English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 187 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
burning glass U عدسی محدب یاایینه مقعر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
concave lens U عدسی مقعر
plano concave lens U عدسی مسطح- مقعر
convex lens U عدسی محدب
biconvex lens U عدسی محدب الطرفین
plano convex lens U عدسی مسطح- محدب
double convex lens U عدسی محدب الطرفین
condenser U الت تقصیر عدسی محدب
gadroon U اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه
cuppy U مقعر
dished U مقعر
coved U مقعر
reentering U مقعر
concave U مقعر
concave slope U مقعر
lens distortion U خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
concavo concave U مقعر الطرفین
quasi concave U نیمه مقعر
concave slope U شیب مقعر
dish U مقعر کردن
quasi concave U شبه مقعر
hollow cone charge U خرج مقعر
shaped charge U خرج مقعر
dishes U مقعر کردن
cave U مقعر مجوف کردن
quasi concave function U تابع شبه مقعر
quasi concave function U تابع نیمه مقعر
hollow moulding U [گچ بری مقعر در ته ستون]
concave spherical mirror U اینه کروی مقعر
concavity U حالت مقعر داشتن
ewe neck U گردن لاغرومعیوب و مقعر
caves U مقعر مجوف کردن
concavo convex U از یک سو مقعر واز سوی دیگرمحدب
reentrant U مقعر دوباره داخل شونده
gibbous U محدب
crowning U محدب
bulgy U محدب
convex U محدب
crowned U محدب
deep draw U ساختن اجسام مقعر از ورقه فلزی
convexo convex U ازدوسو محدب
convexo concave U محدب ومقعر
convex mirror U اینه محدب
convex slope U شیب محدب
quasi convex U نیمه محدب
pulvinate U محدب نازبالشی
convex U محدب گوژ
convexty U بشکل محدب
camber weld U جوش محدب
pulvinated U نازبالشی محدب
biconvex U محدب الطرفین
panduriform U محدب الطرفین
quasi convex U شبه محدب
knull U [تزئین محدب شکل]
convex set U مجموعه محدب [ریاضی]
pulvinated frieze U کتیبه کوژ یا محدب
convex fillet weld U جوش مغزی محدب
convexly U حالت محدب داشتن
spherical faceplate U صفحه محدب تلویزیون
crown gear U چرخ دنده محدب
gibbously U بطور محدب یا قوز
quasi convex function U تابع نیمه محدب
quasi convex function U تابع شبه محدب
pandurate U شبیه ویولون محدب الطرفین
bowtelle U [ابزاری با سر محدب و فیتیله تخم مرغی]
carbuncles U لعلی که تراش محدب داشته باشد
carbuncle U لعلی که تراش محدب داشته باشد
bowtell U [ابزاری با سر محدب و فیتیله تخم مرغی]
band shell U جایگاه دستهء موزیک که عقب ان بشکل صدف مقعر بزرگی است
biconvex U بالی که هر دو سطح فوقانی و تحتانی ان به صورت محدب باشد
egg-and-dart U [تزئینات کلاسیک با ابزار محدب به شکل تخم مرغ و نیش]
meniscus U سطح منحنی بالای ستونی ازمایع که میتواند محدب یامقعر باشد
godroon U اشکال محدب حاشیه بشقاب وفروف قدیمی که برای زینت ترسیم میشود
eyepiece U عدسی
lentiform U عدسی
bifocal lens U عدسی
eyepieces U عدسی
lentoid U عدسی
glass U عدسی
lens U عدسی
lensatic U عدسی دار
knurled head U سر عدسی اج دار
lens coating U روکش عدسی
optical lens U عدسی اپتیکی
objectives U عدسی شیئی
objective U عدسی شیئی
focus U کانون عدسی
focused U کانون عدسی
ocular lens U عدسی چشمی
lenticulation U ایجاد عدسی
floating reticle U عدسی مواج
meniscus lens U عدسی هلالی
lenticular U مرکب از عدسی
focussed U کانون عدسی
lenticular U عدسی وار
optical lens U عدسی نوری
focuses U کانون عدسی
nummulite U شاهدانه عدسی
object glass U عدسی شیئی
objective glass U عدسی شیئی
focussing U کانون عدسی
objective lens U عدسی شیئی
focusses U کانون عدسی
eye piece U عدسی سر دوربین
cheese head U سر عدسی در پیچها
mushroom head U سر عدسی در پیچ ها
button head U سر عدسی در پیچ ها
lens U عدسی دوربین
biconvex lens U عدسی دوکوژ
double concave lens U عدسی مقعرالطرفین
double concave lens U عدسی دوکاو
biconcave lens U عدسی مقعرالطرفین
biconcave lens U عدسی دوکاو
vergency U تقارب عدسی
achromatic lens U عدسی بی رنگ
contact lens U عدسی مماس
contact lens U عدسی بساو
contact lenses U عدسی مماس
contact lenses U عدسی بساو
eyepieces U عدسی چشمی
eyepiece U عدسی چشمی
compound lens U عدسی مرکب
cylindrical lens U عدسی استوانهای
concave lens U عدسی کاو
convergent lens U عدسی همگرا
electrostatic lens U عدسی الکتروستاتیکی
electron lens U عدسی الکترونی
electromagnetic lens U عدسی الکترومغناطیسی
double convex lens U عدسی دو کوژ
divergent lens U عدسی متباعد
divergent lens U عدسی واگرا
convex lens U عدسی کوژ
reticle U عدسی دوربین
wide-angle U عدسی گسترش
achromate U عدسی اکروماتیک
spherical lens U عدسی کروی
wide angle U عدسی گسترش
convergent lens U عدسی متقارب
refractor U عدسی نور شکن
plano convex lens U عدسی تخت کوژ
relative aperture U ضریب کانونی عدسی
plano concave lens U عدسی تخت کاو
parabolic lens U عدسی سهمی وار
lenticular nucleus U هسته عدسی شکل
fixed reticle U عدسی ثابت دوربین
anastigmat U عدسی غیر استیگمات
lens U بشکل عدسی در اوردن
electronic lens U عدسی یا لنز الکترونی
diverging meniscus lens U عدسی هلالی واگرا
eyepieces U عدسی سردوربین یامیکروسکپ
eyepiece U عدسی سردوربین یامیکروسکپ
convergent meniscus lens U عدسی هلالی همگرا
astigmatic U نامنظمی عدسی چشم
focal U مربوط به کانون عدسی
zoom U فاصله عدسی را کم و زیادکردن
zooms U فاصله عدسی را کم و زیادکردن
zoomed U فاصله عدسی را کم و زیادکردن
mensicus U عدسی کاو- کوژ
lens coating U پوشش روی عدسی
lentiform nucleus U هسته عدسی شکل
line of collimation U خط تنظیم عدسی دوربین
twinkle box U عدسی هاو یک دیسک چرخان
trick U درجه بندی عدسی دوربین
tricking U درجه بندی عدسی دوربین
linear perspective U پروژکتور دارای عدسی مخطط
glass U شیشه ذره بین عدسی
lensatic U قطب نمای عدسی دار
tricked U درجه بندی عدسی دوربین
focal plane U افق مار بر کانون عدسی
field glass U عدسی درونی دوربین یاذره بین
plano concave U از یک طرف مسطح و از طرف دیگر مقعر
zoom lens U عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
spiders U عدسی بزرگ نمای روی قطب نما
spider U عدسی بزرگ نمای روی قطب نما
zoom lenses U عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
object glass U عدسی دوربین یاریزبین که نزدیک تراست بچیزی که میخواهندببند
nose piece U قسمتی از ریز بین که حامل عدسی شیئی است
pantoscope U دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردوازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
periscopic lens U شیشه عدسی که بوسیله ان انسان مستواندچیزهای دورترازچشم رس راهم به بیند
panoramic camera U دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردو ازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
wing photograph U نوعی عکس هوایی مایل که به وسیله دوربینهای چند عدسی گرفته میشود
ro round off U کاو کردن محدب کردن
interpupillary U واقع در بین دو مردمک چشم بین دو عدسی
bulls eye U عدسی نیم گرد یکجور شیرینی گرد
hyperfocal distance U مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
whisker U کریستال منفرد کوچک عدسی شکلی که استحکام یا استقامت ان به بیشترین مقداری که به صورت تئوریک قابل دستیابی است بسیار نزدیک است
concave fillet weld U جوشکاری مغزی مقعر جوشکاری مغزی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com