English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
unsigned real number U عدد حقیقی بدون علامت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
acoelous U بدون معدهء حقیقی یادستگاه هاضمه
asymptomatic U بدون علامت
unsigned integer U عدد صحیح بدون علامت
valuing U مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
values U مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
value U مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
absolute address U مقدار یک خطا بدون توجه به علامت
absolute address U اندازه یا مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
machine address U اندازه یا مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
daymark U علامت ساحلی بدون چراغ فار دریایی روزانه
realistic deterrence U میخکوب کردن حقیقی استراتژی سد کردن پیشروی کمونیسم در دنیا ممانعت حقیقی از پیشرفت کمونیسم
symbol U اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
symbol U علامت ترسیمی علامت فرمولی
character U نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
characters U نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
actual U حقیقی
veracious U حقیقی
genuine U حقیقی
intrinsic U حقیقی
truer U حقیقی
efective U حقیقی
true U حقیقی
unfeigned U حقیقی
truest U حقیقی
real U حقیقی
bingo U علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
true power U توان حقیقی
true or real focus U کانون حقیقی
true copolymer U همبسپار حقیقی
true mean U میانگین حقیقی
true life U حقیقی وصحیح
true heading U سمت حقیقی
interpolymer U همبسپار حقیقی
genuine U واقعی حقیقی
real power U توان حقیقی
genuine U حقیقی یا درست
truer U واقعی حقیقی
true score U نمره حقیقی
true value U مقدار حقیقی
true wind U باد حقیقی
trueness U بی ریایی حقیقی
absolute magnitude U قدر حقیقی
true variance U پراکنش حقیقی
ohmic valve U مقدارمقاومت حقیقی
truest U حقیقی کردن
true resistance U مقدارمقاومت حقیقی
down to earth U حقیقی واقعی
down-to-earth U حقیقی واقعی
true north U شمال حقیقی
true dip U شیب حقیقی
actual movement U حرکت حقیقی
actual resistivity U مقاومت حقیقی
real image U تصویر حقیقی
true U حقیقی کردن
real number U عدد حقیقی
true U واقعی حقیقی
real time U زمان حقیقی
real module U ضریب حقیقی
truer U حقیقی کردن
true azimuth U گرای حقیقی
real storage U حافظه حقیقی
real address آدرس حقیقی
real constant U ثابت حقیقی
true course U راه حقیقی
real function U تابع حقیقی
truest U واقعی حقیقی
real gas U گاز حقیقی
observed altitude U ارتفاع حقیقی
natural person U شخص حقیقی
real memory U حافظه حقیقی
real numbers U اعداد حقیقی
apparent horizon U افق حقیقی نقاط
actual maximum flowline U ماکزیمم خط ابدهی حقیقی
rightful U حقیقی دارای استحقاق
real sector U بخش متغیرهای حقیقی
real number U عدد حقیقی [ریاضی]
real-valued function U تابع حقیقی [ریاضی]
live exercise U تمرین رزمی حقیقی
euciliate U مژه داران حقیقی
verisimilar U دارای فاهر حقیقی
brake horsepower U توان حقیقی مهاری
particle density U وزن مخصوص حقیقی
real numbers U اعدد حقیقی [ریاضی]
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
true azimuth U سمت حقیقی گرای جغرافیایی
real analytic function U تابع تحلیلی [حقیقی] [ریاضی]
substantive U دارای ماهیت واقعی حقیقی
true or sternal ribs U دندههای حقیقی اضلاع پیوسته به قص
axiom U قضیه حقیقی حقیقت متعارفه
axioms U قضیه حقیقی حقیقت متعارفه
developed muzzle velocity U سرعت ابتدایی و حقیقی توپ
dative U حالت مفعولی غیرصریح حقیقی
enlightement U روشنی فکر اگاهی حقیقی
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
real absolute value function U تابع حقیقی قدر مطلق [ریاضی]
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
oaf U بچهای که پریان بجای بچه حقیقی بگذارند
many valued U دارای دو قیمت یکی حقیقی دیگری دروغین
approximations U خطای ناشی از گرد کردن یک عدد حقیقی
approximation U خطای ناشی از گرد کردن یک عدد حقیقی
anachronism U اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
oafs U بچهای که پریان بجای بچه حقیقی بگذارند
anachronisms U اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
I give the programme zero [nought] out of ten for reality. U من به این برنامه در رابطه با حقیقی بودنش از ده امتیاز صفر را می دهم.
gyrocompass U نوعی قطب نما که همواره شمال حقیقی را نشان میدهد
relative U پاسهای مرتب که به نرم افزارکامپیوترامکان محاسبه زمان حقیقی میدهد
real representative U قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
processor bound U اشاره به فرایندهایی میکندکه به محض استفاده از واحدپردازش مرکزی جهت اجرای پردازش یا محاسبه حقیقی سرعتش کم میشود
Sophrosyne U وضعیت سالم ذهن توصیف شده با خویشتنداری اعتدال و آگاهی عمیق از نفس حقیقی که به شادی واقعی منجر میشود
true convergence U سیستم کنترل جغرافیایی یاسیستم مختصات جغرافیایی تقارب حقیقی نصف النهارات
haze U تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
x scale U در عکس هوایی مایل مقیاس خطی است که موازی با خط افق حقیقی عکس کشیده میشودc
true air speed U سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
antedated U پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
antedates U پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
antedate U پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
nap side U خواب فرش [با انجام عمل پرداخت الیاف از قسمت گره بصورت راست و کشیده درآمده و ظاهر حقیقی فرش را بوجود می آورند.]
recoilless U جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
chemical wash U کهنه شور یا دواشور نمودن فرش با کلر و خاکستر چوب جهت ملایم کردن رنگ ها و افزایش طول عمر ظاهری و غیر حقیقی فرش
inoperculate U بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
mark U علامت
marks U علامت
apostrophe U علامت
signalled U علامت
differentia U علامت
badges U علامت
indicator U علامت
tick U علامت
ticked U علامت
ditto U علامت
symbol U علامت
emblems U علامت
emblem U علامت
apostrophes U علامت
indicium U علامت
impresa U علامت
fog signal U علامت مه
badge U علامت
ticks U علامت
presage U علامت
designations U علامت
designation U علامت
codes and codification U علامت
insignia U علامت
banner U علامت
apostrophize U علامت
caret U علامت
banners U علامت
code U علامت
signal U علامت
symptoms U علامت
symptom U علامت
stripes U علامت
stripe U علامت
presaging U علامت
presages U علامت
presaged U علامت
brand U علامت
branding U علامت
signaled U علامت
brands U علامت
character U علامت
bullet U یک علامت
symptomless U بی علامت
bullets U یک علامت
token U علامت
tokens U علامت
marine code U علامت
characters U علامت
unsigned U بی علامت
tags U علامت
tag U علامت
signum U علامت
signal generator U علامت زا
brand U علامت تجاری
trademark U علامت تجارتی
invert U علامت چاپ
brand U علامت تجارتی
branding U علامت رقم
trademarks U علامت تجارتی
brand U علامت رقم
inverting U علامت چاپ
inverts U علامت چاپ
marking U علامت گذاری
trademark U علامت تجاری
trademarks U علامت تجاری
branding U علامت تجارتی
interrogative U علامت سئوال
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com