایه
andiron
U
سه پایه
foot rest
U
پایه
pillars
U
پایه
jacks
U
پایه
leg
U
پایه
probes
U
پایه
probe
U
پایه
grade
U
پایه
base line
U
خط پایه
compeer
U
هم پایه
cantilever bridge
U
پایه پل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com