Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
geocentric latitude
U
عرض جغرافیایی زمینی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
true convergence
U
سیستم کنترل جغرافیایی یاسیستم مختصات جغرافیایی تقارب حقیقی نصف النهارات
geographic reference
U
سیستم مختصات جغرافیایی سیستم شبکه بندی جغرافیایی
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
true origin
U
نقطه مبداء یا مبنای مختصات جغرافیایی نصف النهار مبداء مختصات جغرافیایی
ground liaison
U
گروه رابط زمینی در فرودگاه شکاریهاربط زمینی
goldie lock
U
فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
army landing forces
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
army commander
U
فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
ground signals
U
سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
yams
U
سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
yam
U
سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
army aircraft
U
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
geographic
U
جغرافیایی
geographical mile
U
میل جغرافیایی
longitude
U
طول جغرافیایی
latitudes
U
عرض جغرافیایی
latitude
U
عرض جغرافیایی
biogeographic
U
زیست جغرافیایی
land map
U
نقشه جغرافیایی
true north
U
شمال جغرافیایی
placename
U
نام جغرافیایی
geographic map
U
نقشه جغرافیایی
longitudes
U
طول جغرافیایی
geographical mile
U
مایل جغرافیایی
geographical poles
U
قطبهای جغرافیایی
geographical meridian
U
خط طول جغرافیایی
geographical longitude
U
طول جغرافیایی
geographical latitude
U
عرض جغرافیایی
geographic equator
U
استوای جغرافیایی
geographic coordinates
U
مختصات جغرافیایی
gazetteer
U
فرهنگ جغرافیایی
easting
U
طول جغرافیایی
true convergence
U
انحراف جغرافیایی
true heading
U
سمت جغرافیایی
true bearing
U
سمت جغرافیایی
longitudinal
U
وابسته بطول جغرافیایی
military area
U
حوزه جغرافیایی نظامی
parrallels of latitude
U
مدارات عرض جغرافیایی
latitudinal
U
وابسته بعرض جغرافیایی
latitudinarian
U
وابسته بعرض جغرافیایی
grids
U
شبکه بندی جغرافیایی
grid
U
شبکه بندی جغرافیایی
georef grid
U
مختصات جغرافیایی جهانی
Longitude and latitude.
U
طول وعرض جغرافیایی
geographical meridian
U
نصف النهار جغرافیایی
difference in easting
U
اختلاف طول جغرافیایی
colatitude
U
متمم عرض جغرافیایی
co latitude
U
متمم عرض جغرافیایی
true course
U
سمت مسیر جغرافیایی
cartogram
U
نقشه اماری جغرافیایی
true azimuth
U
سمت حقیقی گرای جغرافیایی
locality
U
محل مخصوص مکان جغرافیایی
topology
U
مکان شناسی وضعیت جغرافیایی
localities
U
محل مخصوص مکان جغرافیایی
boundary disclaimer
U
نشان دهنده حدود جغرافیایی منطقه
isobars
U
خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
chorographic
U
وابسته بنقشه برداری جغرافیایی از ناحیهای
zonation
U
طرز پخش و انتشارموجودات در مناطق جغرافیایی
true course
U
سمت حرکت جغرافیایی ناو یاهواپیما
aba
U
مقیاس اندازه گیری عرض جغرافیایی
isobare
U
خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
isobar
U
خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
chorography
U
نقشه برداری وتوضیح وضع جغرافیایی ناحیهای
time zones
U
منطقه جغرافیایی دارای ساعت یا نصف النهار معینی
time zone
U
منطقه جغرافیایی دارای ساعت یا نصف النهار معینی
variation
U
زاویه افقی بین امتدادمغناطیسی محل و نصف النهارهای جغرافیایی
variations
U
زاویه افقی بین امتدادمغناطیسی محل و نصف النهارهای جغرافیایی
geocoding
U
روش تهیه یک صفحه گرافیکی اطلاعات در رابطه با یک ناحیه جغرافیایی
model geometric
U
یک قسمت یا یک ناحیه جغرافیایی که روی یک سیستم گرافیکی کامپیوترطراحی و در یک پایگاه ذخیره شده است
routing indicator
U
گروهی از حروف که برای نشان دادن محل جغرافیایی یک ایستگاه یا یکان یا قرارگاه به کار می رود
geopolitic
U
علمی که روابط بین موقعیت جغرافیایی سرزمینها را باپیدایش و نابودی قدرتهای بزرگ و امپراطوریها مطالعه میکند
territorial
U
زمینی
predial or prae
U
زمینی
landed a
U
زمینی
terrestrial
U
زمینی
subaerial
U
رو زمینی
agrarian
U
زمینی
sub astral
U
زمینی
tumbling
U
زمینی
terrene
U
زمینی
terraneous
U
زمینی
tellurian
U
زمینی
earthly
U
زمینی
sublunary
U
زمینی
earth-bound
U
زمینی
sublunar
U
زمینی
ground circuit
U
مدار زمینی
terrain return
U
اکوی زمینی
landmines
U
مین زمینی
graze burst
U
ترکش زمینی
monkey nut
U
بادام زمینی
land force n
U
نیروی زمینی
infernal regions
U
دیارزیر زمینی
bonus pass
U
پاس زمینی
tellurian matter
U
ماده زمینی
landmine
U
مین زمینی
subterraneous
U
زیر زمینی
suberranean
U
زیر زمینی
terrain corridor
U
دالان زمینی
earth nut
U
بادام زمینی
standard lamps
[British]
U
آباژورهای زمینی
floor lamp
U
اباژور زمینی
floor lamps
[American]
U
آباژورهای زمینی
perigee
U
حضیض زمینی
standard lamp
[British]
U
آباژور زمینی
floor lamp
[American]
U
آباژور زمینی
ground force
U
نیروی زمینی
ground control
U
کنترل زمینی
tater
U
سیب زمینی
ground wave
U
موج زمینی
praties
U
سیب زمینی
ground waves
U
امواج زمینی
groundling
U
گیاه زمینی
hypogeal
U
زیر زمینی
hypogeous
U
زیر زمینی
murphy
U
سیب زمینی
mail gram
U
پست زمینی
terraqueous
U
زمینی ودریایی
terrestrial radiation
U
تابشهای زمینی
terrestrial refraction
U
شکست زمینی
land tail
U
بنه زمینی
land mine
U
مین زمینی
hypogean
U
زیر زمینی
land forces
U
نیروی زمینی
ground track
U
مسیر زمینی
ground surveillance
U
تجسس زمینی
ground surveillance
U
مراقبت زمینی
ground fire
U
تیر زمینی
ground forces
U
نیروی زمینی
ground forces
U
نیروهای زمینی
overland mail
U
پست زمینی
ground liaison
U
رابط زمینی
ground nut
U
بادام زمینی
ground observation
U
دیدبانی زمینی
ground observer
U
دیدبان زمینی
ground position
U
ایستگاه زمینی
ground position
U
موقعیت زمینی
ground return
U
بازتاب زمینی
ground return
U
برگشت زمینی
ground speed
U
سرعت زمینی
land combat
U
نبرد زمینی
gulleys
U
دالان زمینی
ground antenna
U
انتن زمینی
army
U
نیرو زمینی
groundnut
U
بادام زمینی
groundnuts
U
بادام زمینی
earth antenna
U
انتن زمینی
antenna ground
U
انتن زمینی
army forces
U
نیروهای زمینی
armies
U
نیرو زمینی
peanut
U
بادام زمینی
terrestrial
U
وضعیت زمینی
peanuts
U
بادام زمینی
gullies
U
دالان زمینی
gully
U
دالان زمینی
apogee
U
اوج زمینی
army general staff
U
ستادنیروی زمینی
earthy
U
زمینی دنیوی
peanut
U
پسته زمینی
potatoes
U
سیب زمینی
army attache
U
وابسته زمینی
potato
U
سیب زمینی
peanuts
U
پسته زمینی
tumblers
U
ژیمناست زمینی کار
subways
U
راه زیر زمینی
subway
U
ترن زیر زمینی
ground visibility
U
میزان دید زمینی
subways
U
ترن زیر زمینی
ground power unit
U
واحد قدرت زمینی
subway
U
راه زیر زمینی
task group
U
گروه ماموریت زمینی
telluric
U
دارای تلوریوم زمینی
army artillery
U
توپخانه نیروی زمینی
tellurous
U
دارای تلوریوم زمینی
table water
U
سفره اب زیر زمینی
surface mission
U
ماموریت دفاع زمینی
army aviator
U
خلبان نیروی زمینی
subterranean roots
U
ریشههای زیر زمینی
chipmunk
U
موش خرمای زمینی
sweet potato
U
سیب زمینی شیرین
land tail
U
باقیمانده زمینی یکان
potatoes
U
انواع سیب زمینی
crispest
U
سیب زمینی برشته
crisp
U
سیب زمینی برشته
pignut
U
یکنوع بادام زمینی
latitude band
U
نوار عرضی زمینی
potato
U
انواع سیب زمینی
crisper
U
سیب زمینی برشته
mashed potatoes
U
پوره سیب زمینی
crisps
U
سیب زمینی برشته
peanut butter
U
خمیر بادام زمینی
landmark
U
علامت مشخصه زمینی
landmarks
U
علامت مشخصه زمینی
grounded primary
U
مدار ورودی زمینی
sweet potatoes
U
سیب زمینی شیرین
groundwater
U
ابهای زیر زمینی
groundwave
U
موجهای رادیویی زمینی
rootstock
U
ساقه زیر زمینی
rhizmatous
U
مانندساقه زیر زمینی
terrestrial
U
زمینی مربوط به زمین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com