English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
joint supply U عرضه مشترک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reaganomics U اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
joint venture U سرمایه گذاری مشترک تجارت مشترک
common divisor U مقسوم علیه مشترک بخشیاب مشترک
joint U نیروهای مشترک عملیات مشترک
subscriber U مشترک روزنامه وغیره مشترک
subscribers U مشترک روزنامه وغیره مشترک
cooperative scorer U بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
good for nothing U بی عرضه
offers U عرضه
offered U عرضه
presentations U عرضه
dowdy U بی عرضه
slouchy U بی عرضه
inept U بی عرضه
proffers U عرضه
proffering U عرضه
proffered U عرضه
proffer U عرضه
efficiency U عرضه
aggregate supply U عرضه کل
total supply U عرضه کل
presentation U عرضه
supply U عرضه
supplying U عرضه
supplied U عرضه
offer U عرضه
presented U عرضه کردن
supplied U عرضه داشتن
excess supply U عرضه اضافی
quantity of supply U مقدار عرضه
work effort U عرضه کار
presentative U عرضه داشتنی
offer and demand U عرضه و تقاضا
exposition U عرضه نمایشگاه
elastic supply U عرضه با کشش
disposable U قابل عرضه
present U عرضه کردن
aggregate market supply U عرضه کل بازار
fixed supply U عرضه ثابت
oversupply U عرضه بیش از حد
presents U عرضه کردن
presenting U عرضه کردن
expositions U عرضه نمایشگاه
supply schedule U جدول عرضه
supply and d. U عرضه وتقاضا
elasticity of supply U کشش عرضه
sampling offer U عرضه ازمایشی
trial offer U عرضه ازمایشی
provide U عرضه کردن
provides U عرضه کردن
gluts U عرضه بیش از حد
supply and demand U عرضه و تقاضا
representable U قابل عرضه
supply price U قیمت عرضه
supply of money U عرضه پول
supply of labor U عرضه کار
supply management U مدیریت عرضه
supply function U تابع عرضه
supply curve U منحنی عرضه
supply constraints U محدودیتهای عرضه
presentation U ارائه عرضه
national supply U عرضه ملی
elastic supply U عرضه حساس
change in supply U تغییر عرضه
money supply U عرضه پول
money stock U عرضه پول
offer U عرضه کردن
counter offer U عرضه متقابل
offered U عرضه کردن
supplying U عرضه داشتن
offers U عرضه کردن
jackstraw U ادم بی عرضه
leader merchandising U پیشرو در عرضه
glut U عرضه بیش از حد
presentations U ارائه عرضه
inelastic supply U عرضه بی کشش
supply U عرضه داشتن
excess supply U عرضه بیش از حد
institute of purchasing and supply U موسسه خرید و عرضه
law of supply and demand U قانون عرضه و تقاضا
price elasticity of supply U کشش قیمتی عرضه
goon U تروریست بی عرضه و نالایق
demand and supply market U بازار عرضه و تقاضا
quantity supplied U مقدار عرضه شده
supply side economics U اقتصاد طرفدار عرضه
real money supply U عرضه واقعی پول
glut U عرضه بیش از تقاضا
gluts U عرضه بیش از تقاضا
disposure U نمایش عرضه داشت
offers U پیشکش کردن عرضه
scruff U ادم بی عرضه وفقیر
goons U تروریست بی عرضه و نالایق
supply and demand law U قانون عرضه و تقاضا
offered U پیشکش کردن عرضه
offer U پیشکش کردن عرضه
elastic supply U عرضه انعطاف پذیر
markets U به بازار عرضه کردن
perfectly inelastic supply U عرضه کاملا بی کشش
to offer U عرضه کردن [ کالا]
to put on the market U به بازار عرضه کردن
to place on the market U به بازار عرضه کردن
personal service utility U عرضه سرانه کار
perfectly elastic supply U عرضه کاملا با کشش
offeror U فروشنده عرضه کننده
marketability U قابلیت عرضه در بازار
marginal supply price U قیمت عرضه نهائی
marketable U قابل عرضه دربازار
marketed U به بازار عرضه کردن
market U به بازار عرضه کردن
backward bending supply curve U منحنی عرضه به عقب خم شونده
supplied U تامین موجودی عرضه نمودن
supplying U تامین موجودی عرضه نمودن
supply U تامین موجودی عرضه نمودن
long run industry supply curve U منحنی عرضه صنعت در بلندمدت
supply push inflation U تورم ناشی از فشار عرضه
to offer a reward [for] U عرضه کردن پاداشی [برای]
marketable goods U کالاهای قابل عرضه به بازار
oversell U بیش از عرضه یا تولید فروش کردن
overselling U بیش از عرضه یا تولید فروش کردن
lot U جنس عرضه شده برای فروش
loanable funds U وجوه قابل عرضه به بازار پول
oversold U بیش از عرضه یا تولید فروش کردن
oversells U بیش از عرضه یا تولید فروش کردن
stocked U عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
sue and losse part U عرضه کالا به صورت مجزا یاتفکیک شده
stock U عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
sad sack U ادم خوش نیت ولی احمق وبی عرضه
conjoint U مشترک
held in common U مشترک
common user U مشترک
party lines U خط مشترک
party line U خط مشترک
intercommon U حق مشترک
subscriber U مشترک
joint U مشترک
commoners U مشترک
common U مشترک
commonest U مشترک
subscribers U مشترک
commonality U مشترک
participant U مشترک
subscriber's line U خط مشترک
sense U حس مشترک
sensed U حس مشترک
senses U حس مشترک
commonalities U مشترک
participants U مشترک
launch U جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launches U جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launched U جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launching U جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
readout U دریافت فوری اطلاعات پردازش شده قابل عرضه بازخوانی
joint force U نیروی مشترک
joint exercise U مانور مشترک
joint adventure U تجارت مشترک
joint command U فرماندهی مشترک
joint declaration U بیانیه مشترک
joint committee U کمیسیون مشترک
joint costs U هزینه مشترک
joint exercise U تمرین مشترک
joint costs U هزینههای مشترک
joint demand U تقاضای مشترک
joint command U یکان مشترک
joint account U حساب مشترک
cooperative work U همکاری مشترک
cooperation U همکاری مشترک
collaboration U همکاری مشترک
co-operation U همکاری مشترک
halvers U نیمه مشترک
cooperation U کار مشترک
co-operation U کار مشترک
insurance certificate U بیمه مشترک
intercommunion U ارتباط مشترک
intercommunion U اقدام مشترک
interrelation U مناسبات مشترک
collaboration U کار مشترک
mutual responsibility U مسئوولیت مشترک
joint ownership U مالکیت مشترک
party parpet U جانپناه مشترک
subscriber line U خط مشترک [مخابرات]
EEC U بازار مشترک
co-authors U نویسندهی مشترک
co-author U نویسندهی مشترک
trunk circuit U معبر مشترک
tenancy in common U استیجار مشترک
telephone subscriber U مشترک تلفنی
rachis U دیرک مشترک
synergy U عمل مشترک
subscriber's station U مرکز مشترک
subscriber's number U شماره مشترک
subscriber's line U خط متعلق به مشترک
subscriber's cable U کابل مشترک
my and his father U پدر مشترک من و او
mutual interests U منافع مشترک
joint products U محصولات مشترک
joint resolution U تصمیم مشترک
joint services U خدمات مشترک
joint shares U سهام مشترک
joint staff U ستاد مشترک
joint stock U سرمایه مشترک
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com