Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8184 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
inductility
U
عدم امادگی برای لوله شدن اقامه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
accessibility
U
امادگی برای پذیرایی
ingenuity
U
امادگی برای اختراع
distensibility
U
امادگی برای بادکردن
opposability
U
امادگی برای روبرو گذاشتن
reagency
U
امادگی برای واکنش یا معرفی
readiness to report
U
امادگی برای پاسخ دادن
fluctuability
U
امادگی برای بالاوپایین رفتن
mission ready
U
اعلام امادگی هواپیما برای پرواز
ready solubility in water
U
امادگی برای زودحل شدن دراب
irresponsiveness
U
عدم امادگی برای پاسخ دادن
inseparability
U
عدم امادگی برای جدا شدن
insuperability
U
عدم امادگی برای از میان برداشتن
inerrability
U
معصومیت عدم امادگی برای خطاکردن
removability
U
ناپایداری امادگی برای برداشته شدن
communicativeness
U
امادگی برای رساندن خبر پرگویی
impressionability
U
امادگی برای تحت تاثیر قرارگرفتن
operating level
U
سطح امادگی برای فعالیت سطح قابلیت برای کار
vitrescence
U
امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
impulsiveness
U
امادگی برای کار کردن یا نیروی انی
civilian preparedness for war
U
اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
condensability
U
قابلیت انقباض یاتکثیف-امادگی برای منقبض شدن
put and take fishing
U
انداختن ذخیره ماهی به اب برای امادگی ماهیگیری درفصل
intubation
U
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
ground
U
تماس دادن چوب به زمین پشت گوی برای امادگی
demurrer
U
ایراد میکند که ادله ابرازی برای اقامه دعوی کافی نیست و بالنتیجه خود را به پاسخگویی دادخواست ملزم نمیداند
intubate
U
لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
contractibility
U
قابلیت انقباض- امادگی برای جمع شدن یاکوچک شدن
record
U
کلیدی در دستگاه ضبط کننده برای بیان امادگی ضبط سیگنال ها روی رسانه
tubbable
U
متناسب برای لوله یا تغاریابشکه
conduits
U
لوله یا کانال محافظ برای سیم ها کابل ها
conduit
U
لوله یا کانال محافظ برای سیم ها کابل ها
boring tubes
U
لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
readiness condition
U
وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
entrance head
U
بار لازم برای ایجاد جریان ازیک لوله
flying status
U
وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
asynchronous computer
U
نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
defense readiness condition
U
وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
hosed
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hose
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate
U
بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
breech end
U
انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
muzzle burst
U
ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
go devil
U
لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
thermionic tube
U
لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
cannons
U
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannon
U
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
jack ring
U
حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
adductor
U
اقامه
induction
U
اقامه
inductions
U
اقامه
erection
U
اقامه
erections
U
اقامه
productions
U
اقامه
adduction
U
اقامه
production
U
اقامه
rigatoni
U
رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
vas deferens
U
لوله خروجی بیضه لوله منی
air defense readiness
U
وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
poses
U
اقامه کردن
advances
U
اقامه کردن
advancing
U
اقامه کردن
pose
U
اقامه کردن
advance
U
اقامه کردن
posed
U
اقامه کردن
posing
U
اقامه کردن
brings
U
اقامه کردن
prefer
U
اقامه کردن
bring
U
اقامه کردن
preferring
U
اقامه کردن
right of action
U
حق اقامه دعوی
put in
U
اقامه کردن
prefers
U
اقامه کردن
allege
U
اقامه کردن
alleges
U
اقامه کردن
bringing an action
U
اقامه دعوی
alleging
U
اقامه کردن
bringing
U
اقامه کردن
raise
U
اقامه کردن
initiating proceedings
U
اقامه دعوی
adduee
U
اقامه کردن
raises
U
اقامه کردن
call to prayer
U
اقامه قبل از نماز
judge advocate
U
اقامه کننده دعوی
pretending
U
دروغی اقامه کردن
producing
U
اقامه ارائه کردن
lodge a complaint
U
اقامه دعوی کردن
pretends
U
دروغی اقامه کردن
cross action
U
علیه وی اقامه کند
pretend
U
دروغی اقامه کردن
non claim
U
فروگذاری از اقامه دعوادرمدت قانونی
account
U
دلیل موجه اقامه کردن
forclosure
U
سلب حق اقامه دعوی ممانعت
oviduct
U
لوله رحمی لوله فالوپ
water pipe
U
لوله مخصوص لوله کشی اب
to pipeline
U
با خط لوله لوله کشی کردن
spigot
U
لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
sockets
U
بست لوله دوراهی لوله
angle of depression
U
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
pipeline assets
U
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
demonstratively
U
با اقامه دلیل ازراه نشان دادن
produced
U
اقامه کردن ارائه دادن سند
produces
U
اقامه کردن ارائه دادن سند
lodge a complaint against someone
U
علیه کسی اقامه دعوی کردن
produce
U
اقامه کردن ارائه دادن سند
bring an action against someone
U
علیه کسی اقامه دعوی کردن
bring a suit against a person
U
اقامه دعوی علیه کسی کردن
flash tube
U
لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
back to battery
U
برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
conditioning
U
امادگی
forms
U
امادگی
formed
U
امادگی
tautness
U
امادگی
readiness
U
امادگی
kelter
U
امادگی
kelter or kilter
U
امادگی
penchant
U
امادگی
preparedness
U
امادگی
form
U
امادگی
proneness
U
امادگی
covers
U
امادگی
qualification
U
امادگی
coverings
U
امادگی
cover
U
امادگی
susceptibility
U
امادگی
predispostion
U
امادگی
preparation
U
امادگی
preparations
U
امادگی
disposition
U
امادگی
interplead
U
پیش از اقامه دعوا بر کسی باهم دعوای حقوقی را خاتمه دادن
reconditioning
U
تجدید امادگی
availability
U
زمان امادگی
medical fitness
U
امادگی پزشکی
readiness
U
امادگی رزمی
indisposition
U
عدم امادگی
law of readiness
U
قانون امادگی
combat readiness
U
امادگی رزمی
preparatory schools
U
اموزشگاه امادگی
indispositions
U
عدم امادگی
second degree of readiness
U
امادگی درجه دو
condition of readiness
U
شرایط امادگی
half way houses
U
خانههای امادگی
insusceptibility
U
عدم امادگی
hot
U
امادگی کامل
preparatory school
U
اموزشگاه امادگی
hotter
U
امادگی کامل
indisposedness
U
عدم امادگی
vigilance
U
امادگی چالاکی
hottest
U
امادگی کامل
peak up
U
در اوج امادگی
peripheral
U
دوره امادگی
liability to disease
U
تعهد امادگی
operational readiness
U
امادگی عملیاتی
physical fitness
U
امادگی جسمانی
training camp
U
اردوی امادگی
work out
U
تمرین امادگی
unreadiness
U
عدم امادگی
reading readiness
U
امادگی خواندن
erg
U
2- امادگی ذاتی
third degree of readiness
U
امادگی درجه سه
state of alert
U
وضعیت امادگی
preparatory interval
U
دوره امادگی
school readiness
U
امادگی ورود به مدرسه
fourth degree of readiness
U
امادگی درجه چهار
lurch
U
امادگی شکست فاحش
operational performance category
U
طبقه امادگی عملیاتی
operational performance category
U
امادگی عملیاتی از طبقه
data terminal ready
U
امادگی ترمینال داده
readiness category
U
نوع امادگی رزمی
readiness category
U
درجه امادگی رزمی
physical fitness
U
امادگی عمومی جسمانی
flyable dud
U
بدون امادگی رزمی
lurched
U
امادگی شکست فاحش
preparation
U
امادگی اماده سازی
combat ready
U
دارای امادگی رزمی
condition of readiness
U
وضعیت امادگی رزمی
preparations
U
امادگی اماده سازی
readiness
U
اماده باش امادگی
habilitation
U
لباس پوشاندن امادگی
condition code
U
کد وضعیت امادگی اقلام
lurching
U
امادگی شکست فاحش
level of readiness
U
سطح امادگی رزمی
lurches
U
امادگی شکست فاحش
data set ready
U
امادگی مجموعه داده ها
materiel readiness
U
امادگی رزمی وسایل
peripheral course
U
دوره امادگی نظامی
teachability
U
امادگی جهت یاد گرفتن
sight-reading
U
بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight-read
U
بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight read
U
بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight-reads
U
بدون امادگی قبلی اجراکردن
haemophillia
U
امادگی بخون رفتن زیاد
collimating sight
U
دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
snug down
U
امادگی قبل از ورود به دریای طوفانی
army ready material program
U
برنامه بهبود امادگی رزمی اماد
flight readiness firing
U
ازمایش سریع امادگی پرتاب موشک
materiel readiness
U
میزان امادگی جنگ افزارها وتجهیزات
road test
U
ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
war footing
U
حالت اماده باش در ارتش امادگی رزمی
Recent search history
Forum search
2
New Format
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1
Potential
1
incentive
1
affixation
1
gorse melatonin
1
if you have any question please ask us , we are here to help
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com