English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
inextension U عدم امتداد یا توسعه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
nose ribs U تیغه هایی در امتداد وتر که در تمام طول بال و تا تیرک جلویی امتداد میابند
enhancing U در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhances U در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhanced U در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
development U رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
enhance U در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
developments U رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
characteristics of underdeveloping U مشخصات کشورهای در حال توسعه ویژگیهای توسعه نیافتگی
international development association U مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
outreach U توسعه یافتن توسعه
direction U امتداد
extension U امتداد
in range with U در امتداد
tensions U امتداد
extensiveness U امتداد
tension U امتداد
run U امتداد
runs U امتداد
alignments U امتداد
alignment U امتداد
elongation U امتداد
protraction U امتداد
building line U امتداد
extensions U امتداد
prolonger U امتداد دهنده
good continuation U امتداد خوب
trails U خط ی در امتداد چیزی
extends U امتداد دادن
extension U ملحقه امتداد
extension U امتداد دادن
flushes U هم سطح یا در یک امتداد
fine draw U امتداد دادن
to eke out U امتداد دادن
to be prolonged U امتداد یافتن
trail U خط ی در امتداد چیزی
extensions U امتداد دادن
protractile U امتداد پذیر
prolong U امتداد دادن
prolonging U امتداد دادن
extensions U ملحقه امتداد
prolongs U امتداد دادن
flush U هم سطح یا در یک امتداد
protend U امتداد یافتن
flushing U هم سطح یا در یک امتداد
trailing U خط ی در امتداد چیزی
trailed U خط ی در امتداد چیزی
extending U امتداد دادن
along line U در امتداد خطوط
eke out U امتداد دادن
extend U امتداد دادن
cutting stroke U امتداد برش
prolong U امتداد یافتن بتاخیرانداختن
endarchy U امتداد از مرکز به خارج
endarch U از مرکزبخارج امتداد یافته
extend the life of the company U امتداد مدت شرکت
contour bund U بند در امتداد خط تراز
prolonging U امتداد یافتن بتاخیرانداختن
prolongs U امتداد یافتن بتاخیرانداختن
accosted U در امتداد چیزی حرکت کردن
accost U در امتداد چیزی حرکت کردن
elongate U دراز کردن امتداد دادن
accosting U در امتداد چیزی حرکت کردن
accosts U در امتداد چیزی حرکت کردن
duplexes U ارسال همزمان دو سیگنال در یک امتداد
elongates U دراز کردن امتداد دادن
elongating U دراز کردن امتداد دادن
fore and aft U امتداد سینه تا پاشنه ناو
prolongate U طولانی کردن امتداد دادن
abeam U امتداد عمود برمحور طولی
rate of sideslip U همنه تندی در امتداد محورعرضی
duplex U ارسال همزمان دو سیگنال در یک امتداد
to spin out U امتداد دادن مفصلا درست کردن
center of thrust U امتداد اثر برایند تمام نیروهای جلوبرنده
cicycle U ارابه فرودی با دو پایه اصلی در امتداد خط مرکز
dogtooth U ناپیوستگی در ناحیه داخلی لبه حمله در امتداد وتر
go baseline U حرکت کردن در امتداد خط پایانی برای دریافت پاس
word U کلمات داده ارسالی در امتداد باس موازی یکی پس از دیگری
notches U بریدگیهایی در امتداد جریان سیال روی دماغه یا نوک یک ایرفویل
worded U کلمات داده ارسالی در امتداد باس موازی یکی پس از دیگری
notch U بریدگیهایی در امتداد جریان سیال روی دماغه یا نوک یک ایرفویل
bi directional U انتقال داده که در یک وسیله در امتداد یک کانال مشخص انجام میشود
feeds U سوراخهای دندانه دار پانچ شده در امتداد لبه کاغذ
feed U سوراخهای دندانه دار پانچ شده در امتداد لبه کاغذ
packet U کامپیوتر مخصوص که داده سریال را از ترمینال آسنکرون به حالی که در امتداد بسته ها
packets U کامپیوتر مخصوص که داده سریال را از ترمینال آسنکرون به حالی که در امتداد بسته ها
cam ground piston U پیستونی که قطر ان در امتدادموازی با انگشتی کمتر ازقطر ان در امتداد عمود برانگشتی باشد
fishplate U صفحه پولادینی که دو خط اهن یا دوتیر را بهم متصل ساخته ودر امتداد هم قرارمیدهد
desktop U میله وضعیت که معمولاگ در امتداد دکمهای از صفحه ویندوز نشان داده میشود
tabulation U نقاط تنظیم در امتداد یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab متوقف میشود
dual U استاندار بستههای مدار مجتمع با استفاده از دو ردیف موازی از سوزنهای متصل در امتداد لبه
regression rate U سرعت خطی سوختن دانههای سوخت جامد در امتداد عمودبر سطح در نقطه موردنظر
tabulation U 1-مرتب کردن جدول اعداد.2-حرکت نوک چاپ یا نشانه گر در یک فاصله معین شده در امتداد یک خط
jet flap U فلپی که جریان هوا یاگازهای پر انرژی خارج شده در امتداد لبه فرار از روی ان عبور میکنند
enlarging U توسعه
enlarged U توسعه
enlarge U توسعه
enlarges U توسعه
promotions U توسعه
promotion U توسعه
extensions U توسعه
delelopment U توسعه
enlargement U توسعه
outspread U توسعه
enlargements U توسعه
expansion U توسعه
spread U توسعه
spreads U توسعه
increment U توسعه
amplification U توسعه
increments U توسعه
upgrowth U توسعه
stop go policy U توسعه
development U توسعه
developments U توسعه
extension U توسعه
social development U توسعه اجتماعی
cultural development U توسعه فرهنگی
self development U توسعه نفس
phasess of development U مراحل توسعه
development plan U برنامه توسعه
development bank U بانک توسعه
pattern of development U الگوی توسعه
path of expansion U مسیر توسعه
developement U توسعه دادن
rural development U توسعه روستائی
pole of development U قطب توسعه
anti development policy U سیاست ضد توسعه
progation U توسعه تکثیر
regional development U توسعه منطقهای
regional development U توسعه ناحیهای
research and development U تحقیق و توسعه
combat development U توسعه رزمی
development policy U سیاست توسعه
development time U زمان توسعه
urban renewal U توسعه شهری
monetary expansion U توسعه پولی
uneven development U توسعه نامتوازن
historical development U توسعه تاریخی
underdevelopment U توسعه نیافتگی
under development U دردست توسعه
increscent U زیادی توسعه
to open out U توسعه دادن
technical development U توسعه فنی
extensible U توسعه پذیر
development tools U ابزار توسعه
to unfold U توسعه دادن
economic development U توسعه اقتصادی
open out U توسعه دادن
exepandable U قابل توسعه
expandability U قابلیت توسعه
expanded , capacity U توسعه فرفیت
expandsionism U توسعه طلبی
export promotion U توسعه صادرات
extensibility U توسعه پذیری
internal development U توسعه داخلی
develop U توسعه دادن
extending U توسعه دادن
extend U توسعه دادن
amplification U توسعه تقویت
promote U توسعه دادن
enlarging U توسعه دادن
expansive U متمایل به توسعه
expansionism U توسعه طلبی
enrich U توسعه دادن
develops U توسعه دادن
expanse U بسط و توسعه
promoted U توسعه دادن
expanses U بسط و توسعه
promotes U توسعه دادن
enriching U توسعه دادن
enriches U توسعه دادن
promoting U توسعه دادن
spreads U توسعه دادن
expansionist U توسعه طلبی
boom U توسعه یافتن
increase U توسعه دادن
booms U توسعه یافتن
enlarge U توسعه دادن
boomed U توسعه عظیم
extendable U توسعه پذیر
expansion U گسترش توسعه
boomed U توسعه یافتن
booming U توسعه عظیم
booming U توسعه یافتن
boom U توسعه عظیم
enlarged U توسعه دادن
booms U توسعه عظیم
spread U توسعه دادن
increases U توسعه دادن
increased U توسعه دادن
enlarges U توسعه دادن
extends U توسعه دادن
underdeveloped U توسعه نیافته
microcomputer development system U سیستم توسعه ریزکامپیوتر
underdeveloped area U منطقه توسعه نیافته
extendible U قابل توسعه کش دار
develops U توسعه دادن اشکارکردن
top down development U توسعه از بالا به پایین
develop U توسعه دادن اشکارکردن
software development U توسعه نرم افزاری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com