English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 183 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
electromagnetic lens U عدسی الکترومغناطیسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
electromagnetic waves U امواج الکترومغناطیسی پرتوهای الکترومغناطیسی
lens distortion U خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
emu U واحدهای الکترومغناطیسی
relays U یچ کنترل الکترومغناطیسی
relayed U یچ کنترل الکترومغناطیسی
electromagnetic tran U تله الکترومغناطیسی
electromagnetic system U دستگاه الکترومغناطیسی
electromagnetic spectrum U میدان الکترومغناطیسی
electromagnetic spectrum U طیف الکترومغناطیسی
electromagnetic repulsion U دافعه الکترومغناطیسی
electron U ذره الکترومغناطیسی
electrons U ذره الکترومغناطیسی
emus U واحدهای الکترومغناطیسی
induction load speaker U بلندگوی الکترومغناطیسی
electromegnetic energy U انرژی الکترومغناطیسی
electromagnetic waves U امواج الکترومغناطیسی
magnetic deflection U خمش الکترومغناطیسی
electromagnetic wave U موج الکترومغناطیسی
electromagnetic vibration U ضربه گر الکترومغناطیسی
electromagnetic units U واحدهای الکترومغناطیسی
electromagnetic relay U رله الکترومغناطیسی
electromagnetic radiation U تابش الکترومغناطیسی
electromagnetic coupling U تزویج الکترومغناطیسی
electromagnetic flux U شاره الکترومغناطیسی
electromagnetic cutout U فیوز الکترومغناطیسی
electromagnetic field U میدان الکترومغناطیسی
electromagnetic focusing U تمرکز الکترومغناطیسی
electromagnetic attraction U جاذبه الکترومغناطیسی
electomagnetic theory U نظریه الکترومغناطیسی
magnetic focusing U تمرکز الکترومغناطیسی
electromagnetic induction U القای الکترومغناطیسی
relay U یچ کنترل الکترومغناطیسی
the electromagnetic force U نیروی الکترومغناطیسی
solenoid controlled valve U سوپاپ الکترومغناطیسی
electromagnetic deflection U خمش الکترومغناطیسی
electromagnetic delay line U خط تاخیر الکترومغناطیسی
maxwell theory og light U نظریه الکترومغناطیسی نورماکسول
density of the total electromagnetic ene U چگالی انرژی الکترومغناطیسی
polarized electromagnetic radiation U تابش الکترومغناطیسی قطبیده
electromagnetic log U سرعت یاب الکترومغناطیسی
electromagnetic intrusion U نفوذ الکترومغناطیسی در مداررادارهای دشمن
electromagnetic interference U مداخله الکترومغناطیسی درکار رادارها
microwave U موج خیلی کوچک الکترومغناطیسی
instrument for electromagnetic screening U دستگاه اندازه گیری با حفاظ الکترومغناطیسی
induces U اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induce U اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induced U اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
inducing U اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
loudspeaker U وسیله الکترومغناطیسی که سیگنالهای الکتریکی را به صوتی تبدیل میکند
rf U وسیله الکترومغناطیسی با فرکانس بین کیلوهرتز و مگا هرتز
lens U عدسی
glass U عدسی
eyepieces U عدسی
lentiform U عدسی
lentoid U عدسی
bifocal lens U عدسی
eyepiece U عدسی
induced U 1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
magnetic U قطعه الکترومغناطیسی که سیگنالهای الکتریکی را به میدان مغناطیسی تبدیل میکند
induce U 1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
radio frequency U قطعه الکترومغناطیسی با محدوده فرکانس بین کیلوهرتز و گیگا هرتز
inducing U 1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
induces U 1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
contact lens U عدسی بساو
contact lenses U عدسی بساو
reticle U عدسی دوربین
objective glass U عدسی شیئی
spherical lens U عدسی کروی
vergency U تقارب عدسی
contact lens U عدسی مماس
contact lenses U عدسی مماس
optical lens U عدسی اپتیکی
nummulite U شاهدانه عدسی
knurled head U سر عدسی اج دار
lens coating U روکش عدسی
lenticulation U ایجاد عدسی
lensatic U عدسی دار
lenticular U عدسی وار
lenticular U مرکب از عدسی
floating reticle U عدسی مواج
eye piece U عدسی سر دوربین
optical lens U عدسی نوری
ocular lens U عدسی چشمی
objective lens U عدسی شیئی
object glass U عدسی شیئی
button head U سر عدسی در پیچ ها
electron lens U عدسی الکترونی
electrostatic lens U عدسی الکتروستاتیکی
meniscus lens U عدسی هلالی
focused U کانون عدسی
double concave lens U عدسی مقعرالطرفین
double concave lens U عدسی دوکاو
biconcave lens U عدسی مقعرالطرفین
biconcave lens U عدسی دوکاو
wide-angle U عدسی گسترش
achromatic lens U عدسی بی رنگ
achromate U عدسی اکروماتیک
eyepieces U عدسی چشمی
eyepiece U عدسی چشمی
lens U عدسی دوربین
wide angle U عدسی گسترش
objectives U عدسی شیئی
objective U عدسی شیئی
focussing U کانون عدسی
focusses U کانون عدسی
focussed U کانون عدسی
focuses U کانون عدسی
biconvex lens U عدسی دوکوژ
convergent lens U عدسی همگرا
concave lens U عدسی کاو
double convex lens U عدسی دو کوژ
concave lens U عدسی مقعر
divergent lens U عدسی متباعد
divergent lens U عدسی واگرا
convergent lens U عدسی متقارب
convex lens U عدسی محدب
convex lens U عدسی کوژ
cylindrical lens U عدسی استوانهای
mushroom head U سر عدسی در پیچ ها
focus U کانون عدسی
compound lens U عدسی مرکب
cheese head U سر عدسی در پیچها
ferrite core U ماده مغناطیسی کوچک که بار الکترومغناطیسی را نگه می دارد در هسته حافظه
interference U اختلال الکتریکی روی سیگنال در اثر سیگنالهای فراهم از منابع الکترومغناطیسی اطراف
parabolic lens U عدسی سهمی وار
relative aperture U ضریب کانونی عدسی
eyepiece U عدسی سردوربین یامیکروسکپ
line of collimation U خط تنظیم عدسی دوربین
plano concave lens U عدسی مسطح- مقعر
mensicus U عدسی کاو- کوژ
refractor U عدسی نور شکن
lenticular nucleus U هسته عدسی شکل
plano convex lens U عدسی مسطح- محدب
plano convex lens U عدسی تخت کوژ
plano concave lens U عدسی تخت کاو
eyepieces U عدسی سردوربین یامیکروسکپ
convergent meniscus lens U عدسی هلالی همگرا
electronic lens U عدسی یا لنز الکترونی
double convex lens U عدسی محدب الطرفین
lens U بشکل عدسی در اوردن
fixed reticle U عدسی ثابت دوربین
diverging meniscus lens U عدسی هلالی واگرا
astigmatic U نامنظمی عدسی چشم
lens coating U پوشش روی عدسی
zooms U فاصله عدسی را کم و زیادکردن
anastigmat U عدسی غیر استیگمات
zoomed U فاصله عدسی را کم و زیادکردن
zoom U فاصله عدسی را کم و زیادکردن
focal U مربوط به کانون عدسی
lentiform nucleus U هسته عدسی شکل
biconvex lens U عدسی محدب الطرفین
electronic U میدانهای الکترومغناطیسی و الکتریسیته ساکن که توسط وسایل الکترونی زیاد ایجاد شده است .
twinkle box U عدسی هاو یک دیسک چرخان
glass U شیشه ذره بین عدسی
linear perspective U پروژکتور دارای عدسی مخطط
lensatic U قطب نمای عدسی دار
condenser U الت تقصیر عدسی محدب
burning glass U عدسی محدب یاایینه مقعر
focal plane U افق مار بر کانون عدسی
tricking U درجه بندی عدسی دوربین
tricked U درجه بندی عدسی دوربین
trick U درجه بندی عدسی دوربین
field glass U عدسی درونی دوربین یاذره بین
zoom lenses U عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
spiders U عدسی بزرگ نمای روی قطب نما
spider U عدسی بزرگ نمای روی قطب نما
zoom lens U عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
nose piece U قسمتی از ریز بین که حامل عدسی شیئی است
object glass U عدسی دوربین یاریزبین که نزدیک تراست بچیزی که میخواهندببند
periscopic lens U شیشه عدسی که بوسیله ان انسان مستواندچیزهای دورترازچشم رس راهم به بیند
pantoscope U دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردوازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
modulation U سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
panoramic camera U دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردو ازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
Faraday cage U صفحه فلزی یا سیمی متصل به زمین که وسایل حساس را کامل حفظ میکند به طوری که هیچ واسط ی از جریان الکترومغناطیسی ایجاد نشود
ferret U هواپیما یا کشتی یا خودرویی که مخصوص کشف و تعیین محل و ثبت و تجزیه و تحلیل تشعشعات الکترومغناطیسی ورادار دشمن تهیه شده باشند
ferrets U هواپیما یا کشتی یا خودرویی که مخصوص کشف و تعیین محل و ثبت و تجزیه و تحلیل تشعشعات الکترومغناطیسی ورادار دشمن تهیه شده باشند
wing photograph U نوعی عکس هوایی مایل که به وسیله دوربینهای چند عدسی گرفته میشود
electromagnetic compatability U قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
bulls eye U عدسی نیم گرد یکجور شیرینی گرد
interpupillary U واقع در بین دو مردمک چشم بین دو عدسی
hyperfocal distance U مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
whisker U کریستال منفرد کوچک عدسی شکلی که استحکام یا استقامت ان به بیشترین مقداری که به صورت تئوریک قابل دستیابی است بسیار نزدیک است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com